سندروم اجتماعی مهاجرت و سردرگمی سیاستی کشور
(مروری برریشهها و پیامدهای شکلگیری حلقههای بازخوردی زنجیره مهاجرت در جامعه امروز ایران)
بهرام صلواتی/ پژوهشگر ارشد مهاجرتهای بینالمللی
جامعه ایران در طول چند دهه گذشته همواره فراز و فرودهای مختلف مهاجرتی را پشت سر گذاشته است. هم اکنون ایران در حال تجربه یکی دیگر از دورههای اوج مهاجرتی خود است. برای تبیین دلایل و ریشههای قرار گرفتن جامعه ایران در نقطه اوج مهاجرتی نیاز به در نظر گرفتن مجموعه عوامل تشدیدکننده مهاجرت بهویژه روند شکلگیری و پیوستگی حلقههای بازخوردی زنجیره مهاجرت است که در ادامه بهصورت اختصار توضیح داده میشوند.
حلقه اول : نیروهای رانشی جامعه مبدأ
مهمترین پیشران مهاجرتی در هر جامعهای، مربوط به مجموعه عوامل فعال و اثرگذاری هستند که یک جامعه را از درون منسجم و ماندگار میسازند. چنانچه این نیروهای انسجام بخش نتوانند بهخوبی شکل بگیرند و یا دچار سوء کارکرد گردند، میتوانند باعث گسستگی و رانش اعضای شکلدهنده خود شوند. جامعه ایران در طول یک دهه گذشته یکی از سختترین دورههای اقتصادی و اجتماعی خود را پشت سر گذاشته است. کلان عوامل اقتصادی و اجتماعی از جمله تورم افسارگسیخته، تحریمهای اقتصادی، ناکارآمدی اداری و فساد اقتصادی، ناامیدی و گسست اجتماعی، بینظمی و بیقانونی، فقر فرهنگی و دیگر عوامل ریز و درشت مجموعهای از علل انباشتهای را به وجود آوردهاند که دست در دست یکدیگر باعث کاهش مسئولیتپذیری و پیوند متقابل جامعه و افراد شدهاند. این علل و نیروهای رانشی انباشته در قالب یک دور باطل در حال تشدید و تقویت یکدیگر هستند بطوریکه برآیند آنها باعث کاهش چشمانداز و جاذبه سرزمینی برای آحاد جامعه ایران شده است. با این توصیف اجمالی میتوان ادعا کرد این حجم از نیروهای رانشی فعال در جامعه، ایران را به یکی از جوامع با ظرفیت و میل بالا برای مهاجرت تبدیل کرده است.
حلقه دوم : سرمایهگذاری مهاجرتی افراد و خانوارها
مهاجرت میتواند انگیزههای انفرادی متنوعی را در برگیرد اما رفتار مهاجرتی افراد و خانوارها در سطح جامعه میتواند اثرات و پیامدهای جمعی به دنبال داشته باشد. بر همین اساس، حلقه بعدی، تغییر رفتار افراد و خانوارها در اثر فشارها و نیروهای رانشی داخلی است که ممکن است آنها را وارد مسیر میل، تصمیم و اقدام به مهاجرت نماید. به این معنا که سرمایهگذاریهای فردی و خانوادگی بجای اینکه در مسیر توسعه محلی و ملی بکار گرفته شوند و بهعنوان بازوهای قوی برای ایفای نقش موثر و سازنده در فرآیند کلان توسعه سرزمینی بازی کنند بهسوی آمادگی برای مهاجرت کردن سوق پیدا می کنند. این تمایل از سوی افراد و خانوارها در جامعه و یا بالعکس قابلیت تشدید و تقویت را داراست. برای مثال شیوع پدیده مهدکودکهای دوزبانه ( فارسی و انگلیسی) و حتی تکزبانه ( انگلیسی) به این معنا است که خانوارها در فکر تسهیل زمینه مهاجرت فرزندان خود از سنین بسیار پائین میباشند. همچنین ممکن است افراد و اعضای جوان و یا میانسال خانواده با سودای مهاجرت، فراگیری زبانهای خارجی و یا ثبتنام در رشتههای دانشگاهی خاص را با امیال مهاجرتی در اولویت قرار دهند که این خود باعث تشدید فرهنگ مهاجرفرستی در فضای خانوارها و جامعه میشود. همچنین نوعی فرهنگ رقابت و منزلت بخشی به داشتن فرزندان مهاجر در خارج از کشور باعث میگردد که خانوادهها مخصوصاً در شهرهای بزرگ ترغیب به مهاجرت گردند. لذا میتوان نشانههای جدی از سرمایهگذاریهای مهاجرتی فردی و خانوادگی در جامعه امروز ایران مشاهده کرد که اثرات مخرب و غیر سازنده کوتاهمدت و بلندمدتی در پی دارد.
