تهران-
ایرنا- مدیر رصدخانه مهاجرت ایران معتقد است: عوامل کششی مهاجرت اکنون و پس از دوران کرونا در حداکثر حالت خود قرار دارند. در چنین شرایطی باید سیاستهایی برای نگهداشت سرمایههای انسانی ایرانی که فقط هزینهکرد نظام سلامت و آموزش کشور برای هر کدام از آنها تا سن ۲۳ سالگی حدود ۴۵ هزار دلار است، اجرایی شود.
مهاجرت، ماندن، رفتن و بازگشتن. موضوع مهم و چندحوزهای مهاجرت نهفقط از موضوعات پربسامد و شنیدهشده اینروزها در جامعه ما که در بسیاری جوامع و بهویژه بین نیروهای ماهر، متخصص و جوان است و زمانی اهمیت آن بیشتر آشکار میشود که بدانیم اکنون ۳۰۰ میلیون نفر از جمعیت نسل اول هفت میلیارد و هشتصد میلیون نفر ساکنان کره خاکی، مهاجر هستند. در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۲۱ میلیون نفر بوده است (آمار از اینجا). همچنین تعداد دانشجویانی که خارج از وطن خود تحصیل میکنند، به ۶ میلیون نفر رسیده در حالی که تعداد دانشجویان بینالملل در سال ۲۰۱۶ حدود چهار میلیون و ۸۵۰ هزار نفر بوده است (آمار از سالنامه مهاجرت ایران ۱۴۰۱).
اما وضعیت مهاجرت در کشور ما چگونه است؟ تمایل به مهاجرت در صحبت افراد زیادی شنیده میشود، همچنین اینجا و آنجا میشنویم که «ایرانیهای خارج از کشور خیلی زیاد هستند» یا «فلان نهاد تحقیقاتی آمریکا را، ایرانیها اداره میکنند» اما اگر بخواهیم این گزارههای نادرست و گاه عوامانه را کنار هم بگذاریم، آیا میدانیم چه تعداد از جمعیت نزدیک به ۸۵ میلیون نفری ایران خارج از مرزها زندگی میکنند؟ از آن مهمتر کدام دسته از اقشار اجتماعی بیشتر مهاجرت یا به مهاجرت فکر میکنند؟ تمایل آنان برای بازگشت به کشور بعد از تحقق هدف اصلیشان چه میزان است؟ تعداد مهاجران خارجی در ایران چقدر است و فواید این رفت و آمدها چیست؟ کشورهای مختلف چه دیدی نسبت به جامعه اتباع خارج از وطن (دیاسپورا) دارند و بیشمار سوالاتی از ایندست. شاید برای اشاره به فواید جمعیت دیاسپورا، بازروایت این آمار مفید باشد که وجوه ارسالی مهاجران (remittance) به وطن خود در سال ۲۰۲۱ بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است (آمار از گزارش ۲۰۲۲ سازمان بینالمللی مهاجرت) و فقط در کشور لبنان ۵۳ درصد از تولید ناخالص داخلی از محل همین وجوه تامین میشود.
هر چند در موضوعات اجتماعی؛ ازجمله مهاجرت، دریافت آمار اولین گام است و به خودی خود نفعی ندارد اما مبنای تصمیمگیریهاست و میتواند به سیاستگذاران و مجریان سیاستها در جهتدهی به پویایی و تحلیل روندها و اَبَرروندها به شکل درستی کمک کند. اما برداشتن همین گام اول هم تنها به حرف آسان است و در عمل مشکلات زیادی دارد.
اگر بخواهیم بدانیم جمعیت ایرانیان خارج از کشور چه تعداد است، معیارهای مختلفی را باید در نظر بگیریم؛ اینکه آیا در مورد ایرانیان نسل اول (کسانی که در ایران متولد شده و مهاجرت کرده اند) صحبت میکنیم و آیا فرزندان ایرانی متولدشده از ازدواجهای ایرانیان با اتباع دیگر کشورها نیز مدنظر هستند؟ همچنین مراجع ثبت این آمار داخل کشور، متفاوت است و آمارهای مراجع بینالمللی نیز بیشتر بر اساس خوداظهاری به دست میآید و معمولا با فاصلهای دو یا سه ساله روزآمد میشود.
