در اثر پيش رو، روندهاي مهاجرت پناهندگان، مهاجران متعارف و مهاجران نامتعارف افغانستانی در ایران و تمایلات مهاجرت آنها در داخل ایران، به افغانستان و کشورهای ثالث مورد بررسي قرار گرفته است. در اين كتاب، مولفين تلاش كردهاند تا با بررسي تحولات دهههاي گذشته و با تمركز بر نتايج پيمايشهاي انجام شده در ميان حدود دو هزار مهاجر افغانستانی ساکن در مناطق بزرگ شهری، شهرهای واقع در پیرامون شهرهای بزرگ، مناطق روستایی و همچنین مهمانشهرها در ایران، تصوير روشني از وضعيت مهاجران افغانستاني در ايران، براي خوانندگان و علاقمندان به اين حوزه فراهم آورند. در بخش اول اين كتاب، بخش "آمدن" يا ورود مهاجران افغانستاني به ايران، تاريخچه ورود افغانها به ايران و سياستهاي كشور در قبال مهاجران تازه وارد مورد بررسي قرار گرفته است. از سياست درهاي باز تا سياست تشويق به بازگشت مهاجران به افغانستان و علل و عوامل تغيير سياستهاي ايران در قبال مهاجران افغانستاني از جمله مباحثي است كه در اين بخش بدان پرداخته شده است. در بخش دوم، بخش "ماندن" مهاجران افغانستاني در ايران، به سياستهاي اسكان مهاجران افغانستاني در مناطق مختلف كشور و وضع قوانين مرتبط با اشتغال و جابجايي اتباع افغانستاني در كشور پرداخته شده است. تغيير رويكرد ايران از جداسازي و طرد مهاجران افغانستاني به سیاستهایی که جنبههای ادغام و دسترسی آنها را در نظر ميگيرد، از جمله مباحثي است كه در اين فصل مورد بررسي قرار گرفته است. در بخش سوم، "رفتن" مهاجران افغانستاني از ايران به كشور خود يا به ساير كشورها، به بررسي تمايلات مهاجرت مجدد افغانها يا بازگشت آنها به افغانستان بر اساس نتايج بدست آمده از پيمايشها در شهرها و نواحي مختلف كشور پرداخته شده است. در اين ميان سياستهايي همچون سياست خروج و بازگشت و سياست تغيير وضعيت پناهندگي در راستاي تشويق به بازگشت نخبگان و تحصيلكردگان افغانستاني به كشور خود از جمله مباحثي است كه در اين بخش مورد مداقه واقع شده است.
رقيه صمدي، پژوهشگر رصدخانه مهاجرت ايران: اگرچه مهاجرت همواره یکی از ویژگیهای ذاتی جوامع بشری بوده و اغلب نمودی از انگیزه افراد برای نوآوری و توسعه است، با این حال، جنبههایی از چشم انداز معاصر جابجایی اجباري انسانی وجود دارد که برخاسته از بحرانهای توسعه و چالشهای بشردوستانه است. امروزه روند مهاجرتهاي اجباری در سطح جهان در حال افزایش است، به طوریکه در اثر طولانی شدن ماهیت بحرانها و درگیریهای دوران معاصر تا پایان سال 2020 میلادی 82.4 میلیون نفر در نتيجه خشونت، درگيري و نقض حقوق بشر آواره شدهاند. در اين ميان، کمتر کشوری شاهد مقیاس وسیعی از جابجاییهای جمعیتی بوده است که کشور افغانستان طی جنگ و بحرانهايي که اکنون تقریباً به چهار دهه نزدیک میشود، تجربه کرده است. عدم ثبات سیاسی، وخامت اوضاع امنیتی و چالشهاي اقتصادي و خشكسالي در افغانستان از جمله دلایل اصلی مهاجرت افغانها به خارج از کشور بوده است. افزایش تلفات غیرنظامیان، ظهور داعش، فقر شدید و در آخرین تحول، روي كار آمدن مجدد طالبان و تشديد بحران اقتصادي ناشي از بحران سياسي و اثرات شيوع ويروس كرونا از دیگر عوامل تشدید کننده مهاجرت اتباع افغانستاني به ديگر كشورها از جمله ايران بوده است.