حلقه سوم: نیروهای کششی جامعه مقصد
همزمان با اثرگذاری نیروهای رانشی داخلی، نباید از کارکرد نیروهای کششی خارج از کشور غافل شد. بسیاری از کشورهای جهان بخصوص کشورهای پیشرفته و پیشرو به اهمیت و جایگاه سرمایههای انسانی در فرآیند کلان توسعه خود پی بردهاند. این کشورها با معرفی برنامههای جذاب و اغواکننده در حوزههای مختلف دانشجوئی، کاری، سرمایهگذاری و حتی استارتاپی در تلاش برای جذب استعدادهای سایر کشورها بخصوص کشورهای درحالتوسعه هستند. بنابراین علیالدوام در حال معرفی برنامههای تسهیلکننده جذب و اقامت نیروهای جوانان و مستعد به بازارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود هستند. روند معرفی برنامههای جذاب و تسهیلکننده ورود مهاجران ماهر و مستعد در چند سال اخیر شتاب فراوانی گرفته است. این کشورها در بخشهای موردنیاز خود بخصوص کادر بهداشت و درمان، متخصصان حوزه نرمافزار و فناوری اطلاعات، هوش مصنوعی و علوم داده و حتی درزمینهي جذب فعالان حوزههای نرم و فرهنگی برنامههای بشدت جذاب و رقابتی را معرفی میکنند که باعث ترغیب هر چه بیشتر افراد متمایل به مهاجرت از کشورهای درحالتوسعه بهسوی آنها میشوند. برای مثال، اخیراً کشورهای حوزه خلیجفارس ویزاهای مختلفی را برای جذب جوانان و مستعدین با سطح پرداختهای بالا از کشورهای منطقه از جمله ایران معرفی کردهاند و این برنامهها نیز بشدت موردتوجه مخاطبین خود از جمله اتباع ایرانی قرارگرفتهاند.
حلقه چهارم : فرآیند «خود تداوم پذیر» مهاجرت
بررسی الگوهای رفتاری مهاجران در اقصی نقاط جهان، حاکی از آن است که مهاجران نسل اول با تحمل مخاطرات جابجایی بینالمللی، هزینه این مسیر را برای مهاجرت بعدی کاهش میدهند و در نتیجه مهاجرت بهسوی مقاصد خاص را افزایش میدهند. آنها از زبان کشور میزبان، شیوههای استخدام و جذب در بازار کار، روالهای شغلی و شیوههای زندگی آگاهی کسب میکنند. آنها یاد میگیرند که چگونه بهصورت قانونی یا غیرقانونی وارد کشور مقصد شوند، محل کار را بیابند و کشف کنند که چگونه زندگی را در یک محیط خارجی مدیریت کنند. در نتیجه این دانش جدید، هزینهها و خطرات اقامت فراوطنی (یا ماندن برای یک سال اضافی) کاهش مییابد درحالیکه مزایای بالقوه مهاجرت افزایش مییابد. بنابراین، پس از تجربه مهاجرت اولیه، مهاجرت ثانویه بینالمللی تکرار میشود و با ظهور نیازهای جدید و تغییر انگیزهها، به منبعی آشنا تبدیل میشود. میتوان گفت هرچه طول اقامت فردی در خارج از کشور بیشتر گردد، احتمال ادامه مهاجرت او بیشتر میشود و مدت بیشتری در خارج از کشور باقی میماند. دلایل اولیه مهاجرت هر چه که باشد، زمانی که شخصی در یک محیط خارجی زندگی و کارکرده باشد، دیگر همان فرد قبلی نیست. تجربه کار در یک اقتصاد صنعتی پیشرفته باعث ایجاد تغییرات برگشتناپذیری در انگیزههای فردی و ویژگیهای شخصی میشود که اسکان طولانیمدت (مهاجران موقت) یا مهاجرت مجدد (مهاجران بازگشته) را بسیار محتمل میکند. ارضای خواستههایی که در ابتدا منجر به مهاجرت شده است، خواستههای جدیدی ایجاد میکند و دسترسی به دستمزدهای بالا استانداردهای جدیدی از رفاه مادی ایجاد میکند و جاهطلبیهای جدیدی را برای مهاجر القا میکند که قبلاً وجود نداشته است. همانطور که مهاجران به درآمدهای بالاتر عادت میکنند، الگوهای مصرف خود را تغییر میدهند و سبک زندگی جدیدی را اتخاذ میکنند که نمیتوان آن را از طریق کار محلی حفظ کرد و لذا مدت طولانیتری در خارج از کشور میمانند. این الگوی رفتاری «مهاجرت خود تداوم پذیر» نیز در میان مهاجران ایرانی همانند سایر مهاجران تا حد زیادی قابلمشاهده و ردیابی است.
