از کدام زن مهاجر خاورمیانه‌ای صحبت می‌شود؟

تاریخ انتشار
10:51:00 | 04 / 01 / 1401

از کدام زن مهاجر خاورمیانه‌ای صحبت می‌شود؟

blog-main-image

* پژوهش­های متعدد و آمارها نشان می­دهند که مهاجرت دیگر امری مردانه نیست. سازوبرگ‌های ایدئولوژیک و ساختارهاي مرد سالارانه علاوه بر اينكه خود زمينه‌ساز مهاجرت زنان خصوصاً در كشورهاي كمتر توسعه‌يافته به شمار مي‌روند، مي‌توانند به عنوان مانع در برابر مهاجرت زنان نقش ايفا كنند.

مهاجرت زنان بیش‌ازپیش به مسئله‌ی امروز پژوهشگران تبدیل‌شده است. اما پیش از هر تحلیلی باید پرسید که کدام زنان موضوع مطالعه هستند؟ منظور از زن مهاجر موردنظر، زن تحصیل‌کرده‌ی شهری است که در یک خانواده­ ی غیرمذهبی و غیر سنتی به دنیا آمده است و به خاطر طبقه­‌ی بالای اقتصادی می­تواند مقصد مشخص و بهتری را برای مهاجرت انتخاب کند یا یک زن حاشیه‌­نشین، متعلق به شهری با امکانات محدود که از حمایت خانواده هم به‌ صورت معمول بهره­‌مند نیست و ممکن است به‌ صورت غیر­قانونی حتی از مرزها بگذرد؟ منظور ما زنی است که همراه با خانواده به نیت زندگی خوب، از آب­ ها می­ گذرد و پناهنده می­‌شود و یا زنی که با پذیرش تحصیلی و امتیازات مشخص شغلی، تصمیم به مهاجرت می­‌گیرد؟


 طیف‌های گسترده‌­ای از زنان حضور دارند که هرکدام می‌­توانند جنبه­‌ای از چرایی مهاجرت زنان را برای ما باز کنند. دراین‌بین، خاورمیانه هم منطقه­‌ی وسیعی است که به‌مثابه‌ی یک کل واحد از زنان حاضر در این جغرافیا نمی­‌توان صحبت کرد. به همین خاطر باید مهاجرت زنان را با توجه به تلاقی مذهب، طبقه، زبان و قومیت، سن و.. تحلیل کرد و تحت تأثیر تحلیل­‌های تقلیل­‌گرایانه از مهاجرت زنان قرار نگرفت.

پژوهش‌­های متعدد و آمارها نشان می­‌دهند که مهاجرت دیگر امری مردانه نیست و زنان لزوماً به‌عنوان همراه مردان، مهاجرت نمی­‌کنند. یک زن تجربه­‌ی زیستی متفاوتی نسبت به یک مرد دارد، همین تجربه‌­ی زیسته­‌ی مبتنی بر نابرابری، نقطه­‌ی عزیمت پژوهشگر برای شناخت بیشتر درباره­‌ی چرایی مهاجرت زنان می­‌تواند باشد. تجربه‌­ی زیسته­‌ی متفاوت، ناشی از مرد­سالاری حاکم بر تاریخی است که به‌صورت عام و به‌مثابه‌ی یک کل، جهان با آن درگیر بوده است و به‌صورت خاص، در خاورمیانه هم به شکل متفاوت و مضاعفی، خودش را نشان داده است. این نابرابری تاریخی، ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی را در برمی‌گیرد. مرد­سالاری، می‌­تواند در تمامی این حوزه‌­ها، یک زن را دچار چالش کند و او را با پدیده­‌هایی مواجه کند که برای یک مرد هیچ‌گاه به عینیت درنیامده است.

از ابتدایی­‌ترین نهاد­هایی که زنان را با تبعیض مواجه می­‌کند، خانواده است، خانواده، اولین جایگاهی است که نقش‌­های جنسیتی را در زن نهادینه می­‌کند و کار خانگی بدون مزد را مبدل به مهم‌ترین نقش یک زن می­‌کند. در مصر، بیش از ۹۰ درصد زنان در طول زندگی خود، ختنه می­‌شوند[1]، بررسی خشونت خانگی در اکثر کشورهای خاورمیانه، هنوز به‌صورت رسمی در آمارها، نقش مهمی را بازی نمی­‌کند و نهاد­های نظارتی گسترده هم در قریب به‌اتفاق این کشورها وجود ندارند. بافت سنتی و مذهبی خانواده در خاورمیانه که اکثریت آن را مسلمانان چه سنی و چه شیعه تشکیل می­‌دهند، زنان را با مسائلی مواجه می­‌کند که ناشی از فرهنگ متفاوت حاکم بر این خانواده‌هاست.

