روزنانه
پیام ما: مدرسه خوب برای هر کسی تعریفی دارد. برای بسیاری از پدران و مادران دانش آموزان مدارس کلانشهرها مدرسه خوب یعنی معلمان باکیفیت، فضای آموزشی، امکانات مناسب، کلاس فوق برنامه و… اما در شهرهایی از این سرزمین مدرسه خوب یعنی مدرسه ای که با شروع سال تحصیلی صندلی معلمانش خالی نباشد. فقط همین. هر سال صندلی معلمان بسیاری از مدارس مناطق کمبرخوردار خالی میماند. آنهایی هم که گذرشان به این مناطق میافتد کمتر پیش میآید که تا پایان دوره خدمت در آن منطقه بمانند. چرا؟ مگر کار در این مناطق چگونه است که معلمهای کمی پیدا میشوند که عمرشان را در این مسیر صرف کنند؟ قانون جذب نیروی انسانی بومی هم نتوانسته نیازهای این مناطق را برطرف کند. هنوز راههایی برای حضور معلمهایی از استانهای دیگر در مناطق کمبرخوردار وجود دارد که بیایند و یکی دو سالی بمانند و بعد انتقالی بگیرند و به شهرهای دیگری بروند و جایشان خالی بماند. با وجود انگیزه قانون گذار برای جذب نیروهای بومی اما همین قوانین موجود هم پر از حفره هایی است که موجب شده معلم ها صندلیهایشان را ترک کنند. این گزارش دشواریهای جذب و نگهداشت معلمان در استانهای کم برخوردار را روایت میکند.
هر سال آزمونهای استخدامی آموزش و پرورش برگزار میشود اما هر سال هم استانهای زیادی کمبود معلم دارند. پارسال رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس از کمبود ۳۰۰ هزار معلم و بازنشستگی هرساله ۱۰۰ هزار معلم خبر داده بود. امسال هم به استناد از آماری که در رسانهها منتشر شده به طور مثال سیستانوبلوچستان به گفته مدیر آموزش و پرورش شهرستان خاش در فروردین سال جاری، ۱۲ هزار معلم کم دارد. استان فارس به گفته معاون پژوهش، برنامهریزی و توسعه منابع آموزش و پرورش از کمبود ۱۰ هزار و ۳۰۰ نیرو رنج میبرد. همچنین کردستان با کمبود ۳ هزار ۴۶ نفر مواجه است. یزد نیز بدون نیروهای حقالتدریسش، هزار و ۱۰۰ معلم کم دارد. در این بین تعدادی از این استانها مثل مازندران و کردستان، برای جبران کمبود نیروی خود، بازنشستگان را دوباره به کار گرفتهاند.
محمد وحیدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز در تذکری شفاهی خطاب به وزیر آموزش و پرورش گفته است: «فکری برای کمبود معلمان در مهر امسال کنید.» این در حالی است که امسال آزمون آموزگاری-معلمی دوره ابتدایی- آموزش و پرورش در دو مرحله برگزار شده و به گفته میثم لطیفی، رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور بیش از ۲۸ هزار نفر جذب شدهاند. لطیفی به ایسنا گفته است که: «در سال جاری برای جبران کمبودهای نیروی انسانی آموزگاری احتمالا در برخی از استانها آزمون مجدد برگزار کنیم. اگر سازمان سنجش این آمادگی را داشته باشد، آزمون استخدامی آموزگاری در زمستان آینده برگزار خواهد شد تا کسریها جبران شود.»
عبدالناصر درخشان نماینده مردم ایرانشهر اخیرا در نشست علنی مجلس به طور ضمنی خالی بودن کلاسهای درس در مناطق کمبرخوردار از معلم را تایید کرد و عامل آن را اختصاص سهمیههای اندک به این استان اعلام کرد: «از ۲۲ هزار نفر سهمیه کل کشور فقط ۳۶۹ نفر اختصاص داده شده که بر اساس قانون جوانی جمعیت نصف بیشتر این سهمیه از مناطق دیگر استانها پذیرفته و با استناد به همین قانون به استانهای دیگر انتقالی میگیرند.»
معلمان شاغل در مناطق کم برخوردار با مشکلات متعددی روبهرو هستند. این مسئله موجب شده تا بسیاری از آنها برای کار در این مناطق انگیزهای نداشته باشند.
