مهاجرت ورزشکاران در ایران اگرچه همانند سایر دستهها و گروههای مهاجران اخیراً بیشتر موردتوجه قرارگرفته است، اما بااینحال کمتر در مورد آن تحقیق یا بررسی جدی صورت گرفته است. لذا شناخت و آگاهی ما از دلایل و ریشههای مهاجرت و یا تغییر تابعیت ورزشکاران بسیار اندک و محدود به معدود خبرها و گزارشهايي است که در ایام خاصی همچون برگزاری بازیهای المپیک منتشر میشوند. بنابراین پیش از هر کلامی، مطالعات دقیق و عمیق در این زمینه بیشازپیش احساس میشود. در این یادداشت کوتاه به مجموعه نکاتی در زمینه مهاجرت ورزشی و ورزشکاران اشاره میشود.
1- با در نظر گرفتن این واقعیت که رقابت جهانی برای استعدادها و سرمایههای انسانی روزبهروز شدیدتر میشود، در مورد ورزشکاران که معمولاً از توانمندیهای فکری و فیزیکی بهصورت توأمان بهرهمند هستند، بیشک رقابت سختتر و حساستر میشود. شدت این رقابت زمانی بیشتر روشن میشود که در نظر داشته باشیم که برخی از مسابقات جهانی بهویژه میدان المپیک، دیگر صرفاً محلی برای جدال ورزشی کشورها نیست، بلکه بهعنوان آوردگاهی که تبدیل به صحنه نمایش قدرت اقتصادی و اجتماعی کشورها شده و جدول رتبهبندی مدالها از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. بنابراین کشورها برای بهبود وضعیت خود و نمایش بهتر در این رتبهبندی، ممکن است به جذب سرمایههای ورزشی سایر کشورها از طریق پیشنهادهای جذاب مالی و کاری روی بیاورند. این پیشنهادات برای برخی ورزشکاران ایرانی که بعضاً از شرایط و حمایتهای مالی خوبی نسبت به همگنان بینالمللی خود برخوردار نیستند، ميتواند جذاب باشد.
2- با توجه به بازه نسبتاً کوتاه دوران حرفهای ورزشکاران و همچنین سرمایهگذاری و تلاش فیزیکی قابلتوجه ورزشکاران برای رسیدن به سطح توانمندی بالا، گاهاً ورزشکاران مجبور به اخذ تصمیمات سختی هستند. به این معنا که چنانچه ورزشكاران و به هر دليلي در سرزمین مادری خود امکان ظهور بهموقع استعداد و یا دستیابی به دستاوردهای ورزشی که منجر به ایجاد یک حاشیه امن اقتصادی براي آنها شود، را نداشته باشند، ورزشکاران ممکن است به فرصتها و گزینههای فرا سرزمینی جدیتر فکر کنند. لذا این فرصتهای فرا سرزمینی تبدیل به سکوی پرتابی به آینده امن و مطمئن بخصوص در زمینه اقتصادی میشود. این موضوع برای ورزشکاران جوامعی ازجمله ایران که با وفور سرمایههای انسانی اما با ظرفیتهای بهکارگیری محدود و یا مشکلات اقتصادی فراوانی روبرو هستند، بیشتر شایع است.
3- داشتن تابعیت مضاعف در برخی از کشورها این امکان را برای ورزشکاران فراهم آورده تا در دوران فعالیت ورزشی خود بتوانند به تغییر محل اقامت یا اخذ تابعیت سایر کشورها اقدام کنند. اما علیرغم اینکه ممکن است با پرچم سایر کشورها در رقابتهای ورزشی شرکت نمایند، بههرحال ارتباط و پیوند خود را با سرزمین موطن خود حفظ میکنند. اما چنانچه این امکان مهیا نباشد، ممکن است این تغییر محل اقامت یا اخذ تابعیت، منجر به قطع ارتباط همیشگی با سرزمین مادری بشود. موضوع تابعیت مضاعف همچنان از مسائلی است که در ایران در مورد آن به شکل جدی فکری نشده است و لذا برخی از ورزشکاران بعد از تغییر تابعیت، عمل ارتباط حرفهای و کاری خود را با کشور از دست میدهند. این موضوع خسارات بهمراتب بیشتری از مهاجرت فیزیکی ورزشکاران را برای کشور به دنبال خواهد داشت.