 سازوبرگ‌های ایدئولوژیک در هرکدام از این نهاد­هایی مثل رسانه ، دانشگاه، مدرسه ....زن را تبدیل به سوژه­‌ای می‌­کند که به انقیاد درآمده است و توانایی تحقق خود واقعی­‌اش را ندارد. سوژه­‌ی«زن» در یک هزارتویی از نقش­‌های پیشینی، باید تلاشی چند برابر نسبت به مردان هم قشر و طبقه­‌ی خود بکند، تا بتواند در مسیری که می­‌خواهد حرکت کند.

محیط­‌های کاری هم در این میان با توجه به همین نقش‌­ها، برای زنان، جایگاه‌­هایی از پیش تعیین‌شده و کلیشه‌­ای مشخص می­‌کنند. در ایران، آمار اشتغال رسمی زنان در ۳۰ سال اخیر، تقریباً تغییر محسوسی نداشته است[2] و روزبه‌روز به آمار اشتغال غیررسمی زنان افزوده می­‌شود. این در حالی است که مشارکت و حضور زنان در دانشگاه، رشد چشم­گیری داشته است و این پیامد­های مشخصی در بازار کار دارد. زنی که در جامعه­‌ی خود به‌صورت رسمی نمی­‌تواند کار کند، چرا حضور در جامعه­‌ای دیگر را انتخاب نکند؟ جامعه‌­ای که درنهایت و در حداقلی­‌ترین شکل ممکن، بازهم می­‌خواهد او را در میان آمارهای اشتغال زیرزمینی و غیر­رسمی دسته‌بندی کند. درواقع، اگر یک زن نتواند «خود» را در منطقه‌­ای که متولد شده است، محقق کند، چرا نباید برای احتمال دسترسی به امکانی دیگر، دست به انتخاب تجربه‌­ای دگرگون بزند و مخاطرات این تغییر را به عهده نگیرد؟ مخاطراتی که ساختارها از پیش ‌بر او سوار کرده‌­اند.

مهاجرت به کشورهای غربی از خاورمیانه در این بستر صورت می­‌گیرد، زنانی که خودآگاهی نسبت به وضعیت و موقعیت خود پیداکرده‌اند در یک‌سو قرار می­گیرند و در سمتی دیگر، ساختار­هایی که متناسب با این خودآگاهی، نه‌تنها تغییر نکرده‌­اند که قوانین عریان و مشخصی هم در اکثر کشورهای منطقه بر علیه حقوق زنان وجود دارد. بسیاری از کشورهایی که به‌عنوان مقصد زنان انتخاب می‌شوند از این وضعیت زنان خاورمیانه به‌صورت پیشینی آگاه‌اند و موج‌های مهاجرت، زنانی را که از موقعیت­‌های تحصیلی، طبقاتی خوبی برخوردار نیستند، وارد مشاغلی با عنوان کارگر نیمه ماهر و بازار کار سیاه می­‌کند .(اگر از آن­ها به‌صورت مشخص سو استفاده نشود).

انواع سواستفاده‌­های جنسی توسط کارفرما، آزار جسمی و روانی، شرایط کار استثمارگرایانه، غیرانسانی، بردگی زنان، به تعداد روزافزون، در طی جریان مهاجرت از کشورهای کمتر توسعه‌یافته به کشورهای پیشرفته، در بسیاری از گزارشات و پژوهش‌­ها، بیان‌ شده است [3]

 زنانی با امکانات اقتصادی مناسب و حمایت­‌های خانوادگی احتمال بیشتری دارد که بتوانند جایگاه مناسب­تری از نظر شغلی برای خود فراهم کنند. جایگاهی که به‌صورت ساختاری، در کشور مقصد تبعیض‌­های کمتری نسبت به آن وجود دارد، اما همچنان هم ممکن است اکثریت این مشاغل بر نقش‌­های کلیشه‌­ای زنانه مبتنی باشند، همان‌طور که در کشور مبدأ می­‌توان این تقسیم‌بندی‌ها را مشاهده کرد.

درنهایت باید گفت جابه­‌جایی می­‌تواند منجر به زندگی خوب و تغییر در نقش‌­های جنسیتی هم بشود، اما می­‌تواند نقش‌های سنتی، نابرابری، انزوا و ازخودبیگانگی را هم در زن مهاجر، پدید بیاورد. فرودستی زنان، با تغییر و مهاجرت، از بین نمی­ رود. اما این فرودستی برای زنی که با آگاهی و انتخاب خود مهاجرت کرده است با زنی که به‌ناچار، به خاطر شرایط نابرابر اقتصادی، خشونت­‌های خانگی، ازدواج اجباری، تن به مهاجرت داده‌اند، بدون شک متفاوت است. به همین خاطر باید همیشه مشخص ­کرد که از کدام تجربه­ ی زنانه صحبت می­‌شود.

[1] https://egypt.unfpa.org

[2] .مرکز آمار ایران. https://www.amar.org.ir

[3] Piper Nicola. (2003).” Feminization of Labor Migration as Violence Against Women, International, Regional and Local Nongovernmental organization Responses in Asia”, Australian National University, Violence Against Women, Vol.9. No.6, June 2003


نظرات کاربران
  • هنوز نظری ارسال نشده است

پیغام خود را بگذارید