دیاسپورای ایرانی؛ ظرفیتی پارادیپلماتیک که باید به سراغ آن رفت یک پژوهشگر روابط بین الملل با اشاره به پراکندگی جوامع ایرانی در دنیا معتقد است که «دیاسپورا» یک ظرفیت پارادیپلماتیک و یک کنشگر پارادیپلماتیک است که استفاده آن میتواند به بازنشر و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی از یک سو و افزایش ارتباطات فرهنگی و اقتصادی مختلف در کشورهای مختلف منجر شود.
در گفتوگوی ایسنا با یک پژوهشگر روابط بینالملل مطرح شد
دیاسپورای ایرانی؛ ظرفیتی پارادیپلماتیک که باید به سراغ آن رفت
یک پژوهشگر روابط بین الملل با اشاره به پراکندگی جوامع ایرانی در دنیا معتقد است که «دیاسپورا» یک ظرفیت پارادیپلماتیک و یک کنشگر پارادیپلماتیک است که استفاده آن میتواند به بازنشر و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی از یک سو و افزایش ارتباطات فرهنگی و اقتصادی مختلف در کشورهای مختلف منجر شود.
وی همچنین با تاکید بر تاثیر گذاری جوامع دور از وطن میگوید که این جوامع از قدرتهای فرهنگی و اقتصادی و لابیگری مناسبی در بسیاری از نقاط دنیا برخوردار هستند.
مریم خالقینژاد، پژوهشگر روابط بینالملل و از اعضای انجمن دوستی ایران و صربستان در گفتوگو با ایسنا به ارائه تحلیلی از ظرفیتهای دیاسپورا و ارتباط آن با پارادیپلماسی پرداخت.
دیاسپورا (Diaspora) در لغت به معنای پراکندگی جمعیت و در تعاریف موجود در مطالعات حوزه روابط بینالملل به معنای پراکندگی گروههای انسانی در سراسر جهان است که به دلایل مختلف مجبور به ترک محل تولد خود شدهاند.
در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
تعریف شما از دیاسپورا چیست؟
- دیاسپورا در معنای لغوی خود به معنای پراکندگی و پخش شدن است که در نگاه بنده دیاسپورا به معنای ترویج یافتهاش یعنی جوامع دور از وطن است و این تعریف بهتر از هر تعریفی این اصطلاح را توضیح میدهد. برای این کلمه نظریات متفاوتی در نظر گرفته شده است. گابریل شفر، دیاسپورا را به مثابه یک گروه اقلیت قومی با ریشههای مهاجرتی که در منطقه مورد سکونت به حفظ تمایلات وطنی خود میپردازند، میداند. ویلیام سارفان، دیاسپورا را بخشی از مردم که در خارج از وطن خود زندگی میکنند، میدانند. فیونا ادامسون و مارک اندرسون دیاسپورا را پیامد محیط فراملی میدانند که به وسیله مکانیزم ایجاد هویت استراتژیک و به وسیله گروههای نخبه ایجاد میگردد. ابن خلدون نیز معتقد است در دیاسپورا پیوندها و تعلقات با سرزمین اصلی خود همچنان برقرار است.
چه رویکردهایی نسبت به دیاسپورا وجود دارد؟
- رویکردهای مختلفی نسبت به دیاسپورا وجود دارد که گروهی اعتقاد بر آن دارند که جهانی شدن به همراه خود تغییراتی را به وجود آورده است که دیاسپورا یکی از آن تغییرات است. رویکرد دیگری بر شرایط اجتماعی دیاسپورا و فرایندهای خودشناسی فراملی در ارتباط با دولتهای میزبان و قومیت محلی تکیه دارند. گروهی هم نگاه سیاسی و ترویج هویتهای سیاسی را مد نظر دارند. دیاسپورا را میتوان گروهی دانست که از یک جغرافیا به جغرافیای دیگر بنابر دلایلی کوچ نموده که این افراد، قومیت، هویت، فرهنگ، ارزشها و هنجارهای خود را نیز با خود به آن سرزمین یا موقعیت مکانی انتقال میدهند از نظر جغرافیایی هم اگر به این موضوع بپردازیم یک نقطه عزیمت برای جغرافیدانان در مطالعه دیاسپورا ماهیت رابطه دیاسپورا و مکان قبلی سکونتشان است. در حالی که در ادبیات فراملی گرایی به طور غالب از قلمرو زدایی شهروندان سخن به میان میآورد. واژه دیاسپورا اساساً یک واژه جغرافیایی است که رسالت آن پراکندگی مردم در فضا و ارتباطات فراملی بین مردم و مکان است. جغرافیا به وضوح در قلب دیاسپورا نهفته و به عنوان یک مفهوم و یا تجربه زندگی شامل یک نوع رقابت در مکان، فضا، فرهنگ و هویت است. بنابراین دیاسپورا را میتوان گروهی دانست که از یک جغرافیا به جغرافیای دیگر بنابر دلایلی کوچ نموده که این افراد، قومیت، هویت، فرهنگ، ارزشها و هنجارهای خود را نیز با خود به آن سرزمین یا موقعیت مکانی انتقال میدهند.
