بركسي پوشيده نيست كه دست يافتن به رشد و توسعه در همه ابعاد آن نيازمند بهرهگيري از ظرفيت تمامي افراد متخصص و دانشمندي است كه بزرگتر از دغدغههاي جناحي و شخصي خود فكر ميكنند. درحالیکه مسئولان كشور بهرهگيري از ظرفيت تمام متخصصان و نخبگان را از اصليترين ملزومات رشد و توسعه كشور قلمداد ميكنند، اما در عمل شاهد آن هستيم كه هسته سخت حاكميت و جريانات سياسي نزديك به آن با برچسبزني و ايجاد تنشهاي سياسي سعي دارند كه فضا را براي فعاليت نخبگان در كشور تنگتر از اين نمايند. بيشك تسري اين نگاه در سطح حكمراني كشور و پافشاري بر اين رويكرد حذفي نتيجهاي جز مهاجرت نخبگان و دلسرد شدن نخبگاني كه به كشور بازگشتهاند ندارد. درحالیکه مرام و مسلك افرادي همچون مدنیزادهها براي كشوري كه ادعاي استفاده از ظرفيت تمامي نخبگان و فراتر از آن دعوت از ايرانيان خارج از كشور براي بازگشت به كشور و مشاركت در توسعه كشور را دارد، بايد به يك رويه پذيرفتهشده و مورد استقبال بدنه سياستگذاري و علمي كشور قرار گيرد اما در عمل شاهد بهکارگیری رويكردهاي حذفي و تنگنظرانه در برخورد با نخبگاني هستيم كه به تمام موقعيتهاي مادي و غيرمادي پشت كرده و با دغدغهاي مليگرايانه به كشور بازگشتهاند. بدون رفع اين تناقضات رفتاري در سطح كلان نميتوان به شعار و وعدههاي مسئولان كشور در مورد استفاده از ظرفيت تمامي نخبگان در داخل و خارج از كشور چندان اميدوار بود.
دريدا منشأ خشونت در تمامي اشكالش را زبان ميداند. در اين نگاه خشونت با دو قطبيسازي جو موجود و برچسبزنيهاي متوهمانه خود را بازتوليد ميكند. بهعبارتدیگر در اين نگاه خشونت از طريق زبانِ تقابلي و ديگري ستيز و با پافشاري بر دوگانهاي موهومي همچون "خودي و ديگري"، "وطنپرست و وطنفروش" و ساير شعارهاي تقابلي تجلي مييابد. اين خشونتهاي زباني كه از طريق برچسبزني پديدار ميشوند يك هدف عمده را دنبال ميكنند؛ حذف گفتمان رقيب و بستن راه گفتگو و تعامل. خشونت زباني ميتواند در سطوح خرد، مياني و كلان به وقوع بپيوندد. بروز اين نوع از خشونت در تمامي سطوح با رويكردي حذفي و بهمنظور پنهان نمودن نقصان و ضعفهاي استدلالي گفتمان غالب و قدرتمند انجام ميشود و ميتواند بسترساز بروز انواع خشونتهاي فيزيكي و رفتاري در عرصه سياست و زندگي اجتماعي شود.