کارشناس ارشد مسائل اروپا گفت: حزب «برادران ایتالیا» بر خلاف عرف احزاب راستافراطی اروپایی که معمولاً رابطه نزدیکی با روسیه دارند، از موضع اوکراین حمایت کرده است.
بالاخره انتخابات سراسری ایتالیا با تمام فراز و فرودها و اما و اگرهایش برگزار شد و خروجی آن به قدرت رسیدن جناح راستافراطی در این کشور بود. جناحی که سه حزب برادران ایتالیا، حزب لیگ و حزب فورزا ایتالیا شاکله آن را تشکیل میدهد و حالا قدرت را به دست گرفته است. اینکه چه اتفاقی در ایتالیا رخ خواهد داد و دولت جدید دست به چه کارهایی خواهد زد، امری است که بخشی از آن تا حدودی مشخص است ولی مابقی آن را باید به نظاره بنشینیم. آنچه در این میان بر اساس راهبرد راستهای افراطی باید موردنظر قرار دهیم بحث مهاجرت، چسبندگی به روسیه و همچنین مدل برخورد آنها با اتحادیه اروپا است. برای پاسخ دادن به این ابهامات با سید نادر نوربخش، کارشناس ارشد مسائل اروپا به گفتوگو نشستیم که به شرح ذیل از نظر میگذرد.
راست افراطی چگونه پیروز میدان انتخابات اخیر ایتالیا بود و این نتایج چه اهمیتی خواهد داشت؟
بر اساس نتایج، جناح مجموعه ائتلاف احزاب راستگرا شامل حزب برادران ایتالیا (ملونی)، حزب لیگ (سالوینی) و حزب فورزا ایتالیا (برلوسکنی) با کسب ۴۲ درصد آرا به موفقیت کم سابقهای دست پیدا کردند و در این بین سهم حزب راست افراطی برادران ایتالیا نسبت به دو متحد دیگر خود به مراتب بیشتر بود و این امر جورجیا ملونی را به اولین نخست وزیر زن ایتالیا مبدل خواهد کرد. تاکید بر خانواده، ارزشهای مسیحی و ملی و سنتها از ویژگیهای مهم این حزب محسوب میشود. با این حال هیچ یک از این ویژگیها به اندازه مخالفت با ورود مهاجران به ایتالیا اهمیت ندارد. دو حزب دیگر راستگرا اگر چه تحت ائتلاف به پیروزی رسیدند اما میزان آرای آنها نسبت به قبل کاهش پیدا کرد و حالا از منظر سیاسی وابسته به حزب برداران ایتالیا خواهند بود.
حزب لیگ به رهبری ماتئو سالوینی که یکی از احزاب راست افراطی قدرتمند در ایتالیا محسوب شده و پیش از این با نام لیگ شمال شناخته میشد، در این انتخابات دچار کاهش آراء شد. حزب فورزا ایتالیای برلوسکنی هم که به جناح راست میانه و محافظهکار تعلق دارد و حالا هر دوی آنها به عنوان متحد کوچکتر در کنار برادران ایتالیا حضور خواهند داشت. لازم به ذکر است حزب برادران ایتالیا توانست به تنهایی به حدود ۲۶ درصد آرا دست پیدا کند در حالی که در دور پیشین سال ۲۰۱۸ تنها ۴ درصد را به خود اختصاص داده بود. با این حال اهمیت اصلی این نتایج را در آن باید دانست که بعد از دههها یک دولت با اکثریت راست افراطی در ایتالیا روی کار میآید و این امر برای ایتالیا که سومین اقتصاد اتحادیه اروپا و از اعضای اصلی بنیانگذار این اتحادیه است اهمیت بسیاری دارد.
