خانم صمدی، در ایران درباره مهاجرتهای اقلیمی گزارشهای متعددی کار شده اما هیچ کدام دادههای دقیق ارائه ندادهاند. از طرف دیگر پژوهشهای علمی انگشتشماری در این زمینه موجود است. شما در پژوهشهای مربوط به مهاجرت اقلیمی در ایران چه مواردی را بررسی کردید؟
به طور كلی در سطح جهانی، هیچ تخمین قابل اعتمادی از تعداد افرادی که در نتیجه عوامل محیطی و اقلیمی در حال حاضر و یا در آینده در حال حركت هستند، وجود ندارد. اگرچه طبق پیشبینی برخی از كارشناسان تا سال ۲۰۵۰ میلادی، تغییر اقلیم باعث مهاجرت بیش از ۲۰۰ میلیون نفر در سطح کره زمین میشود اما همه این اعداد و ارقام صرفاً در حد یك پیشبینی است. مسئله آمار و داده در زمینه مهاجرتهای اقلیمی دو علت اساسی دارد: مشكل گرهگشایی از دلایل مهاجرت و فقدان آمار رسمی در مورد حرکت و جابهجایی مردم. اغلب مکانهایی که استرسهای اقلیمی را تجربه میکنند، تحت تأثیر شرایطی همچون درگیری، بیثباتی سیاسی، سطوح پایین توسعه اقتصادی و نقض حقوق بشر قرار دارند. این امر برقراری ارتباط مستقیم بین حرکت افراد و عامل محیطی و اقلیم را دشوار میکند. تغییرات محیطی، از جمله تاثیرات تغییر اقلیم، معمولاً یکی از عواملی است که در تصمیم افراد برای ترک مكان سكونت خود نقش دارد. علاوه بر این، بسیاری از جابهجاییها که مستقیماً به عوامل استرسزای اقلیمی نسبت داده میشوند، در داخل یک کشور به عنوان مثال از مناطق روستایی به شهری هستند و نه در فراسوی مرزهای بینالمللی. این حركات اغلب به طور رسمی به ثبت نمیرسند.
پس چطور میشود به آمارهای مرتبط به مهاجرت اجباری متاثر از تغییر اقلیم اعتماد کرد؟
تنها نهاد تخصصی كه در زمینه جابهجاییهای داخلی در سطح جهانی فعالیت میكند، مرکز نظارت و پایش جابهجاییهای داخلی(IDMC) است. این نهاد به عنوان یکی از مراکز دادههای معتبر جهان، از طریق محاسبات و الگوهای آماری خود میتواند تعداد افراد در معرض بلایا و آوارگیهای ناشی از تغییر اقلیمی را در سالهای آینده پیشبینی کند. دادههای بهدست آمده از جابهجاییهای ناشی از بلایای طبیعی در این مرکز توسط نهادهای مختلفی گردآوری میشوند. در حال حاضر، بسیاری از دادههای این سازمان از دولتهای ملی و محلی، سازمانهای بینالمللی همچون سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM)، دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد (OCHA) و كمیساریای سازمان ملل متحد در امور پناهندگان (UNHCR) و سایر سازمانهای بینالمللی و یا جوامع مدنی، مؤسسات تحقیقاتی، رسانههای تخصصی، بانکهای اطلاعاتی موضوعی، جوامع ملی صلیب سرخ و هلال احمر و بخش خصوصی بهدست میآید. تخمینهایی که مرکز نظارت و پایش جابهجاییهای داخلی ارائه میدهد، بر اساس دادههای که افرادی است که سکونتگاه خود را به دلیل بلایای طبیعی تخلیه کردهاند و یا افرادی که خانههای آنها غیرقابل سکونت شده است. اما این آمار شامل مسیر افراد جابهجا شده یا مدت زمان جابهجایی نیست. در این میان جابهجاییهای مربوط به خشکسالی و تغییرات محیطی پیشرونده، تاکنون توسط این مرکز به ثبت نرسیده است. چراکه اندازهگیری این دسته از مخاطرات نیاز به یک رویکرد متفاوت دارد.
