هرمزگان کوچ و هجرت انسانها از سرزمین خود به سرزمینی دیگر از گذشته تاکنون پدیدهای طبیعی و جهان شمول بوده و عموماً برای دست یافتن به شرایط و امکانات مناسب و ساختن آیندهای بهتر زادگاه یا وطن خود را به قصد زندگی طولانیمدت در مکانی دیگر ترک میکنند. از این رو مهاجرت میتواند برای مهاجر و مهاجرپذیر هر دو عاملی برای توسعه باشد.
٢٠ ژوئن به نام پناهجویان یا پناهندگان نامگذاری شده است. پناه جویان مهاجرانی هستند که نه به اختیار بلکه به دلیل عوامل نامساعدی چون بیکاری، ناامنی، مسائل سیاسی، جنگ و ...دست به کوچ اجباری میزنند. بر طبق آمارهای بینالمللی در سال ٢٠١٧ بالغ بر ٦/٦٥ میلیون نفر در سراسر جهان آواره شدهاند که با توجه به بحرانها و ناامنیها، طی سالیان گذشته این اعداد و ارقام رو به فزونی بوده است.
پناهندهها افرادی هستند رانده شده از کشور اصلی خود که بر اساس حق برخورداری از حقوق بینالمللی از کشور دیگری تقاضای کمک و پناهندگی میکنند. و این روز به منظور گرامیداشت جرئت، قدرت و عزم زنان، مردان و کودکانی است که به دلیل آزار و اذیت درگیری و خشونت مجبور به فرار از خانههایشان شدهاند و روز حمایت از انسانهایی ست ناامید از وطن که به موطن دیگری دل خوش کردهاند.
موسی جاودان، دکترای روانشناسی و عضو هیئتعلمی دانشگاه هرمزگان معتقد است همه ما انسانها هنگامی که در معرض خطر قرار میگیریم، تلاش میکنیم جان خود را از خطر حفظ کنیم. او اصلیترین عاملی که آدمها را وادار به فرار و پناه بردن به جایی غیر از سرزمین مادری میکند،نجات جان خود میداند و میگوید: علاوه بر موضوع امنیت که از عوامل مهم کوچ اجباری است، علل دیگری چون بیکاری و عدم دسترسی به شغل مناسب، سلب آزادی، جنگ و مسائل سیاسی نیز در راهی شدن فرد یا افراد به کشور بیگانه مؤثر است.
جاودان ادامه میدهد: همانگونه که ما برای حیوانات به عنوان موجودی زنده در روی کره خاکی حقوقی قائل هستیم، برای انسان پناهندهای که به کشوری دیگر پناه برده، صرفنظر از ملیت، نژاد و علت مهاجرت آن، بلکه به کرامت انسانی او باید توجه کنیم و در نظر داشته باشیم که او برای نجات جان خود و دستیابی به شرایط بهتر پناه آورده است و هدفش دستیابی به امنیتی نسبی است.
وی همچنین اشارهای به سخاوت ایرانیان در پذیرش و پناه دادن به پناه جویان کرده و میگوید: چنانچه نگاهی به تاریخچه پناهندگی در ایران بیندازیم و به تاریخ ١٣٢٠ هجری شمسی برگردیم، در واقعه جنگ جهانی دوم شاهد کوچ اجباری تعداد زیادی از لهستانیهایی هستیم که به ایران پناه آوردند و این در حالی بود که ایران علیرغم اعلام بیطرفی، مورد هجوم قرار گرفته و با وجود شرایط نابسامان اقتصادی و قحطیهای گسترده میزبان و پذیرای ١٢٠ هزار لهستانی شد و مردمان ما با مهماننوازی و آغوش گرم پذیرای آنان شدند و شرایط لهستانیها را بهبود بخشیدند.
جهت بررسی بیشتر این موضوع به سراغ "محمود رئوفی" عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسان دانشگاه هرمزگان رفتیم و نظر او را در خصوص مقوله پناهندگی جویا شدیم.
