آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء: سالهای طولانی است که مهاجرت به یکی از مهمترین موضوعات روز جامعه ایران تبدیل شده است. همه میدانیم که مهاجرت نخبگان تاثیرات بسزایی برای کشور و پیشرفت جامعه دارد و افراد زیادی نیز در این باره اظهار نظر کردهاند و کارشناسان نیز هشدار داده اند.
اما یکی از مهمترین موضوعاتی که به نظر مغفول مانده است بحث تاثیر مهاجرت بر خانوادهها و نهاد خانواده است. اخیرا فضای مجازی پر شده از کلیپهای فرودگاهها و همچنین سورپرایز خانوادهها توسط مهاجرینی که سال هاست وطن را ترک گفته اند. فضای این کلیپها پر از اشک و اندوه است و احساسات هر مخاطبی را نیز جریحه دار میسازد. در شرایط کنونی که مهاجرت انتخاب بسیاری از افراد نیست و فرزندان این مملکت از روی اجبار ترک وطن میگویند باید به این امر توجه ویژه شود. بار دیگر در این زمینه هشدار میدهیم که راه مقابله با این پدیده زور و اجبار نیست بلکه باید شرایط به گونهای فراهم شود که افراد مهاجر بودن را انتخاب نکنند و در وطن خود بمانند. درد مهاجرت تنها دامن مهاجر در غربت و جامعه خالی از نخبه را نمیگیرد بلکه خانواده نیز یکی از مهمترین نهادهایی است که از این اتفاق آسیب میبییند و حیات آن در معرض جدیترین خطرها قرار میگیرد. امروز بسیاری از خانوادههای ایرانی به دور از فرزندان خود در وطن خویش غریب ماندهاند و ایران را برای خود غربت میدانند زیرا از فرزندان خود دور هستند. بسیاری از این خانوادهها هیچ وقت نمیتوانند در روزهای بزرگ زندگی فرزندان خود مانند فارغ التحصیلی، ازدواج، تولد فرزند و... حضور داشته باشند و همچنین مجبور هستند روزهای تلخ و شیرین خود را نیز بدون حضور فرزندانشان سپری کنند. این خانوادههای همیشه چشم انتظار بیش از هر نهاد و جامعه دیگری درگیر مشکلات روحی و روانی میشوند و راهی هم برای فرار از مشکلات برای آنها وجود ندارد.ای کاش وطن برای همه جایی برای ماندن بود وای کاش هیچ خانوادهای دور از فرزند خود نمیماند.ای کاش فرزندان این مرز و بوم در کشور و وطن خودشان دیده میشدند و مهاجرت را انتخاب نمیکردند.
>جایگاه خانواده ایرانی
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت:« ما باید برای اینکه بتوانیم دقیق تاثیر مهاجرت را بر خانوادهها بسنجیم به نظر میآید اول باید جایگاه خانواده ایرانی را بشناسیم. خانواده در کشور ما مهمترین سنگر نگهدارنده فرهنگ در سطح جامعه است. یعنی بین 5 نهاد مهم اجتماعی مهمترین و خوش کارکردترین نهاد در جامعه ما نهاد خانواده است. در صورتی که در کشورهای دیگر اینطور نیست؛ در کشورهای دیگر به دلیل اینکه 4 نهاد دیگر کارشان را به درستی انجام میدهند این میزان فشار روی نهاد خانواده وجود ندارد. اما در کشور ما نهاد خانواده جور سایر نهادها را نیز میکشد. در نهایت این امر باعث میشود که میزان همبستگی در بین اعضای خانواده در ایران به نسبت بسیاری از کشورهای دنیا بیشتر باشد. این درهم تنیدگی دارای محاسن و معایب زیادی است. از جمله اشکالات اجازه رشد ندادن به لایههای جوانتر است و از جمله محاسن آن میتوانم حمایتگر بودن را اسم ببریم که میزان
حمایت گری در خانوادههای ایرانی بسیار بالا است. بر این اساس بخش بزرگی از تفریحات و گذران اوقات فراغت در جامعه ما در درون خانواده و بین خانواده است نتیجه این میشود که میزان مهر، محبت و عاطفه به ویژه در دوره نوجوانی و جوانی در کشور ما نسبت به بسیاری از کشورها مخصوصا کشورهای فرد گرا بیشتر است. از لحاظ اجتماعی در کل جامعه ایران یک جامعه جمع گرا محسوب میشود؛ درست است که در سالهای اخیر فردگرایی در جامعه ما رشد زیادی کرده است ولی هنوز جمع گرایی شق غالب ساختار کشور ما محسوب میشود و خانواده هم یکی از عینیتهای مهم در این خصوص است. »
>خلا عاطفی بسیار سنگین
