شايد دوگانه ماندن يا رفتن بيش از هر زمان ديگري برای قشرهای اجتماعی مختلف جامعه ايران برجسته شده است. اهميت این امر زمانی برجستهتر میگردد که اشخاص شناخته شده از قبیل ورزشکاران (به دلیل عجین شدن ورزش با نماد پیشرفت، قدرت و هویت کشور) تصمیم به خروج از کشور و آن هم از كانال نامتعارف پناهندگی می گيرند. به عبارت ديگر خروج استعدادها و نيروهای انسانی با مهارت بالا و درخشش آنها در عرصههای مختلف بينالمللی علاوه بر افزايش دو قطبی های اجتماعی موجب ارسال سيگنالهای منفی به جامعه و دميده شدن روح نا اميدی در آن می شود.
بازیهای المپیک با هدف گرد هم آوردن ورزشکاران و ترویج صلح براساس رقابت سالم و عادلانه هر چهار سال یکبار برگزار میشود. اگرچه شعار جدايي ورزش از سياست هميشه به عنوان يك آرمان در رقابتهاي المپيك برجسته بوده اما حواشي و اظهارنظرهاي مقامات سياسي و ورزشي در طول ادوار رقابتهاي المپيك نشان داده كه اين شعار تاكنون مجال چنداني براي تحقق نيافته است. بنابراين پيوند خوردن مقوله ورزش با اتفاقات سياسي و عملكرد ورزشكاران در ميادين بزرگي همچون المپيك، همواره بر پرستيژ سياسي دولتها و بازتاب آن در افكار عمومي و رسانههاي اجتماعي تاثير فراواني داشته است.
اگرچه حضور ورزشكاران با ريشهها و مليتهاي متفاوت و رقابت آنها تحت لواي كشوري غير از كشور محل تولد خود در مسابقات ورزشي سابقهاي نسبتا طولاني دارد اما پناهنده شدن ورزشكاران به كشورهاي ديگر و رقابت آنها با پرچم كشوري ديگر، پديدهي كاملا جديدي است كه از المپيك 2016 ريو برجسته شده و مختص كشورهاي عموما درحال توسعه و كمتر توسعه يافته است. اتفاقي كه در مسابقات المپيك امسال و با حضور 5 ورزشكار ايران در تيم پناهندگان المپيك و رقابت برخي از ورزشكاران ايراني با پرچم كشورهاي ديگر در اين مسابقات موجب شكل گيري اظهار نظرهاي متفاوت و جنجالي خصوصا در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي شده است. اين ماجرا كه با رويارويي كيميا عليزاده و ناهيد كياني به اوج خود رسيد نشان داد كه رقابتهاي المپيك لااقل براي كشور ما جدا از وضعيت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كشور نيست و كاملا رنگ و بويي سياسي به خود گرفته است؛ اتفاق ناميموني كه منجر به تشديد دو قطبيهاي اجتماعي از قبل موجود شده است.
بررسي و تحليل شبكههاي اجتماعي پس از رقابت كيميا عليزاده و ناهيد كياني نشان از شكلگيري دو قطبيهاي شديدي در ميان كاربران شبكههاي اجتماعي دارد. در این میان، افراد بسیاری بعد از برد او در مقابل ناهید کیانی آن را تحسینبراگیز خوانده و بیان کردند که کیمیا علیزاده نمادي از هزاران استعداد ايراني است كه عطاي سرزمين مادري را به لقايش بخشيده و در جستوجوي زندگي بهتر از كشور مهاجرت كرده است. در مقابل اما، عدهاي از كاربران شبكههاي اجتماعي او را وطنفروشی دانستهاند که با استفاده از امکانات کشور و در نهایت رشد خود در مقابل یک ایرانی ایستاد و باعث شکست ایران در رقابتهای تکواندوی المپیک شد.
شايد دوگانه ماندن يا رفتن بيش از هر زمان ديگري براي قشرهاي اجتماعي مختلف جامعه ايران برجسته شده است. اهميت این امر زمانی برجستهتر میگردد که اشخاص شناخته شده از قبیل ورزشکاران (به دلیل عجین شدن ورزش با نماد پیشرفت، قدرت و هویت کشور) تصمیم به خروج از کشور و آن هم از كانال نامتعارف پناهندگي ميگيرند. به عبارت ديگر خروج استعدادها و نيروهاي انساني با مهارت بالا و درخشش آنها در عرصههاي مختلف بينالمللي علاوه بر افزايش دو قطبيهاي اجتماعي موجب ارسال سيگنالهاي منفي به جامعه و دميده شدن روح نا اميدي در آن ميشود. بي شك بدون توجه به ريشههاي مهاجرت ورزشكاران و بررسي عواملي كه آنها را ناچار به انتخاب ميان دو گزينه ماندن (ادامه فعاليت تحت شرايط موجود) و مهاجرت (اميد به دستيابي به شرايط مطلوبتر) كرده است، نميتوان انتظار داشت كه ديگر شاهد چنين رقابتهاي آزار دهندهاي در عرصههاي بينالمللي نباشيم.