رئوفی بر اساس شواهد، حوادث و قرائن بر این باور است که کوچ اجباری در حوزههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نسبت به بیست سال گذشته به دلیل بروز بحرانهایی که در جریان است به ویژه در سطح خاورمیانه، رو به افزایش بوده که خود ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روانشناختی و خانوادگی را در پی دارد.
تفاوتهایی که میان مهاجرت اختیاری با کوچ اجباری وجود دارد به ما در فهم و درک مقوله پناهندگی کمک میکند، جاودان، کارشناس حوزه روانشناسی مهاجرت را امری خواسته و پناهندگی را ناخواسته عنوان میکند و میگوید: مهاجرت با هدف خاصی صورت میگیرد و امکان برگشت به سرزمین مادری و بر طبق رویه قانونی و چارچوب مشخص وجود دارد و فرد با طی مراحل و تشریفاتی و گاهاً دعوت از سوی کشور مقصد اقدام به رفتن میکند اما افراد پناهنده به دلیل در خطر بودن جانش در سرزمین خود تا برطرف نشدن تهدید و خطر امکان بازگشت به وطن را ندارد، از این رو قوانین بینالملل به کشور مقصد توصیه کرده که پناهجویان را بپذیرد و اجبار به بازگشت به سرزمین مادریشان نکند.
تأثیر مهاجرت در شکلگیری تمدن اسلامی
رئوفی، کارشناس حوزه جامعهشناسی نیز مهاجرت را در طول تاریخ امری متداول میداند و به نقل از یک مورخ دان بزرگ میگوید: "توین بی" مورخ و فیلسوف آمریکایی در کتاب تاریخ تمدن خود مدعی است که ما ٢٧ تمدن را میشناسیم و این ٢٧ تمدن متعاقب یک هجرت شکل گرفتهاند و او معتقد است هجرت عامل تمدن سازی است. این مورخ از تمدن اسلامی نام میبرد و معتقد است تمدن اسلامی در مکه به وجود آمد اما شکلگیری آن در مدینه بود. هنگامی که پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان از سوی مشرکان در تنگنا قرار گرفته و نتوانستند فعالیت کنند از مکه به مدینه مهاجرت کردند و آنجا تمدن اسلامی شکل گرفت.
وی در همین ارتباط ادامه میدهد: کشور ایران را در نظر بگیریم ایرانیان مهاجر با نژاد آریایی وارد این منطقه شده و ایران را ساختهاند یا با وجود اینکه آمریکاییان بومی را سرخپوستان تشکیل میدهند، اما آنجا را افرادی ساختهاند که از سراسر جهان آمدهاند.
رئوفی میگوید: مسئله هجرت در قرآن هم مهم شمرده شده و دکتر شریعتی معتقد است که هر جا جهاد و ایمان مطرح میشود در آن بحث هجرت هم مطرح است. خداوند در قرآنی میفرماید: (الذین آمنو و هاجرو و جاهدو؛ ای کسانی که ایمان آورده جهاد کنید و هجرت کنید). بنابراین متوجه میشویم که مهاجرت اختیاری و به انتخاب فرد صورت میگیرد چه درون کشوری، درون منطقهای و یا درونقارهای باشد. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: "وطن شما جایی است که شما را در بر میگیرد" به این معناست که وطن شما جایی است که احساس آرامش روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و علمی داشته باشید.
پناهندگان؛ راندهشدگان ناامید از وطن
تفاوتهای پناهندگی و مهاجرت
وی در ادامه به بحث پناهندگی در مقابل مهاجرت میپردازد و ادامه میدهد: پناهندگی مهاجرت اجباری فردی یا دسته جمعی است. در سطح فردی بیشتر افرادی که مهاجرت اجباری میکنند کسانی هستند که در حوزههای سیاسی فعالیت میکنند، معترضان مدنی و کنشگران سیاسی و فرهنگی چون در کشور خود احساس امنیت نمیکنند و ترس از خطر دارند به کشور دیگری پناهنده میشوند که این احساس خطر یا عینی و واقعی یا گاهاً روانی است.