وی ادامه داد:« بر اساس این توضیحات وقتی که یکی از اعضای خانواده مهاجرت میکند از چند بعد بر روی خانواده تاثیرگذار است. اولین و مهمترین تاثیر آن عاطفی است؛ میزان دلبستگی و وابستگی اعضای خانواده مخصوصا والدین به فرزندان در جامعه ما بسیار زیاد است و همین باعث شده است که بسیاری از فرزندان خانوادهها یا هیچ وقت مستقل نشوند و یا اینکه خیلی دیر لذت استقلال را بچشند. این میزان و حجم از وابستگی باعث میشود که وقتی یکی از اعضای خانواده مهاجرت میکند یک خلا عاطفی بسیار سنگین در درون خانواده ایجاد شود مخصوصا در درون خانوادههای تک فرزند و کم فرزند سندروم آشیانه خالی به وجود میآید. یعنی پدر و مادر احساس خلا سنگین عاطفی پیدا میکنند وقتی فرزندانشان مهاجرت میکنند. یک موردی که این مسئله را تشدید میکند این است که مهاجرت در عمده کشورهای دنیا به دلیل جاذبه مقصد اتفاق میافتد در حالی که در کشور ما عمدتا مهاجرتها به دلیل دافعه مبدا شکل میگیرند. این باعث میشود که پدر و مادرها پیشبینی کنند فرزندانشان که مهاجرت میکنند دیگر هرگز قصد برگشت برای زندگی کردن و اقامت دائمی در ایران را ندارند. در نتیجه وقتی که فرزندانشان مهاجرت میکنند این احساس به آنها دست میدهد که برای همیشه فرزند خود را از دست داده اند. طبیعتا آثار و پیامدهای روانی آن بسیار زیاد است که از افسردگی و اضطراب شروع میشود و به نشخوار فکر، وسواس فکری، احساس نومیدی و احساس خشم میرسد.
>تجربه اضطراب بسیار بالا
این روانشناس اجتماعی ادامه داد:« بعد دیگری که خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهد مسئله اختلافات فرهنگی است. میدانیم خانوادههای ایرانی حساسیت خاصی بر مباحث فرهنگی فرزندان دارند و عمدتا هم آن بعد از فرهنگ را میپسندد که با عنصرها، ارزشها و هنجارهای فرهنگی خودش همخوانتر است. وقتی که فرزندان مهاجرت میکنند اتفاقی که میافتد این است که در این خانوادهها ترس، نگرانی و اضطراب شکل میگیرد که نکند فرزندشان مثلا منحرف شود و از دست برود. لذا از این جهت یک اضطراب سنگینی به خانوادهها وارد میشود. مشکل دیگری که برای این افراد پیش میآید به لحاظ اینکه معمولا فرزندان وقتی مهاجرت میکنند از تیررس و کنترل خانوادهها خارج میشود. از لحاظ قانونی پاسپورت ما در دنیا یکی از کم ارزشترین پاسپورتها است و اینطور نیست که پدر و مادرها در لحظهای که اراده میکنند بتوانند بلیت هواپیما بگیرند و به کشور مقصد برود تا بتواند از فرزند خود خبردار شود و به او سرکشی کند. در حالی که عمدتا قاعده بر این است که وقتی فرزندان میروند پدر و مادرها این موضوع را خیلی خوب میدانند که زمان بسیار زیادی لازم است تا بتوانند تشریفات گرفتن ویزا را سپری کنند تا شاید بتوانند والدین به فرزندان خود سر بزنند. به لحاظ اقتصادی هم به دلیل کم ارزش بودن پول ملی ما اکثر خانوادهها که از طبقه متوسط هستند امکان چنین مانوروی به راحتی برای آنها وجود ندارد که بتوانند به فرزند خود سر بزنند. مجموعه اینها باعث میشود که متاسفانه والدین اضطراب بسیار زیادی را تجربه کنند.»
>تامین نیازهای فرزندان
شریفی یزدی در آخر تصریح کرد:«آخرین نکتهای که میخواهم به آن اشاره داشته باشم مسائل اقتصادی است. به دلیل اینکه شرایط اقتصادی کشور ما یک شرایط بیثبات است، هیچکس نمیتواند که وضعیت فردا به چه شکل خواهد بود. خانوادههای ایرانی برای تامین نیازهای اقتصادی فرزندان کامل مطمئن نیستند که بتوانند فرزندان خود را حمایت کنند و این یک فشار سنگینی را به لحاظ روحی و روانی به خانواده وارد میکند. خود بحث تامین همین نیازها حتی در شرایط باثبات اقتصادی به بسیاری از خانوادههای طبقه متوسط فشار وارد میکند. چون میدانیم که این روزها مهاجرت فرزندان به خارج از کشور بیشتر از اینکه برای کسب علم و دانش باشد برای رفتن در جایی است که آنها فکر میکنند در آن آسایش و آرامش بیشتری خواهند داشت.»