«تدریس در روستای محروم یعنی امکانات صفر. نه وسیله ایاب و ذهابی و نه حتی امکاناتی که آدم بتواند مایحتاج اولیه زندگیش را فراهم کند. چند سال پیش معلمها طعمه گرگ شدند چون باید برای رسیدن به روستاهای صعبالعبور و دور افتاده از جادههای خطرناک بدون هیچ سرویس و وسیلهای رد میشدند. الان هم آنها با هزینه شخصی گزاف باید برای رسیدن به کلاسهای درس رفت و آمد کنند. نه تلفن، نه اینترنت و در بعضی مناطق حتی سرویس بهداشتی وجود ندارد. برای همین به معلمهایی که در سالهای اول تدریسشان تصمیم میگیرند منطقه محروم را ترک کنند، حق میدهم. این شرایط انگیزهای برای معلم باقی نمیگذارد. به چه امیدی بمانند وقتی در تامین نیازهای اولیه خود ماندهاند؟» این روایت معلمی پیمانی است با بیست سال تجربه در یکی از روستاهای محروم اصفهان. او که نخواست نامش عنوان شود در گفتوگو با «پیام ما» از دشواریهای تدریس در مناطق کمبرخوردار میگوید: «شرایط به حدی طاقتفرساست که اگر کسی بومی منطقه نباشد، دوام نمیآورد.»
این معلم اهل اصفهان میگوید که آموزش و پرورش به جز کمی حقوق بالاتر نسبت به سایر مناطق، هیچ امتیاز ویژه دیگری برای شرایط سخت کاری معلمها در نظر نمیگیرد: «تلاشهای این معلمها دیده نمیشود. حقوق کمی میگیرند و اضافه کاریها هم دیر به دیر پرداخت میشود، طوری که اصلا نمیشود روی این حقوقها حسابی باز کرد. در کنار این شدت فقر و محرومیتی که دانشآموزان این روستاها تجربه میکنند به حدی است که وقتی معلم غیربومی میآید و میخواهد کمک کند چون دستش به جایی نمیرسد، به لحاظ روانی بسیار آسیب میبیند.» او میگوید در مدرسهای تدریس میکند که از ابتدای سال تحصیلی تاکنون ۴ تا ۵ معلم بعد از یک سال کار، انتقالی گرفته و از طرف دیگر هم تقریبا ۲۶ نفر در یک سال اخیر بازنشست شدند و مشخص نیست که صندلی خالی این معلمها چطور پر میشود.
معلم دیگری از شهرستان فَنوج در استان سیستانوبلوچستان میگوید که آنجا همه معلمها شغل دوم دارند چون حقوق معلمی کفاف هزینههای زندگیشان را نمیدهد: «اینجا همه دو شغلهاند. من خودم معلم رسمی هستم اما شغل دوم دارم. معلمهای خرید خدمات هم خیلی وضعیت بدی دارند. پیش آمده که این بندگان خدا حتی تا ۶ ماه هم حقوق نگرفتهاند و دست آخر شاید ۵ تا ۶ میلیون تومان میگیرند. من خودم از همکارانم شنیدم که میگفتند کاش معلم نمیشدیم. با این وضع وقتی سر کلاس میروند، کیفیت تدریسشان خیلی پایین میآید چون انگیزهای برایشان نمانده. همین میشود که در این چرخه، دانشآموز همیشه قربانی است.»
معلمهایی که در مدرسه میخوابند
«سلیم لشکری»، یکی دیگر از معلمان دهستان «توتان» در سیستانوبلوچستان، میگوید: «یکی از مشکلات معلمان برای تدریس در مناطق محروم، مسئله اسکان است. چون مسیر شهر به این روستا خاکی است و معلمها نمیتوانند هر روز مسیر بیش از صد کیلومتری را از شهر «بِنت» به روستای «توتان» طی کنند. مدرسه دو شیفته توتان، ۱۶ معلم دارد که همانجا تدریس میکنند و همانجا هم میخوابند یعنی شنبه میآیند و چهارشنبه برمیگردند. این مشکل بهویژه ما را با کمبود معلم زن روبهرو کرده است. همچنین نبود دسترسی به تلفن همراه و اینترنت، آنها را مجبور میکند تا برای کوچکترین کاری به شهر برگردند.»