نسل اول مهاجران بعد از تولد، مهاجرت کردهاند. نسل دوم و سوم مهاجران، به افراد و توالی نسل آنهایی اتلاق می شود که در خارج از وطن و در کشور میزبان از پدر و مادر مهاجر نسل اول به دنیا آمدهاند.
رصدخانه مهاجرت ایران که از سال ۱۳۹۷ ذیل پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف و با همکاری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و مدیریت بهرام صلواتی تاسیس شده است، از سال ۱۳۹۹ آمارهای مرتبط با مهاجرت را در قالب سالنامه مهاجرت ایران منتشر میکند. البته این رصدخانه با حضور پژوهشگران متعدد، پیشبینی و تحلیل روندهای مهاجرتی و ارائه آنها را به نهادهای مختلف نیز انجام میدهد.
«سالنامه مهاجرت ایران ۱۴۰۱» اخیرا در محل رصدخانه ملی مهاجرت ایران رونمایی شد و صلواتی در این نشست ضمن تحلیل بخشهای مختلف سالنامه و انتقاد نسبت به نهادهایی که دادههای کاملتر خود را در اختیار رصدخانه قرار ندادهاند، از افزایش تعداد مهاجرتها از جمله مهاجرت دانشجویان طی سالهای گذشته خبر داد و پیشبینی کرد که احتمالا این روند در سالهای بعد افزایش خواهد یافت.
صلواتی در این نشست و در مصاحبههای دیگر طی ماههای اخیر، معتقد بوده و هست که «فنر فشرده مهاجرت، باز شده و این به افزایش آمارهای مهاجرت منجر خواهد شد». بررسی فرایند تولید سالنامه مهاجرت ایران و ضرورت آن، روندهای مهاجرتی، آمارهای مهاجرت، راهکارهای نگهداشت و حفظ نخبگان و متخصصان داخل کشور و رویکردهای کشورهای مختلف نسبت به موضوع مهاجرت محورهای کلی گفتوگوی ما با بهرام صلواتی است که در یک روز زمستانی در رصدخانه مهاجرت انجام و در دو بخش تنظیم شده است.
وی در بخش اول این مصاحبه بیان کرد مجموع نیروهای رانشی و کششی (pull and push factors) که موجب مهاجرت میشوند، اکنون در حداکثر حالت خود قرار دارند. کشورهای مهاجرپذیر برای استمرار تولید صنعتی و حفظ بازار کار و دیگر اهداف خود به نیروی ماهر مهاجر نیاز دارند و به این دلیل برنامههای انگیزشی برای پذیرش نیروهای جوان، تحصیلکرده، متخصص و ماهر معرفی کردهاند که روند مهاجرت این نیروها را تسهیل کند. از دیگر سو عوامل رانشی در بسیاری از کشورها به تدریج به حداکثر حالت خود رسیده است که این امر به افزایش مهاجرت منجر خواهد شد.
صلواتی همچنین معتقد است مهاجرت که پیشتر معلول عوامل مختلف بود، امروز خود به عاملی برای بروز برخی مشکلات تبدیل شده است؛ برای نمونه خروج یا مهاجرت نیروی کار در حوزه بهداشت و درمان عاملی خواهد بود تا این بخش در آینده با مشکل کمبود نیروی انسانی روبرو شود.
گفتوگوی ما که با سوال در مورد آمارها، همکاری یا نبود همکاری نهادهای مختلف دولتی، دلایل مهاجرت و تحلیل روندهای آن آغاز شد، با تمرکز بر مهمترین تحلیل صلواتی از وضعیت مهاجرت یعنی افزایش آمارها ادامه یافت. بخش اول این گفتوگو را میخوانید.