این جامعهشناس و فعال سیاسی افغانستانیهای مهاجر در ایران و یا ایرانیانی که قبل و بعد انقلاب به کشورهای عمدتاً اروپایی و آمریکا پناهنده شدند را از دسته افرادی میداند که به دلیل شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی و حتی سبک زندگی ترک وطن کرده و به سرزمینی دیگر روی آوردهاند.
وی پناهندهها و آوارگان جنگی را در سطح جمعی قرار داده و میگوید: تشدید جنگهای داخلی و منطقهای در سطح خاورمیانه طی دهههای اخیر که ابرقدرتها در شکلگیری آن نقش داشتهاند، آوارگی تعداد زیادی از مردم این منطقه را به دنبال داشته که بسیاری از آنان نیز به سوی همان کشورهای جنگافروز مانند اروپا و آمریکا روانه شدهاند.
جنگهای داخلی و سیل گسترده آوارگان
ایجاد ناامنی و بروز جنگهای داخلی سیل گسترده آوارگان را به دنبال دارد که این امر پیامدها و تبعاتی را متوجه پناهندگان و کشور مقصد آنان میکند.
جاودان به عنوان یک روانشناس و استاد دانشگاه در ارتباط با این موضوع و با اشاره به تاریخچه پناهندگی عنوان میکند: با نگاه به تاریخچه پناهندگی حدود سالهای ٧٢ و ٧٣ در پی حمله طالبان به افغانستان قریب به ٥ میلیون نفر به کشور ایران پناهنده میشوند که رقم قابل توجهی است.
جاودان ادامه میدهد: به طور کلی در جنگهایی مانند سوریه، عراق و اکراین که خود عامل مهاجرت و پناهنده شدن دسته جمعی افراد است، اغلب کشورهای همسایه خود را درگیر سیل پناهجویان میکنند و عموماً کشورهای مقصد و هدف نمیتوانند به همه آنها امکانات مناسب مانند خوراک، پوشاک و سرپناه بدهند؛ از این رو در گزارشات عینی و میدانی از مشکلات فراوان این افراد از جمله گرسنگی، سرما، سوءتغذیه و... را مشاهده میکنیم. بسیاری از کودکان جان خود را از دست میدهند و این اتفاقی ست که در جهان امروز در حال وقوع است.
او با اشاره به تبعات منفی که کشور مقصد را درگیر میکند، حفظ شأن و منزلت انسانهای پناهجو را یک ضرورت میداند و تأکید میکند: همه آنها به عنوان یک انسان حقوقی دارند و دارای کرامت انسانی هستند و با توجه به قوانین بینالمللی باید به آنان رسیدگی و امید در دلشان زنده کرد. هرچند گاهی به قدری این سیل مهاجرت زیاد است که کشور مقصد توان برطرف نمودن نیازهای اولیه آنان را ندارد و شخصیت و شأن انسانی آنان نادیده گرفته میشود.
افزایش پناهندگان در ایران
جاودان در ادامه این بحث و با وجود حضور گستردهای از پناهندگان افغان در کشورمان و تأثیری که بر نرخ بیکاری، اشتغال و دستمزد و مسکن و تورم میگذارند، بر این باور است که افزایش موجآسای پناهندگان عواقبی را به دنبال دارد و بر افزایش نرخ مسکن و خوراک تأثیرگذار است.
او در عین حال وجود تعداد معقول آنان را مفید ارزیابی میکند و میگوید: از آنجایی که ایرانیان تمایل چندانی به مشاغل و کارهای میدانی ندارند و زمان کمتری را برای کار خود میگذارند حضور افغانستانیها در زمینه کارگران ساختمانی و در امر باغداری و کشاورزی کمک حال ما بوده و برای کشور ما مؤثر واقع شدهاند.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به این مسئله که به دنبال این حضور شاهد ازدواج زنان ایرانی با این مهاجران و پناهندهها به ویژه در مناطق کمدرآمد و حاشیه شهرها هستیم، از مسئولین میخواهد روند پیگیری اعطای شناسنامه به فرزندان حاصل از این ازدواجها را تسریع ببخشند و آنها را عضوی از جامعه ایرانی بدانند و کرامت و شأن و منزلت انسانیشان محترم شمرده شود.