در طی سالیان متمادی، تعداد مهاجران افغانستانی در ایران،
کمتر یا بیش از 3 میلیون نفر بوده و متشکل از افرادی با وضعیت اقامتی متفاوت، از جمله
پناهندگان ثبت شده توسط دولت ایران و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) بوده است. در اين ميان توجه به این نکته حائز اهمیت است که آیا پناهندگان،
مهاجران متعارف و نامتعارف افغانستانی در ایران تمایل به مهاجرت در داخل ایران و
یا به افغانستان و کشورهای ثالث دارند یا خیر.
در اثر پيش رو، روندهاي مهاجرت پناهندگان، مهاجران متعارف و مهاجران نامتعارف افغانستانی در
ایران و تمایلات مهاجرت آنها در داخل ایران، به افغانستان و کشورهای ثالث مورد بررسي
قرار گرفته است. در اين كتاب، مولفين تلاش كردهاند تا با بررسي
تحولات دهههاي گذشته و با تمركز بر نتايج پيمايشهاي انجام شده در ميان حدود دو هزار
مهاجر افغانستانی ساکن در مناطق بزرگ شهری، شهرهای واقع در پیرامون شهرهای بزرگ،
مناطق روستایی و همچنین مهمانشهرها در ایران، تصوير روشني از وضعيت مهاجران
افغانستاني در ايران، براي خوانندگان و علاقمندان به اين حوزه فراهم آورند.
در بخش اول اين كتاب، بخش "آمدن"
يا ورود مهاجران افغانستاني به ايران، تاريخچه ورود افغانها
به ايران و سياستهاي كشور در قبال مهاجران تازه وارد مورد بررسي قرار گرفته است. از
سياست درهاي باز تا سياست تشويق به بازگشت مهاجران به افغانستان و علل و عوامل
تغيير سياستهاي ايران در قبال مهاجران افغانستاني از جمله مباحثي است كه در اين
بخش بدان پرداخته شده است.
در بخش دوم، بخش "ماندن" مهاجران افغانستاني در ايران، به
سياستهاي اسكان مهاجران افغانستاني در مناطق مختلف كشور و وضع قوانين مرتبط با اشتغال
و جابجايي اتباع افغانستاني در كشور پرداخته شده است. تغيير رويكرد ايران از
جداسازي و طرد مهاجران افغانستاني به سیاست هایی که
جنبه های ادغام و دسترسی آنها را در نظر ميگيرد، از جمله مباحثي است كه در اين
فصل مورد بررسي قرار گرفته است.
در بخش سوم، "رفتن" مهاجران افغانستاني از ايران به كشور
خود يا به ساير كشورها، به بررسي تمايلات مهاجرت مجدد افغانها يا بازگشت آنها به
افغانستان بر اساس نتايج بدست آمده از پيمايشها در شهرها و نواحي مختلف كشور
پرداخته شده است. در اين ميان سياستهايي همچون سياست خروج و بازگشت و سياست تغيير
وضعيت پناهندگي در راستاي تشويق به بازگشت نخبگان و تحصيلكردگان افغانستاني به
كشور خود از جمله مباحثي است كه در اين بخش مورد مداقه واقع شده است.
اميد است كه با مطالعه اين كتاب، تصوير روشني از وضعيت حضور مهاجران
افغانستاني در ايران و چالشهاي آنها در حوزههاي مختلف و همچنين تمايلات مهاجرتي
آنها در ذهن مخاطبها و علاقمندان به اين حوزه و همچنين سياستگذاران حوزه مهاجرتهاي
اجباري در راستاي حكمراني هر چه بهتر مهاجرت در كشور شكل گيرد.