کشورهای مهاجرفرست آمارهای کامل و بهروزی از مهاجران خود ندارند
- آمارهای بین المللی مهاجرت با آمارهای سالنامه تاحدی فرق دارد. در آمارهای سازمان بینالمللی مهاجرت، ایرانیان خارج از کشور حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر و در آمارهای داخلی (آمار شورای عالی ایرانیان خارج از کشور) حدود ۴ میلیون نفر هستند که هر دو با آمارهای سالنامه فرق دارد. همچنین سوال این است معیارهای سالنامه مهاجرتی ایران برای تعیین آمارهای ایرانیان خارج از کشور چه بوده؟ آیا فقط ایرانیان نسل اول را در نظر داشتهاید؟ در حالی که اکنون حتی ایرانیان نسل سوم را خارج از کشور داریم. در ضمن شاید اگر بخواهیم نهادی را اسم ببریم که این آمارها در مورد ایرانیان خارج از کشور را دقیقتر داشته باشد، وزارتخارجه از طریق کنسولگریهاست به دلیل خدمات کنسولی که ارائه میدهند، آیا خواستار دریافت اطلاعات از این نهاد شدهاید؟ چطور این همافزایی حاصل نشده تا به داده خوبی دست پیدا کنیم؟
صلواتی: آمار مهاجرت در دنیا و کشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر معمولا بهسختی به دست میآید؛ زیرا موقعیت مکانی و قصد و نیت فرد در تهیه آمار نیز دخیل است. دستهبندیهای مختلفی شامل مهاجران بالقوه و بالفعل و مهاجران نسل اول، دوم یا سوم را داریم. بر اساس تعریف سازمان بینالمللی مهاجرت، هر کسی که حداقل یک سال خارج از محل تولد خود، برای ادامه تحصیل، کار یا اجبار، زندگی کند یا مجبور به نقل مکان شود، مهاجر خوانده میشود. اما باید در نظر بگیریم در جامعه جهانی هشت میلیارد نفری، وقتی افرادی میخواهند جابهجا شوند و معیار زمان و مکان نیز به آن اضافه می شود، نظام آماری پیچیده، منسجم و بهروزی را برای ثبت این جابهجاییها نیاز داریم.
- اما میدانیم اطلاعات این افراد مرتب در حال ثبت است؛ فرودگاهها، نهادهای صدور گذرنامه، کنسولگریها برای صدور روادید و ورود و خروج این آمار را ثبت میکنند؛ بنابراین اطلاعات موجود است ولی شاید گردآوری نشده باشند. این موضوع را تایید می کنید؟
صلواتی: حتی موجود بودن این اطلاعات محل تشکیک است. در کشورهای مهاجرپذیر مانند کانادا، استرالیا و آمریکا چون سالهاست با موضوع مهاجرت روبرو هستند، ثبت اطلاعات مخصوصا اطلاعات مهاجران ورودی اهمیت زیاد و نظامهای آماری آنها قدمت، انسجام و قدرت بیشتری دارد، به همین دلیل در این کشورها آمار درست و بهروزتر است ولی در کشورهای مهاجرفرست این آمار چندان اهمیتی ندارد. در ایران هم عقب افتادگی آماری از جهت نظام آماری و زمان داریم و این عقبافتادگی را رفع نکردهایم. به همین دلیل وقتی مراجع بینالمللی میخواهند در سبد جهانی آمار بدهند، نمیشود یک کشور آمار خوبی بدهد و یک کشور آمار کاملی ندهد، به همین دلیل آمار مهاجرت پیچیده و دچار کمشماری یا بیششماری است.
برای نمونه وقتی سازمانهای جهانی آمارها را جمعآوری میکنند، یکی دو سال طول میکشد تا آمارها منظم شود و مراجع رسمی آن را اعلام کنند. برای جمعآوری آمارهای مهاجرت به طور کلی دو رویکرد داریم؛ یا کشورهای فرستنده یا کشورهای گیرنده آمار را ثبت کنند تا تراز آن به دست آید یا از آمارهای بینالمللی و ملی استفاده شود. کشورهای فرستنده معمولا نظام آماری و اراده لازم را نداشتهاند ولی کشورهای پذیرنده این آمارها را بهتر دارند. در ایران هم همین معضل را داریم و به همین دلیل بیشتر به منابع بینالمللی وابسته هستیم.
- اگر بخواهیم به بخش نهایی سوال اول برگردیم، به طور مشخص وزارت امور خارجه برای مشارکت در جمعآوری داده، درخواستهای شما را پذیرفته یا نپذیرفته است؟
صلواتی: ما مکاتبات رسمی داریم و همکاریهای مشخصی را هم شکل دادیم ولی این روند در بیشتر موارد یکطرفه است. فرهنگ اشتراک داده برای روشن کردن مساله در کشور شکل نگرفته است. مهاجرت در کشور ما بیشتر یک تهدید است و به شکل فرصت دیده نمیشود.
