بر اساس آمار سازمان ملل در سال 2020، نزديك به 281 ميليون نفر در جهان مهاجر هستند كه اين عدد نسبت به سال 2010 تقریبا 27 درصد افزايش داشته است. بنابراين بررسي اثرات مهاجران بر كشورهاي مقصد پيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است. يكي از مهمترين بخشهايي كه تحت تاثير مهاجران قرار ميگيرد بازار كار است.
اثر مهاجرت بر بازار كار به مهارتهاي مهاجران، مهارتهاي نيروي كار بومي و شرايط اقتصادي كشور مبدا بستگي دارد. مهاجران باعث افزايش عرضهی نيروي كار ميشوند. از طرف ديگر ممكن است باعث افزايش تقاضا در اقتصاد شوند زيرا تقاضا براي كالاها و خدمات را افزايش ميدهند. در واقع مهاجران از يك سو موجب رقابت در مشاغل وجود و از سوي ديگر موجب به وجود آمدن مشاغل جديد ميشوند. اثر مهاجران بر دستمزد و اشتغال نيروي كار يك كشور به مهارتهاي آنها بستگي دارد. اگر مهاجران جايگزين نيروي كار موجود در يك كشور شوند در كوتاه مدت رقابت براي شغلها افزايش و دستمزد كاهش مييابد. از طرف ديگر اگر مهارت مهاجران مكمل نيروي كار داخل باشد، بهره وري نيروي كار بومي و مهاجر افزايش مييابد و منجر به افزايش دستمزد ميشود اما اگر مهاجران و بوميان در داخل گروههاي مهارتي جانشين ناقص باشند، افزايش عرضهي نيروي كار در اثر مهاجرت، ابتدا مهاجراني كه از قبل در كشور مقصد اقامت داشتهاند را تحت تاثير قرار ميدهد.
ايران نيز از جمله كشورهايي است كه در سالهاي اخير ميزبان مهاجران بسياري بوده است. اين افراد از كشورهاي همسايه عمدا (افغانستان) به ايران مهاجرت کردهاند. طبق برآوردهاي سازمان ملل متحد تعداد مهاجران افغانستاني در ايران در سال 2020، 2710601 بوده است كه در طي ده سال اخير 5 درصد رشد داشته است. اثر مهاجرت آنها بر بازار كار ايران را ميتوان از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار داد. بر اساس آخرین اطلاعات نیروی کار در مركز آمار ايران، در سال 99، 539130 نفر از شاغلین در سطح کشور از اتباع افغانستانی هستند که 2.3 درصد از نيروي كار شاغل در ايران را تشکیل میدهند. در جدول یک به بررسی ویژگیهای فردی و شغلی این گروه پرداختهایم. بر اساس این جدول، نزدیک به 90 درصد از نیروی کار افغانستانی مرد و 26.5 درصد 15 تا 24 سال هستند. بررسی توزیع این افراد میان مشاغل با مهارتهای مختلف نشان میدهد آنها عمدتا در مشاغلی که نیاز به مهارت بالایی ندارد مشغول هستند. (مهارت کم 43 درصد و مهارت متوسط 55.4 درصد) این مسئله میتواند ناشی از دو چیز باشد: 1-مطابق قانون، نیروی کار خارجی در ایران صرفا میتوانند در 4 گروه شغلی کوره پزخانهها (مشاغل آهک پزی و آجرپزی)، کارهای ساختمانی (مشاغل امور ساختمانی، مشاغل سنگ بری و سنگ تراشی، مشاغل راه سازی و معدن)، کارگاههای کشاورزی (مشاغل کشاورزی، مشاغل مرغ داری و دام داری، مشاغل چرم سازی و سالامبورسازی) و سایر گروههای شغلی مانند سوزاندن و امحا زباله، بازیافت مواد شیمیایی، کوره ریخته گری و غیره مشغول به کار شوند. 2-این افراد دارای مهارت مورد نیاز برای مشاغل دیگر نیستند که بررسی سطح تحصیلات این گروه در تایید این مورد است به طوری که تنها 1.25 درصد از نیروی کار افغانستانی شاغل در ايران دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم هستند.
از طرف دیگر با محاسبهی نرخ بیکاری افراد بومی در سطوح مختلف تحصیلی درمییابیم افراد بومي با تحصیلات کمتر از دیپلم دارای پایین ترین نرخ بیکاری هستند. (نمودار1) بنابراین به نظر میرسد نيروي كار افغانستاني تاثیر چندانی بر بازار کار شاغلین بومی در سطوح پایین مهارتی نداشته است و جانشين آنها در بازار كار نبوده است.
با بررسی تطابق میان تحصیلات و شغل در میان مهاجران افغانستانی در مییابیم 1430 نفر از آنها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند اما در مشاغل ابتدایی كه نياز به مهارت چنداني ندارد مشغول به کارند که علت آن میتواند موانع قانونی باشد. زیرا مهاجران فاقد پاسپورت باید مراحل مختلفی از جمله اثبات سطح تحصيلات، بازگشت به افغانستان و دريافت پاسپورت و ويزا را طی کنند تا بتوانند اجازهی کار در مشاغلی به جز 4 گروه شغلی معرفی شده را دریافت کنند كه ريسك اين كار در شرايط كنوني افغانستان بسيار بالا است. در صورتي كه اگر این موانع تسهیل شود و نیاز کشور به نیروی کار در بخشهای مختلف شناسایی شود از این افراد میتوان در بخش های مختلف استفاده کرد. البته این عدد سهم ناچیزی از کل افغانستانیهای شاغل در ایران است اما باید به دو نكته توجه داشت 1-احتمال اين وجود دارد كه مهاجران افغانستاني در طرح آمارگيري نيروي كار تحصيلات خود را پايين تر عنوان كرده باشند زيرا ميترسيدند شغل خود را از دست بدهند. 2- اين آمار تنها مربوط به مهاجران رسمی است. از مهاجران غيررسمي آماری در دسترس نیست و با توجه به شرایط سیاسی اخیر در افغانستان میل به مهاجرت افراد افزایش پیدا کرده است. اما این افراد با احتمال بالایی به طور غیرقانونی در مشاغلی پایینتر از سطح مهارت خود مشغول میشوند زیرا برای اشتغال در این مشاغل با موانع کمتری در ایران رو به رو هستند.
در صورتي كه ميتوان از پتانسيل آنها در بخشهاي مورد نياز كشور استفاده كرد. بدين منظور ابتدا بايد بخشهايي از اقتصاد كه با كمبود نيروي كار ماهر مواجه است شناسايي شود و در قدم بعدي با شناسايي مهاجراني كه داراي تخصص مورد نياز اين بخش هستند اين كمبود را جبران كرد. اين اقدام اثرات مثبتي بر نيروي كار بومي نيز دارد زيرا از يك سو مكمل بودن تخصص مهاجران با نيروي كار بومي بهرهوري آنها را افزايش ميدهد و از سوي ديگر تصويري از نيازهاي بازار كار براي نيروي كار غيرفعال فراهم ميكند تا تخصص و دانش خود را در آن زمينه تقويت كند.