حالا تصور کن یک نخبه از نخبگان کشور سالها در ایران درس میخواند، از امکانات رایگان بهترین دانشگاههای ایران استفاده میکند، با پول بیتالمال بورسیه میشود و به خارج از کشور میرود، درس میخواند و برای خودش فرد با دانشی میشود، دانشی که به درد مردم این مملکت میخورد و دردی از دردهای کشور را درمان میکند؛ اما این فرد مهاجرت میکند و دیگر به کشور بازنمیگردد، حست را بگو، آیا عصبانی نمیشوی؟ خونت به جوش نمیآید؟ دلت نمیخواهد که او را برگردانی و تمام آنچه که از اموال این مرز و بوم با خودش برده پس بگیری و محاکمهاش کنی؟مگر او از بیتالمال این سرزمین برای این که کسی شود استفاده نکرده؟ مگر اموال ممکلت را رایگان در اختیار نگرفته تا سری بین سرها دربیاورد و آن وقت به کار مردم این مملکت بیاید؟ چرا حالا که برای خودش نخبهای شده و میتواند باری از دوش هموطنانش بردارد نیست و دانشش را خرج کشور دیگری میکند؟ آیا نباید در برخورد با چنین فردی همان حس برخورد با فرد اختلاسگر را داشته باشیم؟
از این رو برخی کاربران سامانه فارس من با ثبت پویشی در این سامانه از اختلاس به شیوههای مختلف انتقاد کرده و گفتهاند: اختلاس به اشکال مختلف علمی، ورزشی و هنری نیز وجود دارد، افرادی که با بهره از امکانات معنوی مادی و علمی و همچنین تواناییهای خودشان در این مرز و بوم و در زمینههای مختلف رشد میکنند باید بدانند که وظیفهای در مقابل مردم و کشورشان دارند و مهاجرت قبل از ادای دین به مردم و کشور هم تفاوتی با اختلاس ندارد.
* چرا این اختلاس به چشم نمیآید؟!
سردبیر سوژه فارس من در این باره با ذکر معنی واژه «اختلاس» گفت: وقتی فردی از منابعی عمومی که در دسترس دارد برای استفاده شخصی بهرهبرداری کند، اختلاس کرده است، حال این منابع میتواند پول باشد یا هر امکانات دیگری اعم از ورزشی، هنری یا تحصیلی.
وی در پاسخ به افرادی که مهاجرت را حق همه میدانند نیز گفت: تمام خدماتی که از کشور ما گرفته شده و به بلوغ علمی فرد نخبه تبدیل شده است با وی به کشور دیگری منتقل شده و به خدمت مردم دیگری در میآید در صورتیکه این افراد باید دین خود را به مردم کشور خودشان ادا کنند و این رفتار نوعی اختلاس به شمار میآید و از نظر اخلاقی درست نیست، قانونی هم در این زمینه در کشور ما وجود ندارد که افراد در قبال امکاناتی که برای پیشرفت در اختیار میگیرند تعهدی هم برای خدمت داشته باشند.
این موضوع را با چند نفر از دانشجویان کشور نیز مطرح کردیم و نظر آنها را هم جویا شدیم.
یکی از این دانشجویان گفت: این مسأله کاملا درست است که مهاجرت نخبگان در حد اختلاس است چرا که اگر فردی از امکانات و بودجه کشور برای پیشرفت شخصی استفاده میکند باید حداقل چند سالی علم خود را در اختیار هموطنانش قرار دهد، البته حقوق هم بگیرد.
دانشجوی دیگری نیز معتقد است: دولت باید از افرادی که با امکانات رایگان دولتی تحصیل میکنند و به دانش بالایی میرسند تعهد بگیرد که مثلا تا چند سال حق مهاجرت نداشته باشند.
فرد دیگری نیز گفت: من فقط تعجب میکنم که اینها چطور در این خاک مادریشان بزرگ میشوند، تحصیل میکنند، به موفقیت میرسند اما از علمشان برای مردم خودشان استفاده نمیکنند، حتی وقتی کشور دیگر به مشکل میخورد حق خودشان میدانند که دوباره به ایران بازگردند، مثلا زمانی که در کشور اوکراین جنگ بود افراد مهاجرت کننده به ایران آمدند.
دانشجوی دیگری نیز با ذکر سوالی از مسوولان گفت: چرا مسوولان کشور ما قانونی وضع نمیکنند که کسانی که از امکانات دولتی به جایی رسیده اند موظف باشند که در کشور خدمت کنند یا در صورت خروج از کشور خسارات چند سال تحصیل را به دولت بپردازند تا از این پول برای ایجاد اشتغال جوانان استفاده شود؟
البته یکی از دانشجویان با این اظهارنظرها مخالف بود و گفت: در کشور برای دانش آموختهها کار نیست و آنها محبور به رفتن هستند و این جوانان از سالهای جوانی خود هزینه کردهاند تا به علم و دانش رسیدند.
محمدعلی زلفیگل وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اما مهاجرت دانشجویان نخبه به خارج از کشور را کار نامناسبی ندانسته و گفته است: مهاجرت نخبگان به نفسه عمل بدی نیست به خصوص در عرصه علمی، چرا که دانشمندان و عالمان متعلق به کل جامعه بشری هستند اما مهاجرت یک طرفه آسیب زاست یعنی باید تعامل علمی برقرار باشد.
وی علت مهاجرت برخی استعدادهای کشور را البته در بیکاری دانسته و گفته است: ما باید برای جوانان شغل ایجاد کنیم و برای این منظور باید تمام نهادها همکاری کنند، اگر ارتباط صنعت و دانشگاه توسعه یابد آنگاه نه تنها جوانان خودمان در کشور میمانند بلکه استعدادهای کشورهای دیگر هم جذب میکنیم.
مهدی گلشنی عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف نیز مهاجرت کنندگان را به ۲ دسته تقسیم کرده و گفت: برخی به علت نبود کار و سپردن کارها به افراد کم شایستهتر مهاجرت میکنند، اما برخی دیگر در کشور درآمد ایده آلی هم دارند اما کم لطفی کرده و از کشور میروند، این مسأله به دلیل کمبود احساس تعهد ملی و دینی است که حتی از مقطع دبیرستان به مهاجرت فکر میکنند.
وی افزود: آموزش و پرورش باید از دوره دبستان بر روی فرهنگ ملی و دینی بچهها کار کند، دلیل عمده برخی مهاجرتها فقدان حس هویت ملی و دینی است که مهاجرت این افراد واقعا ظلم در حق کشور است.