حلقه پنجم : شبکه اجتماعی مهاجران
حلقه «شبکه اجتماعی مهاجران» اشاره به بستر ارتباطی دارد که به کمک آن مهاجران بالقوه، سرمایه اجتماعی موجود در روابط با مهاجران بالفعل را استخراج میکنند تا هزینهها و خطرات را کاهش دهند و مزایای جابجایی بینالمللی را افزایش دهند. درواقع برای یک مهاجر بالقوه، ارتباط با یک مهاجر فعلی یا سابق، موثر و مولد است، زیرا میتوان از آن برای دسترسی به شغل خارجی پردرآمد استفاده کرد. بنابراین هر اقدام مهاجرتی باعث ایجاد سرمایه اجتماعی در میان افرادی میشود که فرد مهاجر با آنها مرتبط است. هنگامیکه شخصی مهاجرت میکند، هزینهها و خطرات جابجایی بینالمللی متوجه دوستان و اقوام آن شخص میشود و برخی از آنها را وادار به مهاجرت میکند، که شبکه افراد مرتبط با مهاجران را بیشتر گسترش میدهد و سرمایه اجتماعی بیشتری را به همراه دارد که افراد جدید را وادار به مهاجرت میکند (گسترش بیشتر شبکه و غیره). انباشت مداوم سرمایه اجتماعی از طریق گسترش تدریجی شبکههای بین فردی، حلقه بازخورد قدرتمند دیگری را به همراه دارد که منجر به ایجاد «انباشته مهاجرت» در طول زمان میشود. در حال حاضر، ظهور و فعالیت صدها شبکه ارتباطی مهاجران ایرانی خارج از کشور با داخل کشور، منجر به شکلگیری یک جریان ارتباطی پویا و جهانشمول میان ایرانیان داخل و کشور و انتقال حجم غیرقابل وصفی از آگاهی و اطلاعات پیرامون فرصتها، امکانات و زمینههای مهاجرت به خارج از کشور شده است.
حلقه ششم : تسهیلگران مهاجرت
زمانی که انگیزههای داخلی و خارجی مهاجرت در یک جامعه رشد قابلتوجهی نمایند، عوامل و بازیگران میدانی مهاجرت نیز میتوانند در جهت تسریع و تسهیل فرآیند مهاجرت وارد عمل شوند. از جمله مهمترین تسهیلگران مهاجرت میتوان به مؤسسات اعزام دانشجو، نیروی کار و حتی پناهجو اشاره کرد که با پررنگ کردن مزیتها و فرصتهای مهاجرتی در خارج از کشور، ارائه مشاورههای عمومی و تخصصی، مهاجرت را به شکل گستردهتری دسترس پذیر و هزینههای آن را تا حد زیادی مقرونبهصرفه نشان میدهند. مهمترین کارکرد این نوع تسهیلگری شامل: باورپذیری، دسترسپذیری و نفوذپذیری مهاجرت در میان اقشار مختلف اجتماع است. در واقع این نوع تسهیلگری میتواند بهنوعی به شکلگیری «بازار جمعی مهاجرت» در جوامع کمک کند. وقتی چنین بازار جمعی مهاجرت بهویژه بر اساس سطح تقاضای بالا شکل بگیرد، دامنه تسهیلگران بازار میتواند از دایره مؤسسات حقوقی و رسمی فراتر رود و پای بازیگران حقیقی و غیررسمی نیز به آن باز شود. بر همین اساس، در حال حاضر ما شاهد نقشآفرینی و فعالیت هزاران موسسه حقوقی و حقیقی در بازار جمعی مهاجرت در ایران هستیم که نقش تسهیلگری در فرآیند مهاجرت به خارج را ایفا مینمایند.