آیا شما نیز بر همین اساس مهاجرتهای اقلیمی را رصد کردهاید؟
بله، یکی از فعالیتهای ما در زمینه مهاجرتهای اقلیمی در رصدخانه مهاجرت ایران، استخراج و تحلیل دادههای برگرفته از پایگاه آماری (IDMC) است كه به صورت سالیانه و یا هر شش ماه یكبار بهروزرسانی میشود. این دادهها در زمینه روند جابهجاییهای داخلی در ایران و سایر نقاط جهان، تعداد وقوع بلایای طبیعی به تفكيك نوع بلایا و سایر موضوعات قابل تحلیل هستند و نتایج آن در سالنامه مهاجرتی ایران سال 1401 كه به همت رصدخانه مهاجرت ایران تهیه و تدوین شده، آمده است. از دیگر فعالیتهای پژوهشی مرتبط با این موضوع میتوان به تدوین كتاب مهاجرتهای اقلیمی كه به زودی منتشر خواهد شد و همچنین مقالات علمی، گزارشهای تحلیلی، ارائه آمار و اطلاعات کلی از مهاجرتهای اقلیمی در ایران و جهان اشاره كرد.
وضعیت مهاجرتهای اقلیمی در سالهای اخیر در کشور و روند تغییرات آن نسبت به سالهای گذشته چطور بوده و پژوهشهای شما چه بازهای را بررسی کرده است؟
همانطور که در ابتدا به آن اشاره کردم، هیچ کشوری تاكنون موفق به ثبت روند مهاجرتهای اقلیمی در كشور خود نشده است و پروژهها و طرحهایی كه توسط کشورهای مختلف در این حوزه به اجرا درآمده نیز به صورت پایلوت در مناطق مختلف انجام شده و داده سراسری در این زمینه تولید نشده است. در ایران نیز دادهای درباره مهاجرتهای اقلیمی به ثبت نرسیده و تنها مرجع ما برای استناد به جابهجاییهای اقلیمی مربوط به پایگاه آماری (IDMC) است كه دادههای آن در مورد جابهجاییهای مرتبط با وقوع مخاطرات اقلیمی ناگهانی همچون سیل، توفان و غیره است. البته در زمینه روششناسی جمعآوری این دادهها نیز ابهاماتی وجود دارد اما در حال حاضر تنها مرجع آماری مستند در زمینه جابهجاییهای اقلیمی در جهان، همین مرجع است. بنابراین بر اساس آمارهای این مركز، 41 هزار جابهجایی جدید در اثر وقوع بلایای طبیعی در كشور به ثبت رسیده است. بر اساس گزارش ریسک جهانی در سال 2018، ایران جزو کشورهای با آسیبپذیری بالا در جهان است که اثرات قابلتوجهی از بلایا بر کشور از جمله جنبههای مالی، اجتماعی و خسارت فیزیکی در آن مشهود است. از میان 40 نوع بلایای طبیعی در نقاط مختلف جهان، 31 نوع بلا در ایران شناسایی شده است. بنابراین انتظار میرود كه با روند رو به افزایش تغییر اقلیم، هر ساله شاهد وقوع بلایای مختلفی در كشور باشیم كه این امر روند و الگوی جابهجاییهای اقلیمی در كشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
شنیدهها حاکی از این است که میزان مهاجرت ساکنان شهرهای جنوبی ایران به شمال ایران، بهویژه گیلان (شهرهایی مثل لاهیجان و رشت) افزایش پیدا کرده است. آیا این ادعا را تایید میکنید؟
به طور کلی تنها داده در دسترس در زمینه مهاجرتهای داخلی در كشور، مربوط به ماتریس مهاجرت است كه توسط مركز آمار ایران منتشر میشود. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده توسط مركز آمار در سال ۱۳۹۵، در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵، استانهای خوزستان، لرستان، كرمانشاه، همدان و سیستان و بلوچستان با بیشترین میزان خالص مهاجرتی منفی مواجه بودهاند. در این میان، چنانچه مشخص است اغلب این استانها، جزو مناطقی هستند كه با معضل كمآبی مواجهند و سطح بارندگی آنها نسبت به میانگین ۵۰ سال قبل، تراز منفی داشته است. بنابراین انتظار میرود كه بخشی از مردم ساكن در این نواحی در حال حاضر و یا در سالهای آتی به دلیل شرایط پیش رونده محیطی، مجبور به جابهجایی و مهاجرت به مناطق دیگر شوند. در مقابل استانهای تهران، البرز، یزد، اصفهان و سمنان بیشترین خالص مهاجرتی مثبت را در بین استانهای كشور داشتهاند. به بیان دیگر تعداد مهاجران وارد شده به این استانها بیش از مهاجران خارج شده بوده است. اگرچه برآورد میشود كه عمده جریانهای مهاجرتهای اقلیمی در مناطق كمبارش و خشك صورت میگیرد. اما باید در نظر داشت كه با توجه به كاهش سطح بارندگی در اغلب استانهای كشور، استانهای میزبان مهاجران نیز در سالهای اخیر با چالش كمآبی مواجه شدهاند. استانهای تهران، البرز و یزد به عنوان سه استان اول دارای موازنه مهاجرتی مثبت، جزو مناطقی محسوب میشوند كه سطح بارندگی آنها نسبت به میانگین پنجاه سال گذشته به شدت کاهش یافته است و این یعنی ایجاد چالشهای جدید و البته تکراری برای مهاجران در استانهای مقصد. اگرچه اغلب در رسانههای مختلف، استانهای شمالی كشور را به عنوان مقصد مهاجران اقلیمی معرفی میكنند اما با توجه به ماهیت چندبعدی مهاجرت، نمیتوان ادعا کرد که این افراد صرفا به دلیل عامل اقلیم به این مناطق مهاجرت کردهاند بلكه عوامل اقتصادی، اجتماعی و سایر عوامل نیز ممكن است در تصمیمهای مهاجرتی آنها به این مناطق اثرگذار باشد.
