توجه به علوم پايه، اساس ارتقاء علمي و توسعه كشورهاست. این در حالی است که به نظر می رسد در ایران طي دو دهه اخير تمايل به يادگيري علوم پايه، به ويژه رياضي، افت محسوسی داشته و اشتیاق برای ادامه تحصیل در اين رشتهها نسبت به گذشته کمتر وجود دارد.
بروز اين مسئله را می توان به برخي سياستهاي آموزشي براي متولدان دهه 60 نسبت داد. افزایش یکباره جمعیت و تغییر هرم جمعیتی ایران در دهه ۶۰ معضلی به نام کمبود فضای دانشگاهی را در دهه 80 ايجاد كرد. اين مسئله وقتي با عواملي چون افزايش تقاضاي اجتماعي براي ورود به دانشگاه، تأکید بر عدالت اجتماعی و عدالت توزیعی، انتقال دانش و آموزش عالی نخبگانی به آموزش عالی همگانی و به تأخير انداختن ورود جمعيت جوان به بازار كار همراه شد، قرار شد تا با افزايش تعداد واحدهاي دانشگاهي حل شود. در حالي كه ساخت و تأسیس بیرویه دانشگاهها و صدور مدارك تحصيلي متعدد خود به معضل بزرگتري تبديل شد.
در جوامع توسعهيافته دورههاي آموزشي متناسب با نياز كارفرمايان در بازار شكل ميگيرند؛ اما اين وضعيت در ایران تا حدودي متفاوت بوده است. در کشور تقاضاي اجتماعي براي ورود به دانشگاه بدون توجه کافی به ظرفيت و نيازهاي بازار كار و با تمرکز کمتر به مسائل واقعی کشور از طريق تأسيس و گسترش بيرويهي مراكز آموزشي پاسخ داده شد. در نتيجه جامعه به مرور زمان عملاً امکان بهرهمندی از تمام استعداد و توانایی این نیروها روی به کاهش گذاشت و معضلات جديدي اعم از بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي و مهاجرت دانشجويان و فارغالتحصيلان مواجه گرديد.
بيكاري و مهاجرت فارغالتحصيلان دانشگاهي
به سبب افزايش ظرفيت دانشگاهها براي جذب دانشجو، تعداد زيادي فارغالتحصيل رشتههاي مختلف در كشور حاصل شد كه براي بسياري از آنان جايگاه شغلي مناسبي در بازار كار وجود نداشت. در نتيجه نرخ بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي افزايش يافت. بر اساس نتايج طرح آمارگيري نيروي كار بهار 1400، نرخ بيكاري در ميان جمعيت 15 ساله و بيشتر حدود 6/9 درصد است كه از اين ميان، 2/43 درصد از جمعيت بيكاران را افرادي تشكيل ميدهند كه داراي مدرك دانشگاهي هستند.
در اين ميان شواهد حاکی از آن است كه اشتغال فارغالتحصيلان رشتههاي علوم پایه از وضعيت وخیم تری برخوردار است. با توجه به آمار دریافتی از 18 دانشگاه كشور در طرح رصد اشتغال فارغالتحصيلان دانشگاهي در سال 1397، تنها 10 الي 20 درصد از فارغالتحصيلان رشتههاي علوم پايه مانند رياضي و فيزيك موفق به اشتغال در بازار کار شدهاند. اما علت چنين وضعيت نابساماني در اين رشتهها چيست؟
بهرهمندي از ظرفيت علمي دانشجويان و فارغالتحصيلان رشتههاي علوم پايه نيازمند سرمايهگذاري و فراهم كردن زيرساختهاي مناسب در اين حوزه است. براي مثال، در رشته ریاضی که به نوعی آن را می توان مادر تمامي رشتهها برشمرد، براي بهرهمندي از مزاياي كاربردي آن باید برخی زیرساختها فراهم باشد. به عنوان نمونه، سیستمهای بانکی بر علم ریاضیات مالی استوار باشد یا مراکز تحقیقاتی گستردهای برای پژوهش ریاضیدانان وجود داشته باشد. این زیرساختها در حال حاضر در کشورهای پیشرفته وجود دارد، اما در ایران کمتر بسترهای لازم فراهم است. در نتيجه واضح است که ایجاد رشتهای چون رياضيات، بدون وجود پشتوانه شغلی مطمئن و جذب تعداد بالای دانشجو در هر سال، عامل مهمی در بيكار ماندن بسياري از فارغالتحصيلان اين رشته شده است و دانشآموختگان دانشگاههای برتر را به سمت مهاجرت سوق داده است.
