در سال ۱۴۰۰ بالغ بر ۴ هزار و ۲۷ نفر درخواست گود استندینگ یا عدم سوءپیشینه پزشکی کردند.»؛ این یکی از دهها قدم برای مهاجرت است که در خرداد سال جاری، رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور به آن اشاره کرده است. البته این عدد به این معنا نیست که تمام این افراد از کشور خارج شدند، بلکه فقط درخواست دادهاند. هرچند باید برای احتمال غالب شدن چنین تفکری بر جامعه پزشکی ایران نگران بود.
این فقط نوک کوه یخ است!
بحران مهاجرت پزشکان در واقع نوک کوه یخ مهاجرت ایرانیان است. گذشته از جزئیاتی که در جامعه پزشکی میتوان برشمرد، این مهاجرتها نشات گرفته از همان عواملی است که بحران مهاجرت نخبگان و حتی بدنه کارشناسی کشور را موجب شده است؛ همان عواملی که چارهجویی در نظام سلامت را به بنبست میرساند و حتی به نامهنگاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان به رهبری نیز میانجامد!
طبق آخرین نظرسنجی که رصدخانه مهاجرت ایران منتشر کرده، بیش از ۵۳ درصد کادر درمان تمایل دارند از ایران مهاجرت کنند و فقط ۳ درصد آنان پس از مهاجرت مایلاند به کشور بازگردند. از پاسخدهندگان پرسشنامهها درباره تاثیر عوامل درونی (مسائل شخصی) و عوامل بیرونی (وضعیت کلی کشور) بر تمایل آنان به مهاجرت نیز سوال شد، پاسخهای گروههای هدف آشکار میکند که از نظر بیش از ۷۰ درصد پزشکان و پرستاران، «عوامل بیرونی» بر مهاجرت آنان تاثیر «بسیار زیاد» دارد. همچنین ۷۳ درصد پزشکان و پرستاران تاثیر تورم بر تمایلشان به مهاجرت را «بسیار زیاد» دانستند و ۶۳ درصد آنان تاثیر تحریمها بر تمایلشان به مهاجرت را «خیلی زیاد» ارزیابی کردند.
در این میان، فقط ۱۰ درصد پزشکان و پرستاران گفتند که تصویر «بسیار مثبت» از تابعیت ایرانی خود دارند. همچنین ۵۸ درصد آنان تصویر «بسیار بدی» از آینده کشور در ذهن داشتند.
آغوش باز کشورهای مهاجرپذیر؟
درحالیکه ۱۸ هزار پزشک در شبکه نظام ارجاع و پزشک خانواده و خانههای بهداشت، کم داریم، طبق اعلام رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور، حدود ۲۰ هزار پزشک عمومی کار پزشکی انجام نمیدهند و شاید یکی از چند علل عمده این امر در سطح ملی، تمایل نداشتن پزشکان به اشتغال در مناطق دورافتاده و روستایی و در سطح بینالمللی، مهاجرت پزشکان از کشورهای فقیر و در حال توسعه به کشورهای ثروتمند و توسعهیافته است.
وابستگی برخی کشورهای توسعهیافته به نیروی کار پزشکی خارجی به حدی رسیده که برای مثال، در ایالات متحده با تغییر قوانین کاری و مهاجرتی از نیمه دوم دهه ۹۰ به تعداد قابل توجهی از پزشکان دارنده ویزاهای تحصیلی (J ۱) اجازه اقامت دائم در این کشور داده شده است و امروزه، مجموع کمکهای مالی که در قالب برنامههای مدیکیر برای دستیاران تخصصی خارجی پرداخت میشود، از مبالغی که صرف فارغالتحصیلان داخل آمریکا میشود، بیشتر است. در کانادا نیز به تازگی برای جذب پزشکان خارجی و تسهیل ورود آنان به بازار کار، ظرفیت پذیرش دستیاران تخصصی افزایش قابل ملاحظهای یافته است. امروزه بیش از ۲۵ درصد حجم کل نیروهای کادر پزشکی و پرستاری را در آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا خارجیان تشکیل میدهند و قریب دو سوم این افراد از کشورهای دارای سطوح متوسط و پایین درآمد مهاجرت کردهاند.