هرقدر آمار دقیقتر و روشنتر شود، ضرورت پاسخگویی درخصوص چرایی موضوع، از طرف رسانهها مطالبه میشود. برخی نهادها آگاهانه آمار و دادهها را منتشر نکرده و فقط ابراز نگرانی میکنند که مهاجرت نخبگان یا دانشجویان را داریم. مثلا رئیس سازمان امور دانشجویان اخیرا در مصاحبهای با دقت عدد یکان اعلام کرد که ۹۵ هزار و هفت نفر دانشجوی ایرانی خارج از کشور داریم، ولی به این آمار به شکل مکتوب و مستند دسترسی نداریم که قابل استناد باشد. اگر مساله مهاجرت توصیف و صورتبندی دقیق نداشته باشد، در تحلیل ریشه ها و مدیریت (نه کنترل) آنها اقدام مستند و مفید صورت نخواهد گرفت. نیاز به فرهنگ شفافسازی و اشتراکگذاری اطلاعات داریم. وزارت خارجه اطلاعات مهاجران بالفعل را که مهاجرت کردهاند، باید داشته باشد اما امروز جامعه ما بیش از هر مساله دیگری، نیاز دارد که بداند وضعیت روحی، روانی، اقتصادی و اجتماعی چطور است تا بداند افراد در وضعیت مهاجرت بالقوه قرار دارند یا خیر.
- اگر بخواهیم به موضوع آمار برگردیم، آمارهای سالنامه نسبت به آمارهای داخلی دیگر دچار کمشماری، ولی نسبت به سازمان جهانی مهاجرت دچار بیششماری است، چرا؟
در رصدخانه ابتدا مستندنگاری می کنیم، دادههای سازمان ملل و بانک جهانی دو سال عقبتر است. یعنی امروز آمارهای ۲۰۲۰ را داریم. ما بر اساس این آمار و آمار مراجع اصلی (آمارهای کشورهای مختلف) که آمارهای بهروزتری است، همچنین آمارهای موجود داخلی دادههای نهایی را به شکل همگن به دست آوردهایم. کمشماری نسبت به آمارهای بینالمللی از این امر ناشی شده است.
- ترجیعبند سخنان شما در مصاحبههای اخیر و نشست خبری این بود که فنر فشرده مهاجرت ایرانیان در حال بازشدن است و در سالهای آتی شاهد افزایش آمارها خواهیم بود. اگر این گفته را با آمارهای موجود و قبلی ملی و بینالمللی بسنجیم، چندان درست به نظر نمیرسد. امروز در جهان ۳۰۰ میلیون مهاجر نسل اولی داریم که بر اساس آمار سالنامه فقط ۲ میلیون نفر از آنها ایرانی هستند و جمعیت ما ۸۵ میلیون نفر است. بیش از ۶ میلیون دانشجوی مهاجر در جهان وجود دارد که از این تعداد حدود ۶۶ هزار نفر ایرانی هستند، جمعیت دانشجویی داخل کشور ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است. حتی آمارهای سالنامه مهاجرت ایران هم در سالهای قبل و امسال زیاد نیست؛ بر اساس این آمار کل ایرانیان خارج از کشور در سال ۱۳۹۹ یک میلیون و ۸۰۰ هزار، سال ۱۴۰۰ یک میلیون و ۹۵۰ هزار و در سال جاری ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر است. به طور کلی دستکم آمارها چنین هشداری نمیدهند، چرا بهرام صلواتی که در گذشته معتقد بود مهاجرت، فرصتی برای چرخش نخبگان است و تهدید نیست، امروز این اندازه هشدار میدهد؟
صلواتی: باید دید ورای اعداد و بین سطور چه اتفاقی افتاده است. مهاجرت در سطح جهانی با شیب صعودی در حال افزایش است.
- پس این یکی از گرایشهای روز است و ایران هم از این گرایش، نه عقب مانده و نه متمایز است!
صلواتی: مهاجرت به خودی خود بد نیست، برخی کشورها درآمد زیادی از محل وجوه درآمد مهاجران خود دارند. همچنین برخی کشورها از بازارهای جهانی برای انتقال فناوری از کشورهای مختلف استفاده کردند، جهش های فناوری انجام دادند و امروز به قطبهای جذب نیروهای مستعد تبدیل شدند. در ضمن مفهوم موقعیت فیزیکی روز به روز رنگ می بازد. تابعیت و ملیت نسبت به چند سال قبل کمرنگ و کار مجازی و دورکاری هم مطرح شده است. مهاجرت روزبهروز بیشتر میشود ولی برخی کشورها دچار مهاجرت عام میشوند؛ مانند ونزوئلا چند سال قبل و افغانستان در سال گذشته برای چندمین بار. ایران نیز بعد از سالهای ۹۳ شاهد فضای امیدواری اجتماعی بود که با کاهش برخی جریانهای مهاجرتی به خارج از کشور و افزایش بازگشت متخصصان خود را نشان داد.
