در اواخر آذرماه سال 1401 هیئت حاکمه افغانستان به ریاست آقای عبدالرحمن راشد، معاون وزارت امور مهاجرین و عودتکنندگان افغانستان در نشست چهارجانبه با حضور ایران، افغانستان، پاکستان و کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان شرکت کرد. این مقام افغانستانی قبل از پرواز به تهران در گفتوگویی هدف از سفر را دو موضوع اصلی عنوان کرده است: 1- رسیدگی به مشکلات پیشروی مهاجران در کشورهای پاکستان و ایران 2- تشویق مهاجران به بازگشت به وطن!
ابهام مهمی در این دو گزاره وجود دارد. اگر هدف هیئت حاکمه افغانستانی بازگشت مهاجران است، پس ضروری بود قبل از رسیدگی به مشکلات مهاجران در کشورهای همسایه به موانع پیشروی بازگشت آنها و عوامل رانشی آنها از افغانستان اشاره میکرد. اینکه چرا هیئت حاکمه افغانستان تأکید بر پیگیری مشکلات مهاجران در کشورهای همسایه دارد، موضوعی است که در این یادداشت به آن پرداختهایم تا از این زاویه رویکرد هیئت حاکمه افغانستان را به مهاجران بررسی کنیم. هیئت حاکمه افغانستان با پیگیری وضعیت مهاجران افغانستانی در کشورهای همسایه و اعلام اینکه شرایط برای بازگشت آنها مهیا شده است، این پیام را میخواهد صادر کند که خود نقشی در وضعیت کنونی و فرار شهروندان آن کشور از افغانستان ندارد. این درحالی است که پس از بهقدرترسیدن مجدد طالبان در سال 1400 در افغانستان، شاهد ورود بیش از یکمیلیون مهاجر جدید افغانستانی به کشورهای همسایه بهخصوص ایران بودهایم! تضاد ایجاد محدودیت برای اشتغال و تحصیل برای دختران و زنان افغانستانی از سویی و سیاست اعلامی هیئت حاکمه افغانستان مبنی بر تشویق به بازگشت مهاجران در کشورهای همسایه در کنار پیگیری مشکلات مهاجران در کشورهای همسایه را میتوان از زاویه دیگری نیز مورد بررسی قرار داد. رویکرد طالبان درخصوص مهاجران افغانستانی در دیگر کشورها بهخصوص ایران را باید در چارچوب نگاه طالبان به مسائل مذهبی (نگاه طالبانی به اسلام) و اقتصادی تحلیل کرد. از نظر مذهبی همچنانکه پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال 1400 شاهد آن بودیم، یکی از مهمترین سیاستها برخورد با بیحجابی (در تعریف طالبانی آن) و نفوذ فرهنگ غیراسلامی در کشور افغانستان بوده است. تعطیلی مدارس و دانشگاهها برای دختران و زنان و همچنین منع آنها برای اشتغال در سازمانهای غیردولتی از مهمترین نمودهای رویکرد طالبان به حوزه زنان و مسائل فرهنگی-مذهبی بوده است. یکی از مهمترین خروجیهای محدودیتهای تحمیلشده میتواند تشویق زنان و دختران علاقهمند به تحصیل و اشتغال به مهاجرت از افغانستان به کشورهای دیگر از جمله ایران باشد که زمینه تحصیل را برای تمام دانشآموزان اتباع خارجی ازجمله اتباع غیرمجاز فراهم کرده است. همچنین با سیاست آموزش عالی کشور و رقابت دانشگاهها برای جذب دانشجویان بینالمللی، بسترهای لازم برای جذب بخشی از دختران افغانستانی در دانشگاههای ایران یا تحصیل مجازی آنها فراهم شده است. بنابراین مهمترین دستاورد طالبان درباره اعمال محدودیتها علیه زنان، خروج آن بخشی از جامعه است که وجود آنها را تهدیدی برای ایدئولوژی و سیاست داخلی خود میداند. همچنانکه پس از اعمال محدودیت برای تحصیل دختران در مدارس شاهد ورود دختران دانشآموز به همراه خانوادههای خود به ایران بودیم.
از نظر اقتصادی نیز حضور اتباع افغانستانی در ایران و اشتغال و ارسال بخشی از درآمد آنان به افغانستان، بهعنوان یکی از منابع درآمدی خانوارهای افغانستانی محسوب میشود. از سوی دیگر با خروج بخشی از افراد بیکار از افغانستان، فشار بر هیئت حاکمه آن کاهش خواهد یافت. به نظر میرسد سیاست هدایت نیروی کار به کشورهای دیگر بهعنوان راهحلی برای پاسخ به مشکلات اقتصادی از سوی هیئت حاکمه افغانستان موردتوجه قرار گرفته شده است. لازم به ذکر است که بخش مهمی از نیروی کار افغانستانی شاغل در کشور را قوم پشتون تشکیل میدهند که هدف بخش عمده آنها از مهاجرت به ایران نه ترس از طالبان و نه فرار از محدودیتهای تحمیلی توسط هیئت حاکمه بلکه هدف آنها اشتغال در ایران و ارسال بخشی از درآمد به خانوادههای خود در افغانستان است. بنابراین با توجه به موارد فوقالاشاره، سیاست طالبان درباره مهاجران افغانستانی در دو کشور پاکستان و ایران بر محور عدم تشویق به بازگشت آنها بهخصوص از کشور ایران است. با توجه به اینکه بخش عمده مهاجران افغانستانی در کشور پاکستان را قوم پشتون و اهل سنت تشکیل میدهند، بازگشت مهاجران افغانستانی از کشور پاکستان مغایر با سیاست داخلی و خارجی هیئت حاکمه افغانستان نیست اما بخش عمده مهاجران ساکن در ایران را اقوام هزاره (شیعیان) و تاجیک تشکیل میدهند که برای دههها در ایران زندگی کردهاند. دسترسی این مهاجران به برخی از خدمات در ایران از جمله خدمات آموزشی باعث شده شده است که این مهاجران بهراحتی تن به بازگشت و پذیرش محدودیتهای تحمیلی علیه زنان و دختران در افغانستان ندهند. عدم تشکیل دولت فراگیر در افغانستان و بهحاشیه راندهشدن اقوام غیرپشتون و شیعیان نیز در تصمیم مهاجران افغانستانی برای بازگشت به کشورشان بیتأثیر نبوده است.
اگر موضوع پیگیری مشکلات مهاجران افغانستانی در کشورهای همسایه از سوی هیئت حاکمه افغانستان را در کنار محدودیتها و عوامل رانشی تحمیلشده در داخل افغانستان قرار دهیم، پیام هیئت حاکمه افغانستان به مهاجران در کشورهای همسایه بهخصوص ایران (بهویژه دختران، زنان و غیرپشتونها) روشنتر خواهد شد: «در همانجا بمانید و کار کنید، اگر برگشتید از بخشی از حقوق اولیه خود محروم خواهید بود».