چرا مشتریان خبرهای تلخ بیشترند؟

تاریخ انتشار
11:21:00 | 06 / 01 / 1401

چرا مشتریان خبرهای تلخ بیشترند؟

blog-main-image

تكرار چندين باره انتشار آمار و ارقام نادرست مهاجرتي در رسانه‌هاي رسمي كشور و بازتاب گسترده آن، در كنار وجودنداشتن حس مسئولیت پذیری و مستندنگاری گوینده و همچنین وظیفه ذاتی رسانه ها مبنی بر صحت سنجی اخبار پیش از انتشار ما را بر آن داشت كه ريشه اين اتفاق ناگوار را فارغ از فرو افتادن در دوگانه انكار يا اثبات آمار‌هاي مهاجرتي در كشور، از جلال سميعي پژوهشگر حوزه ارتباطات جويا شويم.

یکم: شبکه‌های اجتماعی نان‌شان را از بین خطوط رسانه‌های رسمی و حوزه‌های عمومی درمی‌آورند! انگیزه‌ی بسیاری از کاربران شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی از گشت‌وگذار در این کانال‌ها، سوای باخبر شدن از رخدادهای روزمره و درواقع برآوردن نیاز ناشی از الگوی مصرف محتوا و رسانه‌ی خودشان، پیدا کردن همین سفید خوانی و ناگفته‌هایی است که در حوزه‌ی انتشار رسمی آن‌ها را نمی‌یابند. حرف‌هایی که در رسانه‌های غیررسمی و عمدتاً با هویت رسانه‌های فردی و شهروندی یا اجتماعی از افراد و گفتمان‌های منتقد و معترض بازنشر می‌‌شوند، روی خط حریص بودن مخاطبانی حرکت می‌کنند که نیازشان در دیگر کانال‌های پیام و اطلاعات برطرف نمی‌شود؛ این همان نیاز و اشتیاقی است که مهم‌ترین موتور انتشار انفجاری شایعات و خبرهای نادرست هم می‌شود.

دوم: قاعده‌ای قدیمی و تلخ در علوم ارتباطات اجتماعی می‌گوید خبرهای نادرستی که عمدتاً بر حادثه، آمار یا گزاره‌های جعلی یا دستکاری‌شده سوارند، آن‌چنان با عوامل شتاب‌دهنده‌ی بیرونی می‌توانند بازنشر و دیده شوند که تکذیب و تصحیح آن‌ها ذاتاً هرگز به‌اندازه‌ی آن‌ خبرها دیده نخواهد شد! اشتیاق آدم‌ها به انتشار خبری متفاوت با جریان غالب رسانه‌ای (Main Stream) باعث می‌شود به دنبال چنین محتوای متفاوتی باشند؛ اگر یادمان باشد که یک کارکرد رسانه‌ها برای مردم تأمین حرف‌هایی برای گفتن است، حرف‌های تلخ، ناگفته، ممنوع و برخلاف جریان غالب همیشه مشتری تضمین‌شده دارند.

سوم: یک دلیل این‌که بسیاری از رسانه‌های رسمی و جدی هم در دروازه‌بانی خبر از خیر انتشار آمارهای تلخ و حوادث سهمگین تا آنجا نمی‌گذرند که حتی گاهی به دام انتشار خبرهای جعلی هم می‌افتند، درک همین نیاز و اشتیاق مخاطبان است؛ رسانه‌ها متاع پرفروش را به‌سادگی از کف نمی‌دهند و در پی دیده شدن بیشتر، گاهی شبیه همان مخاطبانشان انتشار را بر تأمل و بررسی بیشتر ترجیح می‌دهند تا از رقابت با دیگر رسانه‌ها عقب نمانند. قاعده‌ای که پیش‌تر درباره‌ی کم‌تر دیده شدن تصحیح‌ خبرهای نادرست نسبت به دیده شدن خود آن خبرها گفتیم، در مشاهدات همگی‌مان بی‌نیاز از روش‌های پژوهش علمی هم قابل‌اثبات است.

چهارم: رسانه‌های رسمی و غیررسمی نمی‌توانند از این وسوسه بگذرند که گفتمان سازی همراهی با جریان‌های معترض و منتقد را دنبال کنند؛ ماجرا زمانی تلخ‌تر می‌شود که تلاش مراجع رسمی اطلاع‌رسانی برای تصحیح و تکمیل انتشار بخش‌های مثبت از اخباری که بخش‌های منفی‌شان برجسته‌سازی شده‌اند، عموماً ناکام و نادیده باقی می‌ماند؛ درواقع آمارهای رسمی همیشه می‌توانند تحت تأثیر عوامل محیطی مانند خشم و اندوه مخاطبان جامعه‌ی هدف، متزلزل شدن مشروعیت حاکمیت و رسانه‌های رسمی وابسته به نهادهای حاکمیتی، محدودیت در انتشار شفاف اخبار و منفعل بودن رسانه‌های رسمی در مدیریت بحران‌های خبری و... در تله‌ی جذابیت گفتمان خشمگین و بازنمایی تلخی‌ها گرفتار بمانند؛ این گرفتاری را خود رسانه‌های رسمی باید با اعتمادسازی، حرکت به‌سوی بازگشت به مرجعیت خبری، جایگزینی تصویر پاسخگو به‌جای تصویر تکذیب کننده و حفظ این جریان مستمر اعتماد افزایی حل کنند. از دیگر سو، مسئولیت اجتماعی رسانه‌های رسمی و غیررسمی و کاربران در انتشار کامل و غیر گزینشی آمارها و خبرها نباید فراموش شود؛ معتقدم تله‌ی انتشار اخبار جعلی یا ناقص مثل یک سرنوشت محتوم می‌تواند دامن‌گیر خود منابع انتشار خبر نادرست هم بشود؛ اگر در راه جذب مخاطب، باد بکاریم، هرگز از درو کردن توفان در امان نخواهیم ماند.

نظرات کاربران
  • هنوز نظری ارسال نشده است

پیغام خود را بگذارید