نقدی بر اظهار نظر مخدوش در زمینه مهاجرت المپیادی ها از کشور
اين ماهيت رسانه است كه اخبار غير واقعي و جنجالي قدرت انتشار و نفوذ بيشتري دارند و پس از انتشار اخبار جوابيهها و توضيحات روشنگر از شانس كمتري براي ديده شدن و روشنگري برخوردارند. اخیراً خبری در رسانه ها انعکاس یافته است مبنی بر اینکه" ٨٢ نفر از ٨٦ مدالآور المپيادی مهاجرت كردند". اين تيتر خبري است كه سوم بهمن ماه، خبرگزاري ركنا براي خبر خود برگزيده است و بلافاصله در فضای رسانه ای کشور بازتاب گسترده ای یافته است. اين خبر كه به نقل از صفدر زارع حسین آبادی، دبیر کل انجمن استعداد های برتر ایران بر سايت اين خبرگزاري قرار گرفته است، مدعي شده است كه از ميان 86 نفر برگزیدگان المپيادهای دانش آموزی کشور ، 82 نفر مهاجرت كردهاند.
بيشك بديهيترين اصل در هنگام اشاره به آمار، صحبت از جامعه و نمونه آماري، ويژگي و روش جمعآوري اطلاعات است. اصولاً مشخص نيست كه آمار و ارقام ارائه شده در اين خبر مربوط به چه بازه زماني و چه جامعهي آماري است. براي مثال اگر اين آمار 86 نفر مربوط به کل جمعیت برگزیدگان المپياديهاي کشور (يك جامعه سه هزار نفري) و در يك بازه زماني ده ساله باشد است، نهتنها نگران كننده نيست بلكه می تواند کاملاً طبیعی باشد. اما اگر اين آمار مربوط به يك جامعه صد نفري از گروه خاص برگزیدگان المپیاد ( برای مثال المپیاد ریاضی ) و دريك بازه زماني يك ساله باشد، آماري بس نگران كننده و اسفناك است. بنابراين بدون اطلاع از ويژگيهاي جامعه آماري و روش ثبت و جمعآوري اطلاعات نميتوان قضاوت صحيحي در مورد صحت و سقم آمار ارائه شده داشت. اما براي شفافيت بيشتر موضوع و اطلاع از وضعيت مهاجرت و ماندگاري استعدادهاي برتر كشور بد نيست به آمار زير گاهي بيندازيم.
بر اساس اطلاعات مندرج در سالنامه مهاجرتی ایران- 1400 تهیه شده توسط رصدخانه مهاجرت ایران در مرداد امسال، آمار دريافتي از اداره كل گذرنامه در بازه زماني سال 1380 تا مرداد 1399 و در يك بازه 2765 نفري نشان ميدهد كه 56.6 درصد از المپیادیها، 69.1 درصد از مشمولان بنیاد و 78.3 درصد از رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری در داخل کشور هستند. مطابق انتظار در میان گروه المپیادیها، مشمولان بنیاد و رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری، به ترتیب المپیادیها با 37.2 درصد، مشمولان بنیاد با 25.5 درصد و رتبه های یک تا هزار آزمون سراسری با 15.4 درصد بیشترین درصد افراد مقیم خارج را به خود اختصاص دادهاند. از اين افراد حدود 4/4 درصد به كشور بازگشتهاند.
لذا بدون فروغلتیدن در دوگانه انکار یا اثبات آمار مهاجرتی در کشور، نیاز است تا همواره پیش از پذیرش هر نوع ادعای آماری، با دقت به صحت و شواهد ارائه شده دقت نمود. این موضوع بیشتر به حس مسئولیت پذیری و مستندنگاری گوینده و همچنین وظیفه ذاتی رسانه ها مبنی بر صحت سنجی اخبار پیش از انتشار بر می گردد که متاسفانه ما کمتر شاهد آن در کشور هستیم.
در نهايت بايد گفت كه آمارهـای مهاجرتـی یکـی از کمیابتریـن و غامضتریـن دادههای جمعیتی هسـتند کـه بـرای تولیـد آنهـا میبایسـت وقـت و هزینه بسـیاری صـرف نمـود. همچنین همانند سایر حوزههای تخصصی دیگر، همگنسـازی و قابـل قیـاس نمـودن دادههـای مهاجرتـی بخصوص در سـطح ملـی و بینالمللـی نیازمند دانش و تخصص افراد کارشناس در این حوزه است. این در حالی است که متاسفانه بسیاری از اخبار و آمار مهاجرتی در کشور از سمت افراد و نهادهایی منتشر میشوند که آشنایی لازم را با دادههای مهاجرتی و پدیده مهاجرت ندارند. بنابراين اظهار نظر در حوزه آمارهاي مهاجرتي همانند ساير حوزهها نيازمند تخصص و دانشي است كه عدم وجود آن منجر به توليد محتواي زرد و پيدايش ژورناليسم غيرحرفهاي و بازتاب ناواقعيتها در حوزه مهاجرت در رسانههاي كشور شده است.
رصدخانه مهاجرت ایران- 5 بهمن 1400