کسی به فکر آینده بچهها نیست
لشکری درباره کمبود معلم در مناطق کمبرخوردار به «پیام ما» میگوید: «معلمهای رسمی به مناطق دور نمیروند. بنابراین آموزشوپرورش مجبور است سرباز معلم جذب کند. نیروی سرباز معلم هم فقط به فکر این است که سربازیاش را بگذراند و برود و هیچکس به فکر آینده بچهها نیست.» او به کمبود نیروی زن در این مناطق نیز اشاره میکند: «فقط دو نیروی زن داریم که یکی از آنان مدیر مدرسه دخترانه متوسطه اول و دیگری مدیر دبیرستان است و بقیه نیروهای ما مرد هستند.»
با وجود همه این سختیها و روایتها، هنوز کسانی هستند که تدریس در مناطق کمبرخوردار را انتخاب میکنند. احمد براهویی، فعال فرهنگی و اجتماعی سیستان و بلوچستان درباره علت این انتخابها معتقد است که افراد غیربومی که به دنبال تدریس در این مناطق میآیند، بیشتر هم و غمشان استخدام شدن است تا آموزش. او میگوید که مسئله انتقالی گرفتن معلمها در این مناطق بهویژه در سیستان و بلوچستان آنقدر شایع است که برای بومیهای منطقه کوتاه بودن مدت فعالیت نیروی غیربومی دیگر اظهر من الشمس است. گو اینکه آنقدر کسانی آمده و سر یک سال خدمت، آنجا را ترک کردهاند که دیگر همه میدانند نباید به ماندن آنهایی که از خارج از استان در آزمون استخدامی شرکت میکنند و قبول میشوند، امید داشت: «چون حقوق معلمی خیلی کم است، با این حال بیشتر کسانی که از خارج از استان سر از سیستانوبلوچستان در میآورند، بیش از اینکه نگران آموزش باشند دغدغه استخدام و معیشت دارند.» او از فقدان شفافیت در آزمونهای استخدامی و نحوه گزینش معلمها هم انتقاد میکند: «نیازسنجی و آسیبشناسی درستی برای مشکل آموزش در استان انجام نمیشود. بهعلاوه از آنجایی که شایستهسالاری بر روح این آزمونها حاکم نیست، بسیار پیش آمده که معلمهای با سابقهی درخشان قبول شدهاند اما در مراحل گزینش بدون دلیل موجه رد شدهاند. فقدان شفافیت در برگزاری آزمون و پذیرش نیروی انسانی در آخر کیفیت آموزش را ذبح میکند.» او تاکید میکند که مشکل اساسی آموزش در سیستانوبلوچستان نه فرهنگ بلکه موضوع دسترسی دانشآموزان به امکانات آموزشی است: «قبلاً میگفتند که فرهنگ بسته و سنتی اجازه تحصیل را بهویژه به دختران نمیدهد اما امروز مردم روشنتر شدهاند و دیگر چنین ادعایی درست نیست. مشکل اصلی ما مسئله دسترسی به آموزش با کیفیت است. نتیجه اجرای پروژههایی متعدد ناکارآمد مثل طرحهای مرتبط با نهضت سواد آموزی و… برای دانشآموزان این استان در مقاطع بالاتر فقط بازماندگی از تحصیل و کیفیت پایین آموزش بوده است.»
طرح صندلی خالی یا طرح خرید خدمات آموزشی با حقوق ناچیز معلمها بهویژه در مدارس غیرانتفاعی حاشیه شهر و روشهای تدریس بیکیفیت همگی دست به دست هم دادهاند که کیفیت آموزش زیر سوال باشد. از نظر براهویی حقوق ناچیز معلمهای خرید خدمات، سطح بیانگیزگی را بالا برده و در کنار این باعث شده که کیفیت آموزش در شهرهای مختلف، متفاوت باشد. بهعلاوه این وضع برای باعث شده که افرادی که به امید جذب و استخدام آموزش و پرورش شدن میآیند چون آموزش کیفی لازم را ندیده و تخصص مورد نیاز را ندارند، در مدت کوتاهی به راحتی از روستاهای دور افتاده به مراکز استانها انتقالی بگیرند. این اتفاقات موجب شده که عملا بومیگزینی حذف شود. «سالهای گذشته موضوع بومیگزینی جدیتر بود و مزیت آن این بود که افرادی جذب میشدند که به شرایط آشنا بودند و پس از استخدام چون بومی منطقه بودند احتمال کمتری وجود داشت که تقاضای انتقالی بدهند. ولی حالا با حذف شدن این طرح، عملا غایب کلاسهای درس نه دانشآموزان بلکه معلمها هستند.»