حلقه هفتم: فضای عمومی رفتن و نماندن
آخرین حلقه از زنجیره مهاجرت دلالت بر جو عمومی ترک و جلای وطن دارد. این فضا و اتمسفر زمانی شکل میگيرد که تمامی حلقههای پیشین به شکل کامل و پرنفوذ ایجاد شوند بطوریکه نیروهای جذاب و نگهدارنده کننده داخل کشور کارکرد خود را ازدستداده باشند و یا بهصورت اساسی تضعیف شده باشند. در چنین شرایطی یک جو عمومی غالب در جامعه شکل خواهد گرفت که افراد مهاجر احساس غرور و بالندگی و افراد بازمانده احساس غبن و سرافکندگی خواهند کرد. وجود و تقویت این حلقه باعث شکلگیری رویای« مکانی ورای سرزمین مادری» برای زندگی آرمانی خواهد شد. اما نکته حائز اهمیت این است چنانچه جامعهای درگیر فضا و جو عمومی رفتن گردد، اثرات بلندمدتی برای آن به دنبال خواهد داشت و متعاقباً گذر و عبور از نقطه «تعادل اجتماعی رفتن» به نقطه «تعادل اجتماعی ماندن» زمانبر و پرهزینه خواهد بود.
پیوند حلقههای بازخوردی زنجیره مهاجرت و سندروم مهاجرت اجتماعی در ایران
در صورت ایجاد و پیوستگی حلقههای 7 گانه زنجیره مهاجرت در یک جامعه، میتوان پیشبینی کرد آن جامعه در آستانه یا آماده ورود به فاز « مهاجرت عام» یا « مهاجرت تودهوار» خواهد بود. ورود جامعه به فاز مهاجرت عام به این معنی است که بیشتر طبقات و اقشار اجتماعی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت و ما شاهد بروز موجهای مهاجرتی در آن جامعه خواهیم بود. هرچند که در نگاه اول ورود به فاز مهاجرت تودهوار برای هر جامعهای میتواند بسیار مخرب و ناگوار باشد، اما نکته کلیدی این است که نتایج مطالعات و تجربیات جهانی حاکی از آن است که مهاجرت عام زمانی که کنترل نشده و بدون تدارک و پیشبینی قبلی اتفاق افتد واجد خسارات و مشکلات جدی برای جامعه خواهد بود. در واقع کشورهای مهاجر فرست با درک و پیشبینی عمق و گستردگی مهاجرت عام و پیامدهای آن میتوانند با اتخاذ سیاستها و برنامههای کنترل و مدیریت آن، از نقطه اوج مهاجرت عام با کمترین هزینه عبور کنند و حتی در شرایطی از مواهب و مزایای آن شامل کاهش فشارهای اجتماعی، بهرهبرداری از عواید مالی و معنوی ناشی از حضور مهاجران خود در خارج از کشور استفاده نمایند. هرچند که وقوع این امر و بهرهمندی از نتایج معمولاً بهسادگی امکانپذیر نیست.
نکته مهم دیگر، شناخت نحوه شکلگیری حلقههای مهاجرت شامل عوامل خرد ( فردی) و عوامل کلان ( اجتماعی سیاسی و اقتصادی) و نوع بازخورد آنها به یکدیگر و همچنین امکان ظهور جمعی و احتمال همزمان اتصال آنها است که در شرایط استثنائی همه این حلقهها ممکن است شکلگرفته و به یکدیگر متصل شوند. به نظر می رسد جامعه ایران در حال حاضر در وضعیت خاص ظهور و پیوستگی کلیه حلقههای ( خرد و کلان) زنجیره مهاجرت قرارگرفته است و قدرت کنترل و یا مدیریت این زنجیره مهاجرت با توجه به مقدورات و امکانات موجود، بسیار سخت و دشوار می نماید. این موضوع باعث شکلگیری نوعی سندروم مهاجرت در سطح جامعه و حتی سطح حاکمیت شده است. برای تحلیل ریشههای شکلگیری زنجیره مهاجرت، پیامدهای آن و حتی راههای کنترل یا مدیریت یا پیشگیری آن لازم است که اول از همه ذات و نوع بازخورد هر یک از حلقهها بهدرستی تشخیص داده شوند و سپس نسبت به رفع ریشههای شکلگیری و تخفیف پیامدهای منفی و تقویت پیامدهای مثبت مهاجرت اقدام کرد.