جاودان توصیه مقام معظم رهبری در خصوص حق تحصیل مهاجرین را امری پسندیده میداند و اضافه میکند: امیدواریم در قبال وجود فرزندان حاصل از ازدواج با مردان غیر ایرانی نیز اقدامات مثبتی صورت بگیرد و از حق طبیعی برخوردار شوند کما اینکه بسیاری از آنان در فقر متولد میشوند و سرگردانی آنان تبعات خطرناکی از جمله بزهکاری، قتل و ... را در پی دارد.
کوچ دسته جمعی اجباری دوسویه است
رئوفی که خود جامعهشناس است در خصوص تبعات حضور گسترده پناهجویان برای دو سوی ماجرا، عنوان میکند: تبعات کوچهای دسته جمعی و اجباری دوسویه است و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی برای مهاجرین و کشور هدف را به دنبال دارد و پناهندهها را دچار استرسهای روحی میکند. به ویژه هنگامی که هجرت اجباری متعاقب جنگ رخ دهد که نمونهاش را در اکراین یا در قضایای سوریه و عراق و یمن داشتهایم.
او اولین مسئله در بدو ورود پناهجویان را بحث اسکان آنان میداند و ادامه میدهد: پناهجویان علاوه بر مشکل اسکان به دلیل اینکه در موارد زیادی زبان کشور مقصد را نمیدانند، نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. از طرفی کشور میزبان هم هنگامی که با سیل عظیمی از پناهندگان مواجه میشود توان سرویسدهی مناسب و به موقع این تعداد افراد در زمینه خوراک، مسکن و بهداشت را ندارد که تبعاتش را در حوزه اقتصادی، اجتماعی، روانی و بهداشتی میتوانیم مشاهده کنیم.
جاودان و رئوفی که از اساتید دانشگاه هرمزگان هستند، مقصد افرادی که مهاجرت میکنند را کشورهای توسعه یافته و ثروتمند میدانند و افراد به دلیل شرایط بهتر زندگی و شغلی که در این کشورها میتوان به دست آورد، ترغیب به مهاجرت میشوند.
جاودان با اشاره به اینکه اغلب افغانستانیهایی که به ایران میآیند هم تلاش میکنند به ترکیه و سپس به سوی اروپا بروند، میگوید: افرادی از کشور ما نیز به ترکیه میروند و فرزندان خود را به مدارس آنجا میبرند تا بتوانند به مقصد بعدی در کشورهای توسعه یافته بروند.
رئوفی نیز بر این باور است که افراد بیشتر تمایل به رفتن چنین کشورهایی دارند و پناهجویان هم در صورت فراهم بودن شرایط به دنبال کشوری با شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مناسبتر برای زیستن هستند، هرچند هدف اولیه آنان دور شدن از خطر است.
نقش نهادهای بینالمللی در حمایت از پناهندگان
در ادامه گفتوگو از نقش نهادهای بینالمللی در حمایت از پناهندگان میپرسم و اینکه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد که برای پناهندگان ایجاد شده و وظیفه رفع موانع و مشکلات پناهندگان و توصیه به کشورها در حمایت از پناهجویان و فراهم نمودن امکان بازگشت داوطلبانه آنان را بر عهده دارد، توانسته مثمر ثمر باشد. پاسخ را از دو دیدگاه متفاوت میخوانیم:
جاودان قوانین، کنوانسیونها، پروتکلهای بینالمللی و تشریفات تدوین شده را مفید و لازم میداند اما معتقد است بعضی از کشورها توجهی به قوانین بینالمللی ندارند و تأکید میکند: بعضی از کشورها قلدر هستند و توجهی نمیکنند، عدهای از کشورها هم برایشان مقدور نیست از این جهت به میزانی که مطلوب است پیشرفت نکردهایم. هرچند توصیهها و قوانین بینالمللی بیتأثیر نیست و کمککننده است تا افراد شرایط بهتری دست پیدا کنند اما در مقام عمل به طور کلی قابل قبول نیست.