همانطور که گفتید در ایران عواملی مانند کمآبی و آلودگی هوا از عوامل تاثیرگذار در مهاجرتهای درونسرزمینی هستند. در پژوهشهای شما این دو عامل چقدر پررنگ بودهاند و چه عوامل دیگری در این مهاجرتها موثر بوده است؟
به طور قطع كمبود منابع آبی، نقش اساسی و تعیینكننده در مهاجرت و جابهجایی افراد در مناطق مختلف كشور دارد. چنانچه آمارهای چند سال گذشته نیز موید كاهش سطح بارندگیها و بحران خشكسالی در كشور است. بر اساس آمارهای سال گذشته سازمان هواشناسی و مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی، میزان بارندگی در سال ۱۴۰۰، در پایینترین سطح خود نسبت به سه سال گذشته بوده است. به علاوه بر مبنای شاخصهای اقلیمی در دوره ده ساله، بیشتر مساحت کشور با خشکسالی خفیف تا بسیار شدید مواجه شده است. به طوری كه ۹۳ درصد مساحت کشور از خشکسالی خفیف، متوسط، شدید و بسیار شدید رنج میبرد. عمدهترین پهنههای خشکسالی یک ساله در استانهای ایلام، خوزستان، قم، کرمانشاه و همدان رخ داده است. به عبارت دیگر، به جز استانهای شمالی شامل استانهای گیلان و مازندران، تمامی استانهای كشور با خشكسالی بالای ۸۰ درصد در سال ۱۴۰۰ مواجه بودهاند. بنابراین میتوان چنین ادعا کرد که رخداد خشکسالی و تنش آبی شدید، اثرات نامطلوب اقتصادی و اجتماعی بر جای میگذارند. با توجه به وابستگی شدید جمعیت بخشهای غربی، شمال شرق و جنوب شرق به منابع آبی به دلیل فعالیت کشاورزی، پیشبینی میشود این بحران در سالهای آتی منجر به پدیده «مهاجرفرستی از مبدا» استانهای درگیر خشكسالی منجر شود. پدیدهای كه در حال حاضر هم، ساكنان برخی مناطق كشور كمابیش درگیر آن بوده و هستند. همانطور که اشاره شد با توجه به ماهیت چندبعدی مهاجرت و انگیزههای متعددی كه در پس آن نهفته است، یكی از اصلیترین پیامدهای كمآبی و خشكسالی، تضعیف وضعیت اقتصادی و معیشتی افراد است كه به نوبه خود به عنوان یكی از اصلیترین انگیزههای مهاجرتی افراد آسیبپذیر در برابر شرایط اقلیمی و محیطی به شمار میآید. در حقیقت در بسیاری از موارد مهاجران اقلیمی همان مهاجران اقتصادی هستند كه با چشمانداز یافتن فرصتهای اقتصادی بهتر و معیشت جایگزین راهی مناطق دیگر میشوند. هر چند كه در این میان نباید از اثرات عوامل جمعیتشناختی نیز غافل شد. برای مثال اغلب جوانان در مناطق روستایی كشور توسط «محرکهای اجتماعی» بهویژه با چشمانداز کسب آموزش و یا فرصتهای شغلی به مناطق شهری کشیده میشوند.