سردرگمی سیاست مهاجرتی کشور
همانگونه که پیشتر بارها به آن اشاره شده است مهاجرت به ذات برای هیچ کشور فرستنده یا گیرنده مهاجران سازنده یا مخرب نیست و تنها نوع رویکرد سیاستی و نحوه مدیریت کشورها نسبت به جریان ورود، خروج و بازگشت مهاجران است که تعیین میکند مهاجرت دارای اثرات مثبت یا منفی باشد. لذا اتخاذ یک رویکرد سیاست مهاجرتی هوشمند و هدفمند در مواجه با موضوع مهاجرت فارغ از سطح و تراز آماری منفی و یا مثبت، مهم و کلیدی است. داشتن این رویکرد سیاستی منسجم مهاجرتی در جوامع در زمان بروز اوجهای مهاجرتی ( ورودی – خروجی) و مخصوصاً در مواجه با پدیده « مهاجرت عام»، بینهایت تعیینکننده و حیاتی برای گذر از این دوران حساس است.
چنانچه بخواهیم ارزیابی واقعبینانه و دقیقی از نظام سیاستی کشور در حوزه مهاجرت داشته باشیم میتوان گفت پیش از هر چیزی کشور دچار یک نوع « سردرگمی سیاستی» مزمن در زمینه مهاجرت است. به این معنا که هنوز تکلیف کشور در زمینه خروج و بازگشت سرمایههای انسانی خود و حتی جذب سرمایههای بینالمللی سایر کشورها خیلی روشن و مشخص نیست. گفتمان غالب حاکم بر فضای سیاستی کشور همچنان بین مثبت یا منفی انگاشتن مهاجرت در نوسان است و نمیتوان یک رویکرد سیاستی هدفمند را در این حوزه ردیابی و شناسایی کرد. علاوه بر آن، تشکیل و ساماندهی یک نظام جامع سیاستگذاری و مدیریت مهاجرتی (خروج، بازگشت و جذب سرمایههای انسانی) در کشور همچنان مغفول مانده و یا حداقل دچار عقبافتادگی ساختاری و زمانی است. به بیانی دیگر، ما در چهار رکن اصلی این نظام دارای ضعفهای جدی هستیم که در ادامه به آن اشاره می شود.
رکن اول که ناظر به رویکرد منسجم سیاستی کشور در زمینه مهاجرت است. گفتمان غالب حاکمیتی در زمینه مهاجرت، گفتمان سنتی و نگاه منفی به آن است که بیشتر متعلق به اواسط یا اواخر قرن بیستم است و لذا فاقد یک رویکرد مدرن و مشخصی است. تمرکز این نوع نگاه بیشتر بر اثرات و مضرات منفی مهاجرت است و مهاجرتهای بینالمللی چه به شکل خروجی یا ورودی را مخرب و غیر سازنده ارزیابی میکند. بخشی از دلایل مهاجرت هراسی در ایران را میتوان ناشی از فقدان برنامه و عدم بهرهمندی از عواید مهاجرت و یا عدم آمادگی ساختاری برای بهرهگیری از مهاجران ورودی و یا مواهب مهاجران خروجی و حتی مهاجران بازگشتی برشمرد.