- این تحلیل نسبت به مهاجرت سادهانگارانه نیست؟ هر کس که یکبار برای مهاجرت اقدام کرده باشد، میداند این روند چه دشواریهایی دارد و کشورهای مهاجرپذیر و مقاصد اصلی (آمریکای شمالی، اروپا و استرالیا) بهسختی مهاجر می پذیرند؟ بنابراین امکان افزایش مهاجرت نامحتمل به نظر میرسد.
درست است. دقیقا به همین دلیل از دو عنوان مهاجر بالقوه و بالفعل استفاده میکنیم. در فضای مهاجرت بینالمللی اینکه فقط بخواهید مهاجرت بکنید، کفایت نمیکند. برای نمونه فرمان مهاجرتی (دونالد ترامپ) رئیسجمهوری پیشین آمریکا علیه کشورهای مسلمان یا توقف روند صدور روادید در دوران کرونا باعث کاهش مهاجرت شد. اما مهاجران بالقوه تحت فشارهای درونی ممکن است اضافه شوند و ما شاخصهای مختلف مهاجرتی را در رصدخانه بررسی میکنیم. میل به مهاجرت، تصمیم به مهاجرت و اقدام به مهاجرت. اقدام تحت تاثیر عوامل خارجی و میل و تصمیم تحت تاثیر عوامل داخلی است. رصدخانه مهاجرت به عنوان مرکزی برای بررسی و پیشبینی و نه پسبینی، از سال ۱۳۹۹ این هشدار را داد که ممکن است وارد روند مهاجرت عام شویم.
- پس دستکم در عوامل کششی تغییری حاصل نشده است و سختگیریهای قوانین مهاجرت ادامه دارد؟
درست نیست. برخی کشورها برای حفظ بازارهای کار خود به مهاجران اقتصادی و حتی پناهجویان وابسته هستند؛ مثلا آلمان هر سال برای حفظ بازار کار خود با توجه به پیری جمعیت باید عدد قابل توجهی را جذب کند که این روند در سال های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به دلیل کرونا کم یا حتی متوقف شد. به همین دلیل این کشورها به خصوص کانادا یا حتی آمریکا در سالهای ۲۰۲۱ یا ۲۰۲۲ برای جبران این دوره برنامههای انگیزشی را با سرعت بالا معرفی کردند تا عقبافتادگی این سالها را جبران کنند و این امر در بازار مهاجرت در کشورهای مختلف خود را نشان داد. درواقع عوامل کششی خارجی با عوامل رانشی داخلی مانند مسائل و مشکلات اقتصادی در بسیاری از کشورها همراستا شده اند.
مهاجرت معمولا معلول و نتیجه تنشهای اجتماعی و اقتصادی است اما اکنون مهاجرت از مرحله معلولیت خارج شده و خود عامل است؛ یعنی قبلا مشکلاتی باعث مهاجرت میشد، ولی امروز مهاجرت برخی نیروهای متخصص مثل نیروهای بهداشت و درمان باعث میشود نظام سلامت به مشکل بخورد. به همین دلیل و در صورت ادامه این روند، با خطر کمبود نیروی کار و نیروی انسانی متخصص در آینده روبرو خواهیم شد.
نظام آموزش عالی ما آماده رقابت با کشورهای رقیب نیست
- البته کشورهای مهاجرپذیر اصلی خواهان نیروهای متخصص در مقاطع مشخص هستند و هر نیروی کاری را جذب نمیکنند.
صلواتی: امروز در دنیا، نیروی کار منعطف که بتواند خود را با تغییرات فناوری هماهنگ کند، نیروی کار مطلوب است. چه نیروی کاری این ظرفیت را دارد؟ نیروی کار جوان و تحصیلکرده. به همین دلیل بسیاری کشورهای پیشرفته دنبال جذب مهاجران جوان و تحصیلکرده هستند؛ زیرا فناوریها به سرعت در حال تغییر است. روند رشد سریع فناوریهای جهانی، ما را با مشکل روبرو میکند. این کشورها با سرعت از بازارهای کار جهانی نیروی ماهر را جذب و با روشهای مختلف مقرراتزدایی، استفاده از رمزارز و دورکاری این روند را تسهیل میکنند. اگر کمبود نیروهای کار متخصص داخل کشور روز به روز بیشتر شود، جبران آن هم سختتر خواهد بود.