به نظر شما آیا رابطهای میان دیاسپورا و پارادیپلماسی وجود دارد؟
- پارادیپلماسی به معنای نقش آفرینی کنشگران فروملی و فراملی در راستای اهداف ملی یک کشور است که در خارج از کشور خود فعالیت میکنند؛ اگرچه خیلی از نظریه پردازان مطرح یکی از ابعاد آن را مرزهای جغرافیایی مطرح کردهاند اما اعتقاد دارم که مرزهای جغرافیایی باید به مرزهای فرهنگی تبدیل شود و موقعیت مکانی هیچگاه نمیتواند یک فرهنگ و تمدن و اشتراکات میان فرهنگها و تمدنها را در خود محصور کند. بنابراین حتی اگر بخواهیم در محور جغرافیایی هم نگاه پارادیپلماسی گونه به دیاسپورا داشته باشیم باز هم این پدیده و اتفاق میتواند به عنوان یک مزیت و یک ظرفیت محسوب شود.پارادیپلماسی محورهای سه گانه فرهنگ، اقتصاد و جغرافیا را دارد که دلایل مختلف داخلی و خارجی هم برای توجیه آن ذکر شده است. در این نظریه جدید در سطح سیاست خارجی راههای مختلفی برای به رسمیت شناختن فعالیت این کنشگران غیردولتی وجود دارد که توضیح آنها خارج از چارچوب این نوشتار است. در عمل پارادیپلماتیک یک کنشگر غیر دولتی بنابر وجود برخی اشتراکات میتواند به صورت قابل توجهی منجر به تاثیر در ارتباطات و منافع کشورها شود حال این کنشگر میتواند در هر زمینهای بر اساس چارچوبهای قانونی عمل نماید؛ به همین دلیل باید با چشم اندازی پارادیپلماتیک گونه به سراغ دیاسپورا برویم.
دیاسپورا چطور می توانند یک کنشگر و ظرفیت پارادیپلماتیک باشند؟
یاسپورا یک ظرفیت پارادیپلماتیک محسوب میشود که توانایی تقویت و ترویج اشتراکات فرهنگی را در سرزمین دیگر داراست پیشتر ذکر شد که دیاسپورا هنگام مهاجرت ارزشهای فرهنگی و تمدنی خود را همچنان حفظ خواهند کرد چه بسا بسیاری از این دیاسپوراها منجر به ترویج آداب و رسوم خویش در منطقهای که سکنی گزیدهاند، شده باشند. بنابراین در قالب و چشم انداز پارادیپلماسی دیاسپورا یک ظرفیت پارادیپلماتیک محسوب میشود که توانایی تقویت و ترویج اشتراکات فرهنگی را در سرزمین دیگر داراست؛ علاوه بر این از نظر اقتصادی نیز ظرفیت بسیار مناسبی در برقراری روابط اقتصادی با همنوعانشان را خواهند داشت.
برای فرهنگ و تمدن ایرانی این چشم انداز را چگونه میبینید؟
- با عطف به پیشینه تاریخی و فرهنگی عظیم کشور ایران، در تمامی نقاط جهان میتوان دیاسپوراهای مختلفی از ایران را یافت که بنابر هر دلیلی سالهای زیادی است که در خارج از وطن خود زندگی میکنند؛ حتی در نسل جوان و نسل بعدی از بسیاری از آنها اگرچه دین و مذهب و یا زبان دیگری را اتخاذ کرده باشند ولی آنها خود را اصالتاً از فرهنگ و تمدن ایران میدانند. به همین دلیل است که با نگاه و چشم اندازی پارادیپلماتیک گونه باید به سراغ دیاسپورا رفت تا آنها را به عنوان یک ظرفیت پارادیپلماتیک و یک کنشگر پارادیپلماتیک عنوان کرد که استفاده از این ظرفیت میتواند به باز نشر و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی از یک سو و افزایش ارتباطات فرهنگی و اقتصادی مختلف در کشورهای مختلف منجر شود. قابل ذکر است که اکنون این جوامع دور از وطن از قدرتهای فرهنگی و اقتصادی و لابیگری مناسبی در بسیاری از نقاط دنیا برخوردار هستند.