تا حالا به این موضوع فکر کرده اید که یک کوله پشتی برای روز مبادا برای خودتان کنار بگذارید؟ و فکر کنید که دوست دارید چه چیزهایی درون آن قراردهید؟ قطعا محتواي چنین کوله پشتیاي با زمانی که قصد دارید به یک مسافرت از قبل تعیین شده بروید متفاوت خواهد بود.
اما اگر روزی مجبور شدید که چنین کوله پشتی را برای خودتان آماده کنید چه؟ یعنی شرایطی پیش آمده که شما زمان زیادی ندارید در حد برداشتن کوله پشتی چپانده شده در کمد و جمع کردن وسایل ضروری تر در آن! مثل زمان جنگ، بمباران، فقر، قحطی و...
امکان دارد کوله پشتی شما به اندازه وسایلی که به آنها تعلق خاطر داريد و دوست داريد بردارید گنجایش نداشته باشد اما این شرایط است که برای شما تعیین می کند چه چیزی بردارید چه چیزی نه؟
قرار نیست وسیلهی نقلیه ای دنبال شما بیاید و شما هم قرار نیست بلیط سفری تهیه کنید اصلا این سفر به میل و نظر قلبی شما ارتباطی ندارد. حتی فرصت خداحافظی گفتن را اگر هم داشته باشید در حالتی است که بسیار عجله دارید و نمیتوانید منتظر شنیدن به امید دیدار گفتن از طرف کسی باشید، شما فقط وقت دارید فرار کنید همین!
یعنی یک شرایطی در زندگیتان پیش آمده که ناخواسته است و ناگهان بی قراری عمیقی در شما رخنه کرده و تمام زندگیتان طعمهی ترسی همراه دلهره شده و به یکباره دیگر هیچ چیز متعلق به شما نیست.
بسیاری از وسایلی که شما فکر میکنید باید بردارید در این مسیر بار اضافه محسوب میشوند؛ خانواده، دوستان صمیمی، زبان مادری، غذاهای مورد علاقه، مکان های تفریحی خاطره انگیز، حس شوخ طبعی، ذوق رسیدن فصل شکوفه دادن گلها، رویا بافی ها، کتاب و البوم عکس های شخصی و...
از این پس هویتی مبهم معرف شما خواهد بود و شما در مسیر جدیدی قرار می گیرید که تضمینی در تحقق آرزهایتان وجود نخواهد داشت. در ادامه اين مسیر سخت و دشوار ممکن است با کلی آدمهای عجیب و غریب آشنا شوید؛ از زن و مرد گرفته تا خردسال و بزرگسال که به نوعی همگی شبیه شما هستند. ممکن است روزها و شبها را در سرپناهها و خرابههای بین راهی به سر ببرید یا در خشکی بیابانها و در جنگلها مجبور باشید ساعتهای طولانی راه بروید یا بر روی امواج دریا با حالتی فشرده در قایق های کوچک بادي در میان جمعیت بنشینید و خود را محکم نگه دارید تا به درون آب دریاها و اقیانوسها پرت نشوید. شاید روزها برای سیر كردن شكمتان، اندك طعامي به شما برسد یا ممکن است شب ها را با شکم خالی به صبح برسانید. در هوای گرم و آزار دهنده یا در کولاک و سرمای طاقت فرسای زمستانی؛ خلاصه در هر وضعیت و حالی که هست شما باید مسیرتان را به سمت يك نقطه امن ادامه دهید.
در این مسیر چیزی که همه در ذهن شان دارند، خیال پردازیهای پیچیده ای است که در آن انسانها از مرزها میگذرند و می خواهند به این زندگی نامتعارف و کسالت باری که دچارش شدهاند و در جادهها، کمپها و... به دوش میکشند، پایان دهند.
شاید بارها با خودتان فکر کنید چرا کسی مثل شما باید چنین زندگی و شرایطی را داشته باشد؟ جواب دادن به چنین سوالی به تنوع انسانهایی هست که مجبور به قرار گرفتن در این مسیر شدهاند. اما جواب اکثر این انسانها غالبا یک چیز است؛ رسیدن به رهایی و زندگی کردن به معنای واقعی!
تا زمانی که بتوانیم در جهانی زیست کنیم که شان و منزلت هر انسانی تضمین شود تا بتواند برای راحت زندگی کردن تلاش کند نه صرفا برای اینکه دوام بیاورد، همیشه عده ای از انسانها مجبورند مسیرهای سخت را به عنوان گزينهاي برای گریز، رهایی و البته نافرمانی از زمختی شرایط انتخاب کنند. چرا که بشر برخلاف تمام پیشرفتها و اختراعاتش، در زمینهی صلح و آرامش هنوز به جای مشخصی نرسیده است.
این یک واقعیت است همه کسانی که مجبور به پناهندگی میشوند آخرین گزینه را براي در امان ماندن زندگي خود برگزیدهاند. آنها میدانند که قرار نیست در این مسیر اتفاقات طبق میل و خواسته آنها رخ دهد؛ در واقع داستانهای بسیار موفق پناهندگی در جهان در اقلیت هستند و بسیاری از پناهندگان، به غیر از امید هیچ چیز دیگری ندارند!
شرایط زندگی هر پناهجویی ویژگیهای متفاوتی دارد. واژه "پناهجویی" با نام کشورهای پناهجوفرستی كه بیشتر دچار بحرانهای داخلی هستند گره خورده است. امروزه، اخبار و روایات پناهجویان از گوشه گوشه جهان شنیده می شود و در شبکههای اجتماعی دست به دست می شود و سرنوشت آنهایی که برای فرار از وضعیت وحشتناک پیش آمده در كشورشان بي آنكه در آن نقشي داشته باشند، در مسیر دیگری قرار می گیرند و برای یافتن فردایی بهتر دل به دریا می زنند.
گاهی سرنوشت همینقدر بی رحم است، بارها مرگ هزاران انسان در جستجوی زندگی عادی که حق شان هست را به خود دیده و خم به ابرو نیاورده است. چه کسی میداند در این مسیر چند جوان، چند مادر، چند پدر و چند کودک از دنيا رفتهاند؟ تمام قصه رنگ به رنگ آنها بی آنکه گرهای در کار این جهان بیفتد در درون همان مسیرها مدفون و مسکوت می ماند.
اینها شاید نزدیک ترین تصویر به مسئله پناهجویی است که در ذهن ما نقش می بندد موضوعی که حالا در رسانههای رسمی هم پررنگ تر شده و هر از گاهی داستانهاي پر فراز و نشيب پناهجویان بر صدر اخبار می نشیند.
بيستم ژوئن هر سال، روز جهانی پناهنده نام گرفته است. اين مناسبت هر ساله در بسیاری از کشورها توسط نهادها و سازمانهای مختلف گرامی داشته می شود. چنين مناسبتي فرصتی است براي ابراز همدردي با آنان که به دنبال امنيت هستند. همچنین زمانی است برای گرامیداشت قدرت و صبوری آنها که برای بهتر کردن شرایط زندگی خود و دوری از درگیری و شکنجه به دیگر کشورها پناه ميبرند.