سهمیه استانی: تحقق عدالت یا رقابتی ناعادلانه؟
آزمون استخدامی آموزش و پرورش مثل کنکور برای داوطلبانش، سهمیههایی را در نظر گرفته است. در این بخش امتیازاتی برای داوطلبان بومی متولد یا با سابقه ده سال سکونت در محل تقاضا برای شرکت در آزمون استخدامی در نظر گرفته شده است. البته این افراد نباید ساکن مرکز استان و یا تهران باشند. بر اساس توضیحات این دفترچه آنهایی که دوره ابتدایی و متوسطه خود را در شهرستانهای محل تقاضایشان گذرانده باشند هم بومی به حساب میآیند و نسبت به سایر داوطلبان در صورت اعلام شرایط خود، اولویت دارند. با تصویب و اجرای قانون جوانی جمعیت از اردیبهشت ۱۴۰۱، مقرر شده که به ازای تاهل و نیز هر فرزند، ۲ درصد و مجموعاً حداکثر تا ۱۰ درصد به امتیاز کسب شده در آزمون کتبی داوطلب اضافه شود. اختصاص این امتیاز البته مشروط به این است که نرخ باروری شهرستان محل زادگاه داوطلب یا فرزند او، بالای دو و نیم درصد نباشد. در کنار این شرایط برای هر استانی، عددی به عنوان سهمیه یا میزان نیاز آن به معلم اعلام میشود.
اما پرسش این است که این آییننامهها در عمل چقدر به تامین معلم در مناطق کم برخوردار منجر شدهاند؟
داوود گلی، مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش سیستانوبلوچستان از تجربه این استان میگوید: «دو گروه معلم داریم. بخشی از طریق پذیرش در آزمون سراسری و دانشگاه فرهنگیان مشغول به کار میشوند که معمولا بومیان استان هستند. گروه دیگر افرادی هستند که از طریق استخدام آزاد با آزمون فراگیر دستگاههای اجرایی با ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان در آزمون شرکت کرده و سهمیه استانی را دریافت میکنند. این تصمیم کشوری به استانها سهمیه ناچیزی اختصاص میدهد. به طور مثال در آزمون سال جاری در حوزه آموزگار ابتدایی برای استان سیستانوبلوچستان سهمیه ناچیز ۹۰۱ نفر تعریف شده و هر کسی که بخواهد حوزه تدریسش را این استان انتخاب کند، مجاز به شرکت در آزمون است.»
نماینده مردم ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی بر این نظر است که با وجود اینکه شرط بومیگزینی در دفترچه استخدامی آمده است اما این سیاست الزاما به این معنی نیست که حتما نیروهای بومی جذب میشوند. چرا که نیروهای بومی باید با سایر داوطلبان در آزمون شرکت کرده و حداقل امتیاز را به دست بیاورند. عبدالناصر درخشان به «پیام ما» میگوید: «چون کیفیت آموزش و میزان دسترسی به امکانات آموزشی در سطح استانها یکسان نیست، این رقابت چندان عادلانه نیست. به این دلیل که معلمهایی که در استانهای غربی، شمالی و مرکزی آزمون میدهند امکانات بیشتری داشته و از کیفیت آموزش بالاتری برخوردار بودهاند در نتیجه در رقابت سختتری شرکت میکنند. اما نیروی بومی در سیستانوبلوچستان از این مواهب محروم بوده و بسیار محتمل است که در این رقابت امتیاز لازم را به دست نیاورد.»
پرسش از شیوه تخصیص سهمیهها
او درباره نحوه اختصاص سهمیه به استانها ادامه میدهد: «مشخص نیست این سهمیهها به چه نحوی اختصاص پیدا کرده زیرا با توجه به رشد سالانه ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر جمعیت دانش آموزی در این استان در کنار محرومیتش، چنین سهم ناچیزی از نیروی انسانی هیچ دردی از دردهای ما دوا نمیکند.» او رایزنیهایش با وزیر سابق آموزش و پرورش را هم بینتیجه توصیف میکند: «سهمیه اعلامی با نیاز استان بسیار فاصله دارد. حتی اگر محرومیت استان را در نظر نگیریم باز هم با مشکل روبهرو هستیم. بر اساس تجربه میگویم که از ۳۶۹ نفر قبولی دبیری- معلمی دوره متوسطه- احتمالا نیمی از آنها از استانهای دیگر میآیند و از احتمالا ۵۰ درصدشان نیز انتقالی گرفته و استان را بدون هیچ ممانعتی ترک خواهند کرد.» او به امتیازاتی که در قانون جوانی جمعیت برای نیروی انسانی در نظر گرفته شده هم نقد دارد: «هر چند این قاعده شانس قبولی افراد را بالا میبرد اما بر اساس همین قانون نیز داوطلبانی که صاحب فرزند شوند، میتوانند درخواست دهند و به زادگاهشان انتقالی بگیرند.»