رئوفی در خصوص نقش نهادهای بینالمللی معتقد است که پیماننامهها، کنوانسیونها، قوانین و مقررات نسبت به گذشته بهتر شده و رسیدگی به وضعیت پناهندگان علیرغم شدت و ضعفهای موجود بهبود یافته است.
او نقش سازمانهای بینالمللی را کلیدی عنوان کرده و میگوید: در حوزه پناهندگی بدون حضور سازمانهای بینالمللی، نمیتوانیم تنها به دولتهای محلی متکی باشیم، ضمن اینکه سازمانهای بینالمللی هم بدون اتکای به دولت محلی نمیتواند اقدامات خود را عملیاتی کند. ارتباط دوسویه این مجموعه میتواند مؤثر واقع شود.
پدیده مهاجرت و پناهندگی و معضل فرار مغزها
پدیده مهاجرت و پناهندگی موضوعی چندوجهی است که پرداختن به جنبههای مختلف آن نیاز به زمان، تحقیق و ریز شدن در مسائل متعدد دارد، به همان میزان که هجرتها و قرار گرفتن در شرایط مساعدتر موجب توسعه فردی و جمعی در مجموع میشود اما هنگامی که بر اثر ناامنی کشور خود را ترک کرده در حالی که دلت ریشه در جان وطن دارد و یا رفتنها بیرویه باشد روی دیگر ماجرا نمایان میشود و آن از دست دادن سرمایه اجتماعی و متخصصین که اصطلاحاً فرار مغزها اطلاق میشود را به دنبال دارد و در مورد میهن عزیزمان ایران هر دو کارشناس و استاد دانشگاه نگراناند و دغدغه دارند.
جاودان با اشاره به تمایل درصد بالایی از دانشجویان ارشد و دکترا به خروج از کشور، آنان را سرمایههای کشور میداند و میگوید: مسئلهای تحت عنوان مرگ خاموش در جامعهشناسی و روانشناسی داریم و اینکه در جامعه امروز ما نقش تبلیغات بسیار پررنگ است، به این معنا که تمام خوبیها کنار گذاشته میشود و تنها بدیها پررنگ میشوند. خارج از کشور در فضای رسانهای تصویر غیرواقع و تنها مشکلات را نشان میدهند و عدهای نادان در داخل کشور به این جریان دامن میزنند در نتیجه روی مردم اثر میگذارند و ایجاد حس سرخوردگی و ناامیدی میکنند.
او رفتن نخبگان را خطر بزرگی دانسته و ضمن اشاره به مهاجرت کادر بهداشتی و پزشکی در دوران کرونا وضعیت را نگران کننده میداند و ادامه میدهد: آمریکا بودجهای را در سال ١٩٦٥ مصوب کرد و نامش را جنبش نهضت استاندارد گذاشت و بر اساس آن افرادی که درصدی از استاندارد را دارا باشند میتوانند به آمریکا بروند و این موضوع برای سایر کشورها زنگ خطری است که نخبگان و ژنهای برتر خود را از دست بدهد و به جای اینکه مملکت خود را آباد کنند در خدمت کشوری بیگانه باشند.
ضرورت توجه مسئولین نسبت به افزایش مهاجرت و پناهندگی
جاودان از بیتوجهی مسئولین به این امر گلایه میکند و میگوید: رفتن نخبگان علمی، کارآفرینان، نوآوران و ورزشکاران خطر بزرگی است که یک سرزمین را تهدید میکند، از هر دشمن خارجی خطرناکتر و آسیبهای اجتماعی غیرقابل جبرانی را به جامعه تحمیل میکند. هنگامی که خانهای در حال سوختن است صاحبش تلاش میکند روند را متوقف و موجب کاهش خسارت شود اما بیاهمیتی مسئولین در این ارتباط تعجبآور و غیرقابل توجیه است.