4- وجود بعضی از ملاحظات سیاسی در زمینه عدم مواجه ورزشکاران ایرانی با برخی از کشورها در رقابتهای ورزشی بینالمللی، اگرچه قابلدرک است، اما همزمان ممکن است تبعات و پیامدهایی برای آینده حرفهای ورزشکار و حتی تیم ورزشی و کشور از بابت این عدم مواجه به دنبال داشته باشد. در بعد فردی، برخی از ورزشکاران تصمیم به مهاجرت، عضویت در تیم ملی سایر کشورها و تغییر تابعیت بهمنظور اجتناب از این عواقب و یا به دیگر دلایل مالی و حرفهای، میگیرند. بر همین اساس، ممکن است در برخی از مسابقات، تعدادی از ورزشکاران ایرانی با پرچم سایر کشورها و یا حتی در قالب تیم پناهندگان ظاهر شوند. به نظر میرسد این موضوع از نظر وجه و اعتبار برای کشور ایران پرهزینه و پرحاشیه است. لذا ارزیابی دقیق این هزینهها و حاشیهها با آن ملاحظات سیاسی لازم و ضروری به نظر میرسد.
5- صادرات خدمات ورزشی و ورزشکاران بخصوص در دورهای که کشورها با تعدد و صف طولانی ورزشکاران منتظر عضویت در تیمهای ملی هستند، از جمله گزینههايی است که در کشور ایران تاکنون کمتر برای آن برنامهریزی و اقدام جدی انجام شده است. در حالیکه این موضوع هم در بعدی فردی و هم در بعد ملی میتواند نتایج سازنده و مفیدی را به دنبال داشته باشد. برای مثال، کشور برزیل که انبوهی از ورزشکاران حوزه فوتبال را داراست و بالطبع امکان حضور و فعالیت همه آنها در تیمهای ملی یا بهرهمندی از آنها در داخل کشور مهیا نیست، ما شاهد آن هستیم که بسیاری از فوتبالیستهای این کشور در لیگهای سایر کشورها و یا حتی با اخذ تابعیت و پیوستن به تیمهای ملی سایر کشورها، به فعالیت میپردازند. این موضوع عواید مالی و معنوی سرشاری را نصیب خود افراد و این کشور کرده است. لذا با داشتن برنامه و سیاست مدون در زمینه چرخش و تبادل ورزشکاران، ممکن است بتوان از عوارض مخرب مهاجرت ورزشی کاست و از عواید مفید آن بهره برد.
موارد فوق در کنار سایر عوامل و دلایل از جمله مشکلات مدیریتی و ضعف برخی از مدیران حوزه ورزش و همچنین فقدان زیرساختها و امکانات ورزشی در کشور به همراه سایر عوامل کلان اقتصادی و اجتماعی و انگیزههای گوناگون فردی، باعث شده است در چند سال اخیر ما شاهد بروز مهاجرتهای ورزشی در کشور باشیم. نکته کلیدی اینکه که مهاجرت در حوزه ورزش همانند دیگر حوزهها در ایران و سایر نقاط جهان رو به گسترش است. شرایط جذب، نگهداشت و بهرهمندی از سرمایهها و ظرفیتهای ورزشی بیش از هر زمان دیگر پیچیده و نیازمند فکر و برنامه تحولی است. تا زمانی که در این زمینه در کشور تغییر و تحولی در نوع نگاه و نحوه مدیریت امور ورزشی صورت نپذیرد، ما باید منتظر تغییر و جابجایی زمین بازی از سوی ورزشکاران خود باشیم.