هویت بخشی و ملت‌سازی در عصر مهاجرت‌های بین‌المللی

تاریخ انتشار
08:49:00 | 02 / 10 / 1399

هویت بخشی و ملت‌سازی در عصر مهاجرت‌های بین‌المللی

blog-main-image

مهاجرت و جابجایی‌های بین­‌المللی یکی از مولفه‌های اصلی جهانی شدن در دنیای مدرن است. مهاجرت با تحقق سطح بی سابقه­‌ای از تنوع، جوامع را متحول ساخته و مفاهیم مربوط به هویت ملی را به چالش کشیده است و شرایط را برای تحرک بیشتر انسان ایجاد و پرورش داده است. با افزایش جمعیت مهاجران خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم و با مطرح شدن مباحثی همچون جهانی­‌سازی و بین‌­المللی شدن، ماهیت مفاهیمی همچون ملیت و هویت زیر و زبر شده‌اند. به عبارت دیگر تعداد زیاد و منشأ متنوع مهاجران بین­‌المللی به طور فزاینده­‌ای مفاهیم قدیمی شهروندی و مفهوم مرز به عنوان قلمرو سرزمینی را دگرگون کرده است. در این میان دموکراسی­‌های غربی در میان بحث‌های مربوط به شهروندی، هویت و معنای عضویت در یک جامعه سیاسی در عصر جهانی شدن قرار دارند. برای بسیاری از محققان و مفسران سیاسی نیز نیروهای مرتبط با جهانی شدن، به ویژه نیروهای مرتبط با مهاجرت‌های جهانی، مفاهیمی همچون ملت، شهروند و هویت را به چالش کشیده‌اند.

مهاجرت و جابجایی‌های بین­‌المللی یکی از مولفه‌های اصلی جهانی شدن در دنیای مدرن است. مهاجرت با تحقق سطح بی سابقه­‌ای از تنوع، جوامع را متحول ساخته و مفاهیم مربوط به هویت ملی را به چالش کشیده است و شرایط را برای تحرک بیشتر انسان ایجاد و پرورش داده است. با افزایش جمعیت مهاجران خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم و با مطرح شدن مباحثی همچون جهانی­‌سازی و بین‌­المللی شدن، ماهیت مفاهیمی همچون ملیت و هویت زیر و زبر شده‌اند. به عبارت دیگر تعداد زیاد و منشأ متنوع مهاجران بین­‌المللی به طور فزاینده­‌ای مفاهیم قدیمی شهروندی و مفهوم مرز به عنوان قلمرو سرزمینی را دگرگون کرده است. در این میان دموکراسی­‌های غربی در میان بحث‌های مربوط به شهروندی، هویت و معنای عضویت در یک جامعه سیاسی در عصر جهانی شدن قرار دارند. برای بسیاری از محققان و مفسران سیاسی نیز نیروهای مرتبط با جهانی شدن، به ویژه نیروهای مرتبط با مهاجرت‌های جهانی، مفاهیمی همچون ملت، شهروند و هویت را به چالش کشیده‌اند.

افول قدرت دولت-ملت‌ها و مرزهای ملی و کمرنگ شدن مفاهیمی همچون دولت-ملت از جمله مفاهیمی هستند که اولریش بک (Ulrich Beck)، جامعه‌شناس آلمانی آن را از تبعات جهانی شدن می‌داند. به معنای دیگر ملت‌زدایی یکی از اندیشه‌های محوری تفکر بک است که ناگزیر جایگزین سازمان‌های فراملی و شاید دولت‌های فراملی می‌شود. در اندیشه بک تمرکز سنتی جامعه شناسی بر ملتِ دارای مکان ثابت به چالش کشیده می‌شود و اندیشه جهانی شدن با اندیشه جهان‌وطن‌گرایی گره می‌خورد. بدین ترتیب در عصر جهانی شدن انسان‌ها دیگر در وطن معینی ریشه ندارند، بلکه همزمان به شهرها، مناطق، قومیت‌ها، ملت‌ها و مذاهب گوناگون تعلق دارند که این حس تعلق هم مربوط به جنبه‌های فیزیکی (زندگی در کشور دیگر) و هم مربوط به جنبه‌های غیر فیزیکی (تاثیرپذیری از فرهنگ و اندیشه جهانی) جهانی شدن می‌باشد. زیگمونت بومان (Zygmunt Bauman) از دیگر جامعه شناسانی است که در رابطه با جهانی شدن و موضوع تحرک صحبت کرده است. بومان جهانی شدن را به صورت “جنگ مکان” در نظر می‌گیرد. به نظر او تحرک مهم ترین و متمایز کننده ترین عامل در قشربندی اجتماعی در جهان امروز است. به نظر بومان برندگان جنگ مکان کسانی هستند که دارای تحرک‌اند و قادرند به صورت آزادانه در سراسر جهان جابجا شوند و در جریان آن برای زندگی خود هدف و معنایی پیدا کنند. بازندگان مکان اما در مقابل نه تنها از توانایی تحرک و جابجایی محرومند، بلکه به مناطقی تهی از معنا و حتی عاری از توانایی معنا بخشی منتقل و در آنجا محدود می‌شوند. بدین ترتیب در حالی که نخبگان احتمالا از فرصت‌ تحرک و جابجایی مسرور و سرمست هستند، بقیه افراد به احتمال زیاد احساس می‌کنند که اسیر قلمرو زاد بوم خویش هستند و به ترک آنجا امید چندانی ندارند. فقدان تحرک و مشاهده تحرک آزادانه نخبگان با ایجاد سرافکندگی برای بازندگان مکان موجب می‌شود که برندگان و بازندگان مکان به نبردی بس نابرابر روی آورند که در یک سمت آن تحرک آزادانه و در سمت دیگر آن محصور شدن در مکان است و احتمالا هر تلاشی برای تغییر مکان با سختی‌ها و مشقات زیادی همراه است.