رئوفی نیز مهاجرت نخبگان را یک معضل اجتماعی مینامد که ورود دولت برای جلوگیری از آن امری ضروری است و در این خصوص، اظهار میکند: هرچند غلو فضای رسانهای و بعضی محافل در مورد تمایل مردم به مهاجرت و تشویق آنان مؤثر بوده است اما به طور کلی میل به ترک وطن از سوی مشاغل مختلف، نخبگان، برگزیدگان و پرستاران زنگ خطری است که مطلوب کشور ما نیست.
وی بخشی از این تمایلات را قابل توجیه میداند و میگوید: هنگامی که صنعتگر، سرمایهگذار، استاد دانشگاه و نخبهای نتواند در کشور کار موردپسند و در ارتباط با تخصص خود را دنبال کند، بالطبع موقعیت بهتر را در کشوری دیگر پیگیری خواهد کرد که اغلب مقصدشان اروپا، آمریکا، استرالیا و کاناداست و از نظر من شرایط نگران کننده ست.
این جامعهشناس مهاجرت در حالت معمول را امر پسندیدهای میداند و ایرانیان حاضر در کشورهای دیگر را سفیران فرهنگ و تمدن و مذهب ایران برمیشمرد و میگوید: از این جهت مسئله را مثبت ارزیابی میکنم و معتقدم ما هم باید دروازههای ایران را به سوی خارجنشینان باز کنیم اما زمانی که حالت اجبار پیدا میکند و فرد ناگزیر میشود به دلیل نبود شرایط بهینه وطنش را ترک کند و همچنین زمانی که از حد متداول و معقول فرارتر میرود باید یک هشدار تلقی شود.
رئوفی ادامه میدهد: قتل، خودکشی، طلاق و ... پدیدههایی هستند که از ابتدا با بشر همراهاند و نمیتوان آن را به صفر رساند اما وقتی از حدی فراتر رود خطرناک است و دولتمردان به دنبال کاهش آن برمیآیند، مهاجرت نیز همان است با افزایش آن باید فکر و برنامهای برای کاهش آن داشته باشیم.
پناهندگان؛ راندهشدگان ناامید از وطن
میزان رضایت پناهندگان از شرایط جدید
جاودان نیز در خصوص میزان رضایت افراد پناهنده نسبت به شرایط جدید خود، میگوید: عموماً افرادی که از شرایط نامساعدی به یک موقعیت بهتر میروند، زمینه شکوفایی و فعالیتشان فراهم شده و رضایت خاطر نسبی را به دست میآورند هرچند مجبور باشند سخت کار کنند. اما با وجود رضایت خاطر اگر در کشور خود همان کیفیت و شرایط مطلوب برقرار باشد علاقهمند به بازگشت هستند مگر افرادی که به دلایل سیاسی جانشان درخطر باشد.
رئوفی ایجاد و وجود کمپهای پناهندگی را ضروری میداند و عنوان میکند: با حضور پناهندگان به خاک کشوری در این کمپها اسکان داده میشوند که برای پالایش جمعیت، مسائل بهداشتی و تزریق واکسن لازم است ضمن اینکه به پناهجویان در جهت کسب آمادگی و مهارت در صورت طولانی نبودن دوره، برای ورود به جامعه جدید کمک میکند.
وی پناهندگی را مانند بسیاری دیگر از پدیدههای اجتماعی برای فرد پناهنده هم منفی و هم مثبت میداند که توجه به در نظر گرفتن در شرایط و بحرانی که دست به گریبانش شده بالاجبار تصمیم به ترک زادگاه یا وطن خود میکند و در این مسیر مسلماً دچار مشکلاتی خواهد شد. دعوت به سوی خدا هم نه با اجبار بلکه باید با اختیار صورت بگیرد بنابراین در شرایط نرمال کمتر کسی وطن خود را ترک میکند، اما با این حال فرد پناهنده از این طریق میتواند جان خود را نجات دهد و زندگی راحتتر و آرامش بیشتری را به دست آورد.