وقتی از مشکلات کسبوکارها در اثر اختلالات اینترنت صحبت میشود، بیش از همه مشکلات کسبوکارهای کوچک اینستاگرامی به ذهن افراد میرسد. این کسبوکارها به دلیل توان مالی اندک و وابستگی کامل به پلتفرمی که فیلتر شده، زودتر از سایر کسبوکارها با مشکل و خطر تعطیلی مواجه شدهاند؛ اما این به معنای آن نیست که سایر کسبوکارها مشکلی ندارند و میتوانند به فعالیت خود به شکل سابق ادامه دهند.
آزاد معروفی، مدیرعامل شرکت «لاوانارتباط» که یکی از کسبوکارهای باسابقه و قدرتمند در حوزه شبکه و مراکز داده است، میگوید این وضعیت میتواند اقتصاد دیجیتال را که در این سالها رشد ۱۷، ۱۸درصدی داشته، به رکود بکشاند. او در گفتوگوی پیش رو، ضمن توضیح فعالیتهای شرکت، نظر خود را در مورد مسائل مبتلابه شرکتهای کوچک و بزرگ؛ مانند تحریمهای داخلی و خارجی و مهاجرت نیروهای متخصص عنوان کرده است.
شرکت لاوانارتباط را چه سالی تأسیس کردید و این شرکت در حال حاضر چه کاری انجام میدهد؟
این شرکت از سال ۱۳۷۹ بههمت آقای جوادی و من که پیش از تأسیس شرکت نیز همکاری پروژهای داشتیم، برای انجام کار شبکههای ارتباطی یا شبکههای محلی ایجاد شد و کمکم گسترش پیدا کرد و وارد حوزه مراکز داده شدیم. در عین حال نیمنگاهی نیز به فیبر نوری و FTTX داشتیم. ضمناً بخشی از فعالیتهایمان را در حوزه RFID قرار دادیم.
کمی جزئیتر درباره کار شرکت توضیح میدهید؟ مشتریان شما چه کسانی هستند؟
منظورم از شبکههای LAN (Local Area Network) ارتباط بین مجموعهای از کامپیوترهایی است که بهشکل خودمختار کار میکنند و میتوانند منابع سختافزاری و نرمافزاری را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و انتقال داده انجام دهند. مجموعههای کوچک و بزرگ از این امکان استفاده میکنند. بیشتر کار ما Wired یعنی با سیم است؛ همان سیمهای مسی یا فیبر نوری. حوزه مراکز داده نیز شناختهشده است؛ جایی که تعداد زیادی سرور و Storage وجود دارد و ذخیره اطلاعات، بازیابی و پردازششان در آن صورت میگیرد که بخشهای زیرساخت، معماری، ساختوساز، مکانیکال، کولینگ، اعلام اطفای حریق، الکتریکال، یوپیاس، برق شهری، ژنراتور و ارتباطات (چه داخلی و چه خارجی) را در بر میگیرد. ما معمولاً بیشتر روی ارتباط داخلی تمرکز داریم و بستر زیرساختی را فراهم میکنیم و وارد بخشهای بالاتر از لایه فیزیکی نمیشویم؛ مگر اینکه پروژه خاصی باشد که با همکاری سایر دوستان در قالبهای مشارکتی انجام دهیم.
در حوزه داده در زمینه طراحی، مشاوره، نظارت و اجرا فعالیت داریم. در شبکههای محلی نیز به همین ترتیب است؛ هرچند تأکید بر بخش اجرا بیشتر بوده است. در این مورد تأمینکننده نیز بودهایم و در زمینه تأمین تجهیزات و نصب فعالیت کردهایم. در این سالها بهعنوان نماینده چند شرکت فعالیت داشتیم. عمده همکاریمان از همان سال ۱۳۷۹ با شرکت R&M بوده که از طریق شرکت دادهپردازی با آنها ارتباط گرفتیم و از سال ۹۰، ۹۱ خودمان بهعنوان نماینده رسمیشان فعالیت میکنیم. شرکت R&M در حوزه پسیو تجهیزات شبکه فعالیت دارد. حوزه کاری R&M گسترده است و شبکه، مراکز داده مسی و فیبر نوری، FTTX و VS برای ارتباطات مخابراتی را شامل میشود که بخش VS آن در ایران تقریباً ناشناخته است. این شرکت از برندهای معتبر جهانی و جزو ۱۰ برند برتر جهان در زمینه شبکه و مراکز داده و ارتباطات است که فعالیتهای گستردهای در حوزه فیبر نوری تحت عنوان «فاکسز» انجام میدهد. ما هم با توجه به مجموعهای از استانداردهایی که در حال حاضر وجود دارد، با آنها همکاری داریم. ضمناً برای نصابها و مجریانمان آموزشهای لازم را در این زمینه ارائه میدهیم و مرتب در حال بهروزرسانی دانش آنها هستیم. در کنار این محصول با کیفیت بالا، محصولی میانرده برای مجموعههای متوسط نیز تحت عنوان «پریمیوملاین» داریم. این محصول آلمانی است که لاوانارتباط نمایندگی آن را نیز بر عهده دارد. کار تولیدی هم انجام میدادیم و تولید رک داشتیم. الان با توجه به وضعیت بازار، این بخش تقریباً بدون حمایت باقی مانده و مجبور شدیم یکی، دو سال پیش