روی دیگر سکه: هر پزشک، دو و نیم میلیارد!
«از دید وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۰ هزینه آموزش یک سال پزشکی در مقطع دکتری حرفهای ۲۲۶ میلیون تومان برآورد میشود. در واقع این میزان هزینه سالانه یک دکتری حرفهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است. این میزان را در مدت ۷ سال تحصیل فرد ضرب کنیم و اگر تورم را محاسبه نکنیم و میانگین را در نظر بگیریم، تربیت یک پزشک کمتر از ۲ تا ۲.۵ میلیارد تومان برای کشور هزینه ندارد»، این را جلیل کوهپایه زاده، دبیر شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی وزارت بهداشت در گفتگو با مهر مطرح میکند.
آمار تازه و متقنی درباره مهاجرت پزشکان وجود ندارد، اما اگر معیار را اظهارات سازمان نظام پزشکی در دی سال ۹۹ قرار دهیم، در آن سال و تنها طی ده ماه ۳۰۰۰ پزشک از کشور از کشور کوچ کردند. اگر تعداد پزشکان مهاجر را در خوشبینانهترین حالت ممکن پس از گذشت دو سال همان ۳ هزار نفر در نظر بگیریم، با مهاجرت پزشکان، در سال حدودا ۶۰۰ میلیارد تومان سرمایه از کشور خارج میشود. جالب آنکه از جانب مسئولان کشور علت این مهاجرت بیشتر متمرکز به مسائل درونی، چون درآمد پزشکان میشود!
روایت درست قصه مهاجرت
طبق آخرین اعلام بانک جهانی، درآمد سرانه سالانه هر فرد ایرانی در حدود ۲۲۸۳ دلار در سال رسیده است، مبلغی کمتر ۴میلیون در ماه! به این ترتیب، اقتصاد ایران که تا پیش از این ادعا میشد در زمره ۲۰ اقتصاد بزرگ دنیاست، اکنون ۳۰ رتبه تنزل پیدا کرده و ایران حالا ۵۱امین اقتصاد بزرگ دنیا است! بر اساس این محاسبات، اقتصاد ایران حالا از اقتصاد کشورهایی مانند امارات متحده عربی، پاکستان و بنگلادش کوچکتر شده است. تصور کنید در چنین شرایطی صاحبان برخی مشاغل، ادعای کمبود درآمد دارند و هر از گاهی سازمان یا نهاد مربوطه، نرخ خدمات خود را بالا میبرند؛ چنانچه سازمان نظام پزشکی در یکی از اقدامات خود ویزیت پزشکان را در حدی نجومی افزایش داد، آنهم با این بهانه که این افزایش، جلوی مهاجرت پزشکان از کشور را خواهد گرفت! پزشکانی که برخی در استفاده از دستگاه پوز، تمکین نکردند تا مشمول مالیات نشوند. البته که مهاجرت پزشکان مانند مهاجرتهای دیگر در قشرهای مختلف جامعه، افزایش یافته است، اما، چون نیک بنگریم دلیل مهاجرت پزشکان تا این حد ثروتمند که جزو قشر برخودار جامعه هستند، نه کم بودن درآمد، که وجود برخی انسدادهای فرهنگی و اجتماعی است که دلیل عمومی مهاجرت از کشور برای تمام اقشار است؛ و در پایان، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
نسبت دریافتی پزشکان عمومی به درآمد سرانه تعدیل شده با ppp در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا که بیشترین مهاجر نیروی پزشکی را دارند، به ترتیب ٦٩. ٢، ٠٨.٣ و ٨١.١ است، بدین معنی که یک پزشک در کانادا حدود سه برابر بیشتر از متوسط درآمد سرانه دریافتی دارد. در ایران، این نسبت بعد از تعدیل دریافتیها در طرح تحول نظام سلامت به ۶۳.۱ رسیده است. یعنی چند برابر درآمد سرانه؟! با این حساب، پزشکان در ایران جزو قشر مرفه جامعه محسوب میشوند حتی نسبت به آمریکا، کانادا و استرالیا که نظام پزشکی و درمانی بسیار گرانی دارند.