معلمانی که فاقد این شرایط بودهاند تابستان امسال با راهاندازی کارزاری تقاضا کردند امتیاز قانون جوانی جمعیت در آزمون استخدامی لغو شود. نماینده ایرانشهر هم از سازمان امور اداری و استخدامی و وزارت آموزش و پرورش تقاضا میکند این قانون را در سیستان و بلوچستان اعمال نکنند چرا که «نرخ باروری در این استان بالاست و اجرای آن فرصت را از افراد بومی میگیرد و باید حتما نیروها را به شکل بومیگزینی از بین اهالی ساکن استان انتخاب کنند.»
ناهماهنگی در فَنوج موج میزند
مشکلات اقتصادی و آموزشی باهم ارتباطی دو سویه دارند. یعنی اگر از آموزش کیفیت خوبی نداشته باشد وضعیت اقتصادی هم مطلوب نخواهد بود. با این حال هر چند بعضی از کمبود ۱۲ هزار نیرو در استان سیستانوبلوچستان میگویند در مقابل تعدادی از متولیان آموزش و پرورش این استان میگویند که هم کمبود نیرو و هم مازاد نیرو دارد. آنها معتقدند که مراکز استان با وجود نیروهای خرید خدمات با مازاد نیرو مواجه است اما روستاهای دور افتاده از نبود معلم رنج میبرند. یک منبع آگاه در اداره آموزش و پرورش فنوج به «پیام ما» میگوید که مشکل اساسی فقدان هماهنگی لازم بین دستگاهها برای اختصاص سهمیه استانی است: «ما در کل استان به ۵۰۰ معلم خرید خدمات نیاز داریم اما در حال حاضر فقط ۱۰۳ نفر از این نیروها در شهر فنوج فعال هستند. با این حال بعضی میگویند که نیروهای ما زیاد است و نیازی به این نیروها نداریم. این حرفها را در حالی میزنند که این معلمها بیش از هفت سال سابقه کار دارند و تا امروز آنها بودهاند که همه کمبودها را پر کردهاند. برخی هم در مقابل میگویند که در آموزش متوسطه و ابتدایی، نیروی خانم کم داریم اما این نیروهای خرید خدمات را هم نمیخواهیم! گویی مسئولان نمیدانند که سهمیه استانها را به چه ترتیبی باید تقسیم کنند. از طرفی برای شهر ما که خیلی هم بزرگ است، بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر برای فقط ۵ سهمیه که ثبتنام کردهاند. از این سهمیهها ۳ نفر از سهمیههای آزاد و ۲ نفر از سهمیههای خاص خانوادههای شهدا بودند که ۲ سهمیه برای آقایان و یک سهمیه برای خانمها در نظر گرفته شده است.» او توضیح میدهد که با وجود تعهد ۵ تا ۱۰ سال خدمت، معلمها چون نمیتوانند انتقال دائم بگیرند پس از یک سال خدمت در مناطق کمبرخوردار انتقال موقت میگیرند و سال به سال آن را تا زمان اتمام تعهدشان تمدید میکنند.
نماینده مردم ایرانشهر هم آماری از تعداد معلمهایی که بین سالهای ۹۴ تا ۹۶ از شهرستان راسک انتقالی گرفتهاند، ارائه میدهد. به گفته او پیش از قانون جوانی جمعیت در راسک به طور تقریبی در فاصله سالهای ۹۴ تا ۹۶، نزدیک به ۶۰۰ نفر از نیروهای پیمانی به استانهای دیگر منتقل شدهاند. این در حالی است که کل نیروی انسانی رسمی این شهرستان به ۲ هزار نفر هم نمیرسد.