آیا مواردی از مهاجرت معکوس هم در گزارشهای شما مشاهده شده است؟
اظهار نظر در زمینه مهاجرت معكوس در كشور با آنچه كه درباره مهاجرت اقلیمی مطرح شد، اندكی متفاوت است. اگرچه میتوان ادعا کرد كه در سالهای اخیر با توجه به آلودگی هوای اغلب كلانشهرهای كشور از جمله شهر تهران، عدهای از ساكنان این كلانشهرها، بهویژه گروههای سنی بالا و یا حساس به مناطق حاشیهای و یا شهرهای كوچك مهاجرت كردهاند اما در پس عامل اقلیمی و محیط زیستی میتوان به فاكتور اقتصادی و افزایش قیمت مسكن و هزینههای زندگی در شهرهای بزرگ نیز اشاره كرد. در این میان، برخی از افرادی كه از كلانشهرها مهاجرت معكوس میکنند به تبع تاثیرپذیری از این عوامل اقتصادی و یا در برخی موارد هنجارهای اجتماعی-فرهنگی رایج در نقاط شهری، تصمیم به مهاجرت میگیرند. بنابراین عامل آلودگی هوا و محیط زیست در بحث مهاجرت معكوس به تنهایی اثرگذار نبوده بلكه عوامل اقتصادی، اجتماعی و… نیز در میل و تصمیم افراد به مهاجرت معكوس تاثیرگذار هستند.
در نهایت به ما بگویید که آیا در پژوهشهای شما دادههایی به دست آمده که رسانهها و سیاستگذاران کمتر به آن توجه کنند اما اهمیت حیاتی داشته باشند؟
به طور كلی نكته مغفول در بحث مهاجرتهای اقلیمی، نبود دادههای موثق در این زمینه است. اگرچه این ضعف در سطح بینالمللی نیز وجود دارد اما میتوان با نظارت و پایش این نوع جابهجاییها، برنامهریزی و سیاستگذاری كلان و بلندمدتی را در سطح كشور انجام داد. اما پیش از پرداخت به بحث فقدان داده، سیاستگذاران باید واقعیت مربوط به مهاجرتهای در ارتباط تغییر اقلیم و محیط زیستی را درك کرده و برای آن برنامهریزی كنند. بدیهی است که در نظر گرفتن مهاجرت به عنوان یکی از اقدامات سازگاری و یا ناسازگاری جوامع در برابر مخاطرات محیطی، چالشهای زیادی برای برنامهریزان و سیاستگذاران ایجاد میکند. اما بسیاری از این چالشها از طریق استراتژیهای دقیق قابل کنترل است. با در نظر گرفتن احتمال افزایش جابهجاییهای ناشی از بلایای طبیعی در سالهای آتی، ضروری است که چارچوبهای قانونی برای محافظت و حفظ حقوق مهاجران اقلیمی تدوین شود. چنین چارچوبهایی باید زمینه اتخاذ سیاستها و استراتژیهای مؤثرتر و کارآمدتر را براساس ویژگیها و ظرفیتهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی فراهم کنند. اینکه مهاجرتهای اقلیمی به عنوان جابهجایی اجباری ظاهر میشود یا به عنوان یک استراتژی برنامهریزی شده و تسهیل یافته، به بخش عمدهای از سیاستها و سرمایهگذاری در این حوزه بستگی دارد. در این راستا اقداماتی از جمله آیندهپژوهی در زمینه شناسایی مناطق آسیبپذیر در پهنه سرزمینی کشور در جهت برنامهریزی و سیاستگذاری بلندمدت، سرمایهگذاری در ایجاد زیرساختهای پایدار، مشخص کردن مناطق آسیبپذیر در برابر بلایا برای برنامهریزی سکونتگاههای آتی و مشارکت جوامع محلی در ایجاد زیرساختهای مقاوم، فراهم ساختن بستر فرصتهای درآمدزایی برای افرادی که در مناطق آسیبپذیر زندگی میکنند (به عنوان مثال آموزش مهارتهای لازم و برنامههای جایگزین معیشتی) و تقویت همکاری بین سازمانهای دولتی در راستای رسیدگی به مهاجرتهای اقلیمی امری ضروری برای برنامهریزان و سیاستگذاران حوزه مهاجرت به حساب میآید.