شهروندی کشمکشی بین مفهوم مشمولیت و محرومیت است، زیرا تحرک فرامرزی سوالاتی را درباره مشمولیت و محرومیت از نظر تابعیت و عضویت جزئی و کامل در جوامع سیاسی ایجاد می‌کند. در واقع، بسیاری یا حتی بیشتر مهاجران بین المللی – حداقل در ابتدا – شهروندان کشوری نیستند که به آن مهاجرت کرده‌اند. نه تنها به دست آوردن عضویت، اغلب فرآیندی طولانی و طاقت فرسا است، بلکه بحث‌های عمومی و درگیری‌های سیاسی پیرامون شهروندی مهاجران نشانگر روندهای گسترده‌تری در شهروندی است.

در دیدگاه عامه مهاجران اغلب به عنوان تهدیدی برای توازن و صلح ملی و عامل مشکلات بیکاری، جنایی و ناامنی توصیف می‌شوند. این احساس وجود دارد که مهاجران اجماع و فرهنگ ملی از قبل موجود را برهم می‌زنند. علی رغم اینکه بسیاری از کشورهای دنیا سعی کرده‌اند که برای ادغام بهتر و بهره‌مندی از ظرفیت مهاجران رویکردهای هویت بخشی و ملت‌سازی به همراه مهاجران را در دستور کار قرار دهند، اما نگرانی‌های پیرامون پدیده مهاجرت همواره دیدگاه‌های افراطی نسبت به این پدیده را تغذیه می‌کند و سیاستگذاران در مواقع عدم اطمینان بالا کنترل‌های شدیدی را بر آن اعمال می‌کنند. به همین دلیل دولت‌ها در مواجه با مسئله مهاجرت، ضمن تشخیص ضرورت آن، یک سیستم پیچیده از طبقه بندی‌های مدنی با دسترسی متفاوت به حقوق مدنی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده و بسته به نوع مهاجران، میزان دسترسی آن‌ها را به خدمات اجتماعی تعیین می‌کنند. به همین دلیل سیاست‌های مهاجرتی به سمت انتخاب افرادی که بیشترین منفعت را برای اقتصاد ایجاد کنند و با فرهنگ ملیِ از قبل موجود تطابق داشته باشند و در یک کلام انسجام اجتماعی مفروض را بر هم نزند، گرایش بیشتری دارند. در این سیستم‌های مهاجرتی حق مهاجرت و شهروندی نهایی به طور فزاینده‌ای به افراد بسیار ماهر محدود می شود. و این مهاجران ماهر هستند که به عنوان یک شهروند و هم میهن در جوامع میزبان مورد استقبال و پذیرش قرار می‌گیرند. در مورد مهاجران غیر ماهر و کم مهارت نیز اگرچه به لحاظ اقتصادی حضور آن‌ها در کشور میزبان توجیه دارد، اما آن‌ها هرگز به عنوان هم‌میهن مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. به معنای دیگر طی دهه‌های اخیر طراحی سیستم‌های مهاجرتی در جهت تقویت برندگان مکان در نظریه بومان عمل کرده‌اند و امکان مهاجرت آزادانه از سایر مردم جهان خصوصا در کشورهای کمتر توسعه یافته سلب شده است و در مواردی که مهاجرت اتفاق می‌افتد، به دلیل اینکه مهاجران توسط حقوقی که از جامعه میزبان دریافت می‌کنند، محدود می‌شوند. بنابراین آن‌ها به نوعی دچار همان چالش بازندگان مکان می‌شوند، زیرا در جامعه جدید نیز نمی‌توانند هویت و معنای جدیدی را به زندگی خود تزریق کنند.

  • ________________________________________ [۱] Nagel, C., & Staeheli, L. (۲۰۰۴). Citizenship, identity and transnational migration: Arab immigrants to the United States. Space and Polity. [۲] denationalization [۳] ریتزر. جورج. (۱۹۴۰). نظریه جامعه شناسی. تهران: نشر نی. ترجمه: هوشنگ نایبی. [۴] Bloemraad, I., Korteweg, A., & Yurdakul, G. (۲۰۰۸). Citizenship and Immigration: Multiculturalism, Assimilation, and Challenges to the Nation-State. The Annual Review of Sociology. [۵] Kofman, E. (۲۰۰۵). Citizenship, Migration and the Reassertion of National Identity. Citizenship Studies.
  • نظرات کاربران
    • هنوز نظری ارسال نشده است

    پیغام خود را بگذارید