تا وقتی ظرفیت بکارگیری و جذب نیروی انسانی را افزایش ندهیم، هر قدر سیاست های افزایش جمعیت طراحی و اجرا کنیم، کمکی به بهبود اقتصادی بازار کار نمیکند؛ چراکه سیاستهای پیشرونده و رقابتی جهانی یا یک طرح بینالمللی با کشورهای رقیب منطقهای برای جذب متخصصان و نخبگان نداریم. کشورهای منطقه برای جذب دانشجو و استاد بینالمللی تلاش میکنند ولی در دانشگاههای ما یک گروه یا یک دانشکده وجود ندارد که چند استاد بینالمللی به زبان اصلی تدریس کنند. ما از افغانستان و عراق دانشجو جذب میکنیم همه دروس به زبان فارسی است. گاهی در دانشگاه به زبان فارسی تدریس، سپس درس به انگلیسی و بعد به عربی برای دانشجو ترجمه میشود. این نشان می دهد نظام آموزش عالی ما آماده رقابت با کشورهای منطقه نیست. اگر بخواهیم دانشجوی بیشتری جذب کنیم، زیرساخت ها آماده نیست. یک پیمایش نشان میدهد ظرفیت میل به ماندگاری یا میل به مهاجرت دانشجوی خارجی با دانشجوی داخلی مساوی است. (ر.ک. سالنامه مهاجرت ایران ۱۴۰۱، ص، ۵۰۶ نمودار ۲۶۸).
در وضعیت رقابت جهانی مهاجرت و جذب مهاجران، ما حتی یک سازمان متولی در سطح بین المللی نداریم. اخیرا موضوع سازمان ملی مهاجرت مطرح شده است. مساله اصلی ما در کشور مهاجرت نخبگان، پرستاران و متخصصان از کشور است؛ ولی تمرکز سازمان ملی مهاجرت روی مهاجرپذیری است. قطعا مهاجرپذیری هم از چالشهاست، ولی سازمان ملی مهاجرت باید جریان مهاجرپذیری و مهاجرفرستی را همزمان درنظربگیرد. باید همه جنبهها را دید. همچنین سازمان ملی مهاجرت تقسیمبندی کاری ناکارآمدی دارد. مثلا وزارت امور خارجه فقط متولی ایرانیان خارج از کشور است و برخی نهادها دنبال تخصیص بودجه برای بازگشت ایرانیان هستند؛ ولی ریشهای به مساله نگاه نمیکنیم.
یا برای نمونه نهادهای مختلف آمار مرتبط با مهاجرت را ارائه نمیدهند؛ زیرا آن را محرمانه می دانند، محرمانگی دلیلی شده برای ارائه ندادن آمار اما باید بدانیم هزینهکرد دولت برای هر ایرانی در بخشهای آموزش و سلامت تا ۲۳ سالگی ۴۵ هزار دلار است. این عدد البته با حساب هزینه خانوادهها بیشتر است. این افراد را به سادگی از دست می دهیم در صورتی که باید برنامه ای برای جذب و نگهداشت نیروی انسانی بالفعل داشته باشیم.
- با وجود این نمیشود گفت به دلیل مشکلات اقتصادی یا اجتماعی آمار مهاجرت حتما افزایش مییابد، همه کشورها مشکل دارند، وضعیت امروز اروپا مشکلات اقتصادی و بحران انرژی نمونه خوبی است. آیا روند خروج نیروی انسانی در همه آنها صعودی است؟
صلواتی: من از افزایش آمار مهاجرت خوشحال نیستم و البته منکر این هم نیستیم که همه جای دنیا سختی وجود دارد اما میگویم در تحلیلهای پویایی مهاجرت، امروز فشارهای اقتصادی به عنوان یک نیروی رانشی در کشور ما وجود دارد و همزمان کشورهای دیگر بالاترین فرصتهای انگیزشی را مطرح میکنند؛ در این شرایط نمیشود افراد را وادار کرد در کشور بمانند.
پایان بخش اول...