رکن بعدی، فقدان یک نهاد تخصصی در حوزه مدیریت جریانهای مهاجرتی ( ورودی، خروجی و بازگشتی) در کشور همانند «سازمان ملی مهاجرت» است که علیرغم تأکید مکرر کارشناسان و دغدغهمندان این حوزه، همچنان تشکیل و راهاندازی آن درگیر فرآیند نامعلوم و طولانی دیوانسالاری در کشور است. تأخیر در ایجاد چنین نهاد تخصصی، علاوه بر آنکه ممکن است پیامدهای مخرب دوران « مهاجرت عام» را در کشور دوچندان نماید، همچنین امکان فرصت طلائی کوتاه جهت بهرهبرداری از معدود فرصتهای ناشی از مهاجرتهای بینالمللی برای کشور را نیز از دسترس خارج نماید. این موضوع زمانی بشدت حیاتی و حساس میشود که ما صرفاً نگاهی اجمالی بر زنجیره سیاستهای کلان و برنامههای جذاب و رقابتی کشورهای همسایه و منطقه در زمینه جذب و نگهداشت مهاجران داشته باشیم.
رکن سوم نظام سیاست مهاجرتی، وجود یک جریان «هماهنگی و همافزائی» میان برنامههای میان بخشی مهاجرت در دستگاهها و نهادهای مختلف است که متأسفانه شواهد موجود حاکی از عدم هماهنگی لازم و سازنده میان دستگاهها و نهادهای مختلف است. برای مثال، برنامه بازگشت متخصصان و فارغالتحصیلان ایرانی خارج از کشور توسط معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در چند سال گذشته انجامشده است و جزء معدود برنامههای منسجم و هدفمند در کشور درزمینهي مهاجرتهای بازگشتی در چند سال اخیر بوده است. خوشبختانه این برنامه تا کنون اثرات بسیار مفیدی را در محدوده و مقیاس خود بر جای گذاشته است، اما توسط سایر دستگاهها و نهادها از حمایت و پشتیبانی کامل برخوردار نبوده است. این عدمحمایت و هماهنگی کامل باعث شده است که اثربخشی این برنامه پیشاهنگ و پیشتاز محدود گردد و قدرت رقابتپذیری آن در فضای رقابت جهانی برای استعدادها کاهش یابد. این تجربه ناهماهنگی در سایر تجربیات و برنامههای دستگاهها و نهادهای مختلف دخیل در حوزه مهاجرت به وضوح قابلمشاهده است.
رکن آخر، داشتن یک نظام پایش و رصد جامع آماری در کشور برای تهیه شواهد متقن و مستند در زمینه جریانهای ورودی و خروجی مهاجران برای سیاستگذاری هدفمند در این حوزه است. اهمیت وجود چنین نهادی، علاوه بر اینکه اطلاعات و آگاهی دقیقی از وضعیت جریانهای مهاجرتی برای ذینفعان موضوع در کشور فراهم میآورد، امکان پایش و ارزیابی میزان اثرگذاری سیاستهای مدیریت مهاجرت بخصوص در زمینه بهرهبرداری از عواید و مزایای مهاجرت برای جامعه و اقتصاد کشور را میسر می سازد. در کشور علیرغم اینکه تلاشهای خوبی در زمینه شکلگیری چنین نهادی صورت گرفته است، اما متأسفانه همچنان کشور فاصله زیادی با شکلگیری نهادی با کارکردهای موردنظر و همتراز با استانداردهای جهانی دارد.
چنانچه کشور بخواهد در مسیر عبور کمهزینه از نقطه اوج « مهاجرت عام» گام بردارد و همچنین احیاناً بخواهد از مزایای و مواهب مهاجرت بهرهمند گردد، لازم است هر چه سریعتر و بدون فوت وقت در شکل دادن چهار رکن نظام سیاستگذاری و مهاجرت کشور اقدام نماید. این ضرورت و تعجیل در دوران مواجهه با حلقههای بههمپیوسته مهاجرتی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. چراکه فاکتور زمان در حال حاضر بشدت تعیینکننده است. همانطور که در سطور بالاتر اشاره شد، در اثر پیوستن حلقههای زنجیره مهاجرت، ممکن است کشور در نقطه «تعادل اجتماعی رفتن» قرار گیرد و بشکل طولانی گرفتار آن باشد. توقف طولانیتر در این نقطه تعادلی، با توجه به شرایط و مقدورات مدیریتی کشور، علاوه بر اینکه اثرات اقتصادی و اجتماعی مخرب مضاعفی را در پی خواهد داشت، گذر از این شرایط و بازگشت مجدد به نقطه «تعادل اجتماعی ماندن» نیازمند صرف زمان طولانیتر و هزینههای گزافتری خواهد بود.