طبق آمار رسمي بيش از ۵ ميليون افغانستاني در خارج از مرزهاي اين كشور زندگي ميكنند. كمك اين اين افراد در قالب وجوه بازگشتي، نقش بسياري را در رشد و پيشرفت افغانستان و همچنين معيشت خانوادههاي افغانستاني دارد. قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان، آینده روابط داياسپوراي افغانستاني با كشور مادري كه پيش از آن با حمایت کشورهای خارجی و نهادهای بینالمللی تقويت شده بود را بيش از پيش تيره ساخته است. بازگشت مجدد طالبان علاوه بر از بين بردن كورسوهاي اميد برای کسانی که زمانی به فکر بازگشت به خانه بودند آنها را مجبور به جستجوی راهی برای کمک به خروج اعضای خانواده خود كرده است.
جنگ، خشونت، آوارگی و مهاجرت شمایی از تاریخ چهل سال گذشتهی افغانستان است. جنگ بی پایان میلیون ها نفر را از خانه های خود بیرون کرده و آنها را مجبور به فرار مداوم کرده است. پس از چندین دهه درگیری مسلحانه، میلیون ها افغان هنوز به عنوان پناهنده در خارج از مرزهای ملی کشورشان زندگی می کنند. به گفته دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد در سال 2019، کل مهاجران افغانستانی (از موج های مختلف) بیش از 5 میلیون نفر بوده است. از این تعداد ، 4.43 میلیون نفر در آسیا (بیشتر در پاکستان و ایران) ، 489 هزار نفر در اروپا و 135 هزار نفر در آمریکای شمالی هستند. بر اساس آمار، در بين كشورهاي اروپايي، آلمان میزبان بیشترین تعداد اتباع افغان (263 هزار نفر) است. دیگر مقاصد مهاجران افغان در اروپا شامل انگلستان، سوئد، هلند و اتریش هستند. عدم ثبات سیاسی، وخامت اوضاع امنیتی در افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی غرب در پایان سال 2014 و کاهش هزینه های نظامی مربوط به این سربازان، از جمله دلایل اصلی مهاجرت افغانها به خارج از کشور بوده است. افزایش تلفات غیرنظامیان، ظهور داعش، فقر شدید و در آخرین تحول ظهور مجدد طالبان به عنوان قدرت اول کشور از دیگر دلایل تشدید کننده مهاجرت در گذشته و آینده افغانستان هستند.
با اين حال افغانستانیهای مهاجر سالانه میلیون ها دلار آمریکا را از طریق مجاری رسمی و غیر رسمی به افغانستان ارسال می کنند. بر اساس گزارش بانک جهانی، بین سالهای 2008 تا 2020 در مجموع 5.82 میلیارد دلار آمریکا به طور رسمی به افغانستان ارسال شده است. با وجود تأثیر همه گیری کووید -19، مهاجران افغان تنها در سال 2020 میلادی 785 میلیون دلار به کشور خود ارسال کردند که 4.1 درصد به تولید ناخالص داخلی کمک کرد.
جامعه افغانستان یک جامعه متکثر به لحاظ فرهنگی و هویتی است که این تکثر نتیجه تاریخچهای از مهاجرت افراد از فرهنگها و قومیتهای مختلف است. اگرچه تنوع نژادی و قومی میتواند به عنوان یک مزیت اصلی برای هر کشوری محسوب گردد اما این مسئله برای کشورهایی که فرایند دولت- ملت سازی را طی نکردهاند، میتواند به عنوان تیغی دو لبه و بر علیه منافع ملی عمل کند. مسئلهای که شاید بیشترین نقش را در وضعیت کنونی افغانستان ایفا میکند. در واقع طی دهههای گذشته پر رنگ بودن منافع قومی و و رنگ باختن منافع ملی در مقابل منافع قبیلهای مانع از شکل گیری یک اجماع کلی بر کشوری به نام افغانستان شده است.
قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان، آینده این کشور را آبستن حوادث و رخدادهایی کرده است که موجب مبهم تر شدن مسئله توسعه در افغانستان میشود. اما بی شک پروژه بازسازی این کشور پس از فروپاشی و تکیه مجدد طالبان بر اریکه قدرت، به چگونگی ایفای نقش بازیگران مختلف داخلی و بینالمللی بستگی دارد. در این میان پیوندهای فراملی و ارتباطات دیاسپوریک (جامعه افغانستانیهای مهاجر در خارج از کشور) تأثیر بسزایی در روند بازسازی دارند؛ پیوندها و ارتباطاتی که خصوصا از سال 2001 به بعد در افغانستان و با حمایت کشورهای خارجی و نهادهای بینالمللی همچون سازمان بینالمللی مهاجرت و همزمان با فروپاشی طالبان پر رنگ تر شدند و موجب مشارکت جامعه دایاسپورا در ابعاد سیاسی و اقتصادی جامعه افغانستان شد و اکنون با قدرت گیری مجدد طالبان تردیدهای اساسی نسبت به آن ایجاد شده است.
در واقع سوال اساسی در این جا این است که تحت روابط جدید قدرت دایاسپورای افغانستانی تا چه میزان مایل به ایفای نقش در جهت اصلاح و پیشرفت کشورشان هستند و طالبان نیز به عنوان یک گروه افراطی تا چه میزان مقبولیت و آمادگی دریافت خدمات از جامعه مهاجران افغانستانی در خارج از کشور را دارد؟ سوالی که پاسخ به آن در شرایط کنونی و علی رغم ژستهای حقوق بشری طالبان و همچنین شکل گیری اعتراضات افغانستانیهای مهاجر در خارج از کشور بر علیه طالبان کار دشواری نیست. اگرچه سیاستهای مشارکت دایاسپورا در رشد و توسعه هر کشوری به ساختار اجتماعی و واقعیتهای ساختاری موجود و جدید مربوط میشود اما در مورد افغانستان تقریبا با قطعیت میتوان گفت که نميتوان آينده روشني را براي همكاري داياسپوراي افغانستاني با گروه طالبان متصور بود، چه بسا که رقابت گروههای سیاسی سنتی و دیاسپورا (که اکنون در موضع ضعف قرار گرفته است) برای کسب قدرت و منابع میتواند روند مهاجرت و شکاف قومی و قبیله ای را بیشتر کند. بازگشت مجدد طالبان همچنين، كورسوهاي اميد برای کسانی که زمانی به فکر بازگشت به خانه بودند را از بين برده و آنها را مجبور به جستجوی راهی برای کمک به خروج اعضای خانواده خود كرده است. اين شرايط افغانها را با آیندهای نامعلوم روبرو كرده است. علیرغم اطمینان طالبان مبنی بر اینکه این گروه افرادی را که با دولتها و سازمانهای غربی همکاری كردهاند، را مورد تعقيب و آزار و اذيت قرار نميدهد، اما شواهد نشان ميدهد كه در حال حاضر آنها خانه به خانه در کابل به دنبال متهمان هستند.