فراموش نکنیم که مدت زمان بسیار اندکی از انتخابات سراسری در سوئد سپری میشود که در آنجا هم حزب راستافراطی این کشور با کسب نتایج بیسابقه به دومین حزب بزرگ سوئد مبدل شد. از سویی باید توجه داشت ایتالیا از جمله کشورهایی بوده که بعد از جنگ جهانی دوم، احزاب مختلف راست افراطی در پارلمان این کشور حضور داشته و حتی گاهی به عنوان شریک کوچکتر به جایگاه اجرایی ائتلافی هم راه پیدا کرده بودند، اما چنین پیروزی یکدستی برای این جناح امری بیسابقه محسوب میشود. نتایجی که مورد استقبال دولتهای دست راستی دیگر در ورشو و بوداپست هم قرار گرفته است. بهطور کلی افزایش سختگیری علیه ورود مهاجران یکی از پیامدهای تغییر دولت خواهد بود. باید توجه داشت ایتالیا به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی خود در جریان بحران پناهجویی سال ۲۰۱۵ در مسیر ورود مهاجرانی قرار داشت که از طریق دریای مدیترانه سعی در ورود به اروپا را داشتند و این امر باعث افزایش حساسیت افکار عمومی به پدیده مهاجرت هم شد و باعث شد موضوع مهاجرت به یکی از هستههای اصلی کمپینهای انتخاباتی مبدل شود و ملونی توانست با تکیه بر نارضایتی ناشی از ورود مهاجران نظر بسیاری از رأیدهندگان را به خود جلب کند.
آیا ما شاهد تغییر در روابط خارجی ایتالیا و رویکرد جدید به اتحادیه اروپا خواهیم بود؟
ملونی اگرچه به طور مستقیم از خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا سخن نمیگوید اما بر سر بسیاری از موضوعات همچون مسأله مهاجرت با بروکسل اختلافنظر جدی دارد و این امر میتواند الگویی همانند روابط مجارستان و لهستان با اتحادیه اروپا را یادآور شود. بنابراین به طور کلی برای حامیان اتحادیه اروپا خبر پیروزی جناح راست افراطی خبر خوشایندی نخواهد بود. در مورد روابط با روسیه، حزب برادران ایتالیا بر خلاف عرف احزاب راستافراطی اروپایی که معمولاً رابطه نزدیکی با روسیه دارند، از موضع اوکراین حمایت کرده است. اگرچه دو شریک کوچکتر دیگر یعنی حزب سالوینی و برلوسکنی معمولاً رویکرد نزدیکی به مسکو را دنبال کردهاند. بهطور کلی مهمترین پیامد قدرتیابی راستافراطی در ایتالیا را میتوان تقویت محور بوداپست – ورشو – رم در برابر بروکسل دانست که میتواند به وزنه قدرتمندی علیه اتحادیه اروپا مبدل شود.
برخی این نتایج را بازگشت فاشیسم نامیدهاند نظر شما در این مورد چیست؟
بهطور کلی در طی دهههای متمادی جریان چپ افراطی از برچسب فاشیسم برای اعتبارزدایی رقبای سیاسی خود استفاده کرده است. لذا در فاشیست نامیدن احزاب راست افراطی امروزی باید احتیاط کرد؛ خصوصاً اینکه توجه داشته باشیم این احزاب از برخی از ویژگیهای فاشیسم فاصله گرفتهاند. از جمله اینکه ساختار دموکراتیک را پذیرفته و در چارچوب آن فعالیت میکنند یا اینکه بر خلاف فاشیستها از خشونت و بازوی شبه نظامی برای کسب قدرت بهره نمیبرند. اما مهمترین تفاوت را میبایست در کنار گذاشتن نژادپرستی بیولوژیک یا برتری نژادی علنی دانست که این احزاب آن را با مسایل فرهنگی و هویتی جایگزین کردهاند. حزب برادران ایتالیا هم تا حدودی از سابقه نئوفاشیستی خود فاصله گرفته است با این حال اظهارنظرهای مرتبط به موسولینی و خصوصاً تاریخ ایتالیا در بین دو جنگ جهانی، برخی را بر آن داشته تا آن را با به قدرت رسیدن فاشیستها مقایسه کنند.