روزنامه اطلاعات: رصدخانه مهاجرت ایران هفته گذشته خبرداد که بر اساس یک نظرسنجی که از ۱۲ هزار ایرانی به طور تصادفی انجام داده، دستکم ۶۰ درصد پاسخگویان میل به مهاجرت به خارج داشتهاند. از میان کسانی که به خارج رفتهاند نیز فقط ۹/۳ درصدشان میل به بازگشت دارند. این خبر، به تنهایی خبر سهمگینی است.
این آمار نشان میدهد جامعه در شرایط طبیعی نیست و نیاز به بازسازی دارد. میل به مهاجرت در میان اقلیت جامعه، طبعاً قابل درک یا دستکم غیرنگرانکننده است اما وقتی اکثریت جامعهای، در بطن خود، میل به مهاجرت داشته باشند، باید فیالفور کاری کرد. مدیر رصد خانه مهاجرت ایران گفته است آنچه از مهاجرت و میل به مهاجرت میدانیم به قدر کوه یخی است که سر از آب بیرون آورده و ابعاد قضیه وسیعتر از این حرفهاست. او به ترتیب حوزه دلایل میل به مهاجرت را اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ذکر کرد. سال گذشته نیز رصدخانه مهاجرت اعلام کرده بود که ۷۰ درصد فعالان کسب و کار کشور میل به مهاجرت دارند.
سادهترین و درستترین تحلیل برای دلایل میل به مهاجرت، بهرهمندی از شرایط مساعدتر اقتصادی، اجتماعی و دستیابی به رفاه نسبی توأم با داشتن شغل، درآمد و منزلت اجتماعی است.
وقتی نخبگان مهاجرت میکنند، معنایش از دست دادن همه سرمایهگذاریها ی انسانی و اقتصادی برای رشد و کمال نخبگان و در اختیار گرفتن آسان و ارزان آنها توسط دیگر کشورهاست. اینک اما نیروی کار ساده و با مهارت متوسط نیز علاقهمند به مهاجرت است. تفاوت معنادار هزینه ـ درآمد در کشور با بسیاری از کشورهای توسعهیافته عمدهترین علت علاقهمندی طبقات متوسط اجتماعی ـ اقتصادی مهاجرت به خارج از کشور است.
طبق آمار رسمی بیش از ۴ میلیون و ۴۰ هزار ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند. هر چند برخی، این آمار را تا دو برابر آمار رسمی تخمین میزنند. مهاجرتهای بزرگ در دنیا معمولاً در پی فقر، جنگ، حوادث بزرگ طبیعی نظیر زلزله و … رخ میدهد اما میل بزرگ مهاجرت در میان ایرانیان در شرایطی است که تقریباً هیچ یک از عوامل و شرایط فوق وجود ندارد یا فقر ناگهانی و یکباره رخ نداده، بلکه حاصل روندی چندین ساله است. بنابراین آنچه به طور اجمال اما با اطمینان میتوان به صورت قاعدهای کلی و کلان در نظر گرفت، علت اصلی میل شدید به مهاجرت ایرانیان به خاطر «تفاوت شرایط اقتصادی ـ اجتماعی موجود با شرایط مطلوب» است.
این بدانمعناست که از حوزه سیاسی که بگذریم، دولت ـ دولتها ـ نتوانستهاند به اندازه شأن و نیاز ایرانیانی که به دنیا میآیند، شرایط اقتصادی، اجتماعی و رفاهی مطلوب ایجاد کنند، نتوانستهاند شغل بیافرینند، مسکن مطلوب، درآمد متناسب با هزینه، امکانات بهداشتی، درمانی، آموزشی، تفریحی مناسب و متناسب به نیازهای امروز جامعه، امید به آینده و میل به وطن و میهندوستی ایجاد کنند. این ناتوانی دولتها در شکل و شمایل گریز جوانان از وطن نمود یافته است به گونهای که به عقیده رصدخانه مهاجرت، تنها میتوان روی ۲۰ درصد نیروی کار ایرانی برای آینده حساب باز کرد. (بهاشتباه این جمله در روزنامه «تنها میتوان روی ۲۰ درصد نیروی کار ایرانیانی که متولد میشوند برای آینده حساب باز کرد.» نوشته شده بود).
چه کسی باید کاری کند؟