معلمهای سیستانوبلوچستان از کجا میآیند و به کجا میروند؟
به گفته این نماینده مجلس بیشتر نیروهای غیربومی از استانهای چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، کردستان و استانهای شمالی در آزمون استخدامی این استان شرکت کرده و جذب میشوند. براهویی، فعال فرهنگی و اجتماعی سیستان و بلوچستان هم با تایید سخنان این نماینده، اضافه میکند که بیشتر معلمها از یاسوج، گلستان، خراسان جنوبی و کرمان با سهمیههای خانواده شهدا و… میآیند و از آنجایی که سطح آموزش و دسترسی آنها به امکانات بیشتر فراهم بوده، نمرات تخصصی بالاتری در آزمون کسب میکنند. اما آنها ماندگار نیستند و این ذهنیت بین آنها وجود دارد که پس از پذیرش، برای دریافت انتقالی به مرکز استان یا شهرهای خودشان تلاش کنند. به این ترتیب حتی سهمیه ناچیز استان هم تحقق پیدا نمیکند و این صندلیها باز هم خالی میماند.» سخنان مدیر روابط عمومی ادارهکل آموزش و پرورش سیستانوبلوچستان هم این اظهارات را تایید میکند: «امسال از استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و تهران متقاضی شرکت در آزمون استخدامی بودهاند.»
«پیام ما» کوشید ادعای جذب معلم برای سیستان و بلوچستان از میان داوطلبان استانهای غربی مثل کرمانشاه را بررسی کند. فردین یاوری، معاون پژوهش، برنامهریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه در تماس تلفنی «پیام ما» این ادعا را نه تایید و نه رد کرد: «امسال پذیرش نیروی انسانی ما از سیستانوبلوچستان کمتر از انگشتان یک دست بوده است. بهعلاوه دریافت انتقالی حق نیروی انسانی است اما اگر استانی که به نیروی انسانی نیاز دارد اما با درخواست نیرو مبنی بر انتقال به خارج از استان موافق میکند، کوتاهی از آموزشوپرورش همان استان است. چرا که اداره آموزشوپرورش استانها هم حق و هم اختیار این را دارند که با درخواستها مخالفت کنند.»
به گفته معاون پژوهش، برنامهریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه استانهای مرزی مثل ایلام و کرمانشاه که به علت جنگ و محرومیتهای اقتصادی و اجتماعی با مشکل بیکاری و کمبود شغل دست و پنجه نرم میکنند. از این رو نیرویی که از کرمانشاه برای یافتن شغل به استانهای دیگر میرود از طریق آزمون استخدامی آزاد جذب شده و به استان باز میگردند. به گفته او بیشترین پذیرش ورودی این استان مربوط به تهران، البرز و استانهای همجوار مثل همدان، ایلام، لرستان و کردستان و هر از گاهی با استانهای آذربایجان شرقی و غربی میشود. یاوری درباره امتیازاتی که شامل حال نیروی انسانی برای شرکت در آزمون استخدامی از شهرهای مرزی میشود، میگوید: «نیروی انسانی شهرهای مرزی با امتیاز قابل توجه ۱.۴، شانس قبولی بیشتری در آزمونها دارند که نیروی بومی مرکز استان از آن محروم است.» همچنین رضا شیرزادی، مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش کرمانشاه با تاکید بر اینکه کرمانشاه کمبود نیرو ندارد، میگوید: «آزمون استخدامی آموزش و پرورش تخصصی شده و معلمها بهویژه در آزمون دبیری بسته به تخصص و مهارتشان جذب میشوند و این دستاورد خوبی برای آموزش و پرورش است. با این حال سهمیههای مناطق کمبرخوردار باید بیشتر شود.»
تقاضای سرسامآور انتقال معلمان
تقاضای انتقالی معلمها از استانهای کم برخوردار موجب به مسئلهای پیچیده در نظام آموزشی این مناطق تبدیل شده است. برای نمونه بنا به اعلام روابط عمومی آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان، امسال بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ معلم تقاضا کردهاند از این استان به استانهای محل تولد و یا سکونت خود منتقل شوند.
به گفته «گلی» شیوهنامه نقل و انتقالات آموزش و پرورش امسال به نیروهای متقاضی انتقالی اجازه داده که بعد از یک سال سابقه خدمت اقدام به دریافت انتقالی کنند. از نظر او این دست قوانین باعث شده که سهمیههای استان سیستان و بلوچستان هدر برود و نه تنها مشکل کمبود نیرو رفع نشود بلکه با رشد فزاینده جمعیت دانشآموزی، جای خالی معلمها بیشتر به چشم بیاید.
مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش سیستانوبلوچستان در رابطه با اجرای آزمون استخدامی آزاد فراگیر دستگاههای اجرایی به «پیام ما» میگوید که در سالهای اخیر مکاتبات زیادی با مجلس، وزارتخانه آموزش و پرورش و مراجع ذیصلاح انجام دادهاند تا به جای آزمون استخدامی بومیگزینی اتفاق بیفتد اما به گفته او تاکنون بخت با آنها یار نبوده است.
۶۰۰ معلم از خوزستان رفتند
تلاشهای «پیام ما» برای دسترسی به آمار میزان کل نقل و انتقالات معلمان از مناطق کمبرخوردار از سوی سرپرست امور اداری استخدامی آموزش و پرورش کشور بینتیجه ماند. اما این مشکل فقط محدود به سیستانوبلوچستان نیست و به گفته فعالان اجتماعی بیشتر استانهای مرزی که به عنوان منطقه کمبرخوردار به حساب میآیند با مسئله تقاضای گسترده انتقالی معلمها روبهرو هستند. یک منبع آگاه در ادارهکل آموزش و پرورش استان خوزستان به «پیام ما» میگوید: «در خوزستان به علت شرایط اقلیمی سخت، ریزگردها و مهاجرتهای داخلی خیلیها از استان میروند. امسال ما ۶۰۰ نفر متقاضی انتقالی به خارج از استان داشتیم اما در مقابل فقط ۴ نفر متقاضی ورودی به استان بودند. به بیان دیگر رسماً تراز ورودی نقل و انتقالات ما منفی است.» این در حالی است که مسعود حمیدینژاد، مدیرکل آموزش و پرورش استان خوزستان تابستان پارسال از کمبود ۱۰ هزار معلم و نیروی انسانی در این استان خبر داده بود. همچنین سیدمحمد مولوی، نایب رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی و نماینده آبادان در ۳۰ خرداد سال جاری به ایرنا گفته بود: «پیشبینی میشود در سال تحصیلی آینده، آبادان با کمبود ۶۰۰ معلم روبهرو خواهد بود. ضمن اینکه تنها در زمینه مدیران آموزشگاهها نیز ۲۰ مدیر و ۱۶۰ آموزگار بازنشسته خواهند شد.»
ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان که همان مادهای است که به متقاضیان آزمون فراگیر دستگاههای اجرایی اجازه شرکت در آزمون استخدامی برای استفاده از سهمیههای استانی را میدهد، به یکی از چالشهای استخدام نیروی انسانی بدل شده است. این ماده قرار بود سازوکار جدیدی را با استفاده از از ظرفیتهای موجود، برای جذب نیروی انسانی و جبران کمبودهای مدارس تعریف کند و با هماهنگی با سازمان سنجش، افراد را از طریق آزمون کارشناسی ارشد جذب کند. به این ترتیب همه افرادی که به جز دانشگاه فرهنگیان از سایر دانشگاههای کشور فارغ التحصیل شدهاند، هرساله بر اساس بخشنامه ابلاغی سازمان امور استخدامی کشور، میتوانند در رشتههایی مورد علاقه خود ثبت نام کنند و پس از یک آزمون علمی و طی کردن روند مصاحبه و گزینش به استخدام آموزش و پرورش درآیند. افرادی که هر سه مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند به عنوان مهارت آموز مشمول ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان به این دانشگاه معرفی میشوند تا دروسی را در قالب دو پودمان بالغ بر ۶۷۰ تا ۷۰۰ ساعت پشت سر گذارند. این ماده اما از زمان سال ۹۹ محل بحث بوده و بسیاری به اجرای آن اعتراض کردهاند، چراکه معتقدند فرصت را از نیروهای بومی استانهای کم برخوردار میگیرد. همین کشمکشها هم یک بار صحبت از لغوش را در همان سال به میان آورد. بار دیگر در آذرماه سال گذشته، وزیر سابق آموزش و پرورش از تغییر در نحوه جذب معلم و بازگشت به جذب معلم فقط از طریق تحصیل در دانشگاه فرهنگیان گفت: «معلمها باید سه سال در دانشگاههای دیگر و یک سال در دانشگاه فرهنگیان تحصیل کرده باشند.» اما یک ماه نگذشته بود که صادق ستاریفرد، معاون توسعه منابع و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش به ایرنا گفت: «در خصوص حذف شدن یا نشدن آزمون آموزش و پرورش (ماده ۲۸) تصمیم قطعی گرفته نشده است».