با توجه به اينكه در ايران زيرساختهاي كافي براي بهرهمندي از مهارت و تخصص آموزشدادهشده وجود ندارد و یا کمتر فراهم است و در عين حال، درهاي كشورهاي توسعهيافته به روي مهارت و تخصص اينگونه افراد گشوده است؛ پديدهاي به نام مهاجرت دانشجويان و فارغالتحصيلان دانشگاهي پيش آمده است. از دهه 80 كه توده جوانان دهه شصتي براي دستيابي به آمال و آرزوهاي خود وارد دانشگاه شدند و برخي از آنان از ورود به بازار كار ناكام ماندند، نرخ مهاجرت دانشجويان افزايش يافته و از تراز 18 هزار نفر در سال 1380 به تراز 60 هزار نفر در سال 1398 رسيده است. ناگفته نماند كه فارغالتحصيلان رشتههاي علوم پايه و مهندسي بخش قابل توجهي از اين جمعيت را تشكيل ميدهند.
ايالات متحده آمريكا اولين مقصد دانشجويان ايراني در سالهاي اخير بوده است و بررسي رشته تحصيلي دانشجويان ايراني در اين كشور در سال 2021 حاكي از آن است كه حدود نيمي از دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در آمريكا، دانشجويان مهندسي هستند؛ رشتههاي رياضيات و علوم كامپيوتر با حدود 14 درصد در ردهي بعدي قرار دارند؛ علوم پايه و فيزيك هم با 13 درصد در ردهي سوم قرار ميگيرند. واضح است كه اغلب دانشجويان ايراني در آمريكا، مشغول به تحصيل در رشتههايي هستند كه به علوم، فناوري، مهندسي و رياضيات (STEM) معروف هستند. يكي از بارزترين نمونههاي مهاجرت افراد برجسته در اين حوزه فردی مانند مرحوم "مریم میرزاخانی" است، نابغهاي كه شاید هیچگاه نمیخواسته به ایران بازگردد. اما چرا مريمها ميروند؟ و چرا بعد از مهاجرت برنميگردند؟
نمودار۱ - دانشجويان ايراني در ايالات متحده آمريكا به تفكيك رشته تحصيلي (سال 2021)
منبع: (Opendoors, 2022)
كاهش متقاضيان رشته رياضي در مقطع متوسطه
از نمودهای بیرونی بیتوجهی به رشتههاي معطوف به علوم، فناوري، مهندسي و رياضي (STEM)، کاهش دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی مقطع متوسطه است. این مشکل به قدری شدت یافته است كه رشته ریاضی در برخی دبیرستانها به علت عدم تقاضا تعطیل شده است. کاهش علاقه دانش آموزان به رشته ریاضی دلايل متعددي دارد. اما مهمترین دلایل آن عبارتاند از:
- ایجاد انحصار و مازاد تقاضا در برخی از حوزهها توسط ذینفعان كه موجب جهتگیری کمی و کیفی دانشآموزان به سمت رشتههای پولساز به ویژه پزشکی و وکالت شده است.
- فراهم نبودن زيرساختهاي مناسب براي بهرهمندي از علوم پايه و مهندسي كه منجر به افزايش نرخ بيكاري و مهاجرت فارغالتحصيلان اين رشتهها و به تبع، بيعلاقگي دانشآموزان براي تحصيل در اين رشتهها شده است.
ایران کشوری در حال توسعه است و مهمترین ابزار توسعه در حال حاضر اهتمام به علم و دانش است. علوم پايه به عنوان پايه و اساس دانش میتوانند نقش پررنگی در توسعه کشور داشته باشند. تا هنگامی که به پرداختن به علم به عنوان تنها راه پیشرفت و توسعه کشور توجه نشود، وضعیت آموزش علوم پايه، استفاده از کاربردهای آن و به خدمت گرفتن دانشآموختگان این رشتهها تغییری نمیکند و مشكلاتي از قبيل بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي و مهاجرت دانشجويان برطرف نميشود؛ اما در كوتاهمدت میتوان با راهکارهایی همچون كاهش ظرفيت اين رشتهها در مقطع کارشناسی، حذف آنان از دانشگاههای کوچک و آموزش مهارتهای مختلف و مرتبط با علوم پايه از جمله ریاضی به دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها، فضای غبارآلود پیشروی دانشآموختگان رشتههاي علوم پايه را تا حدودی شفاف کرد و كمي از بيميلي دانشآموزان براي ورود به رشته رياضي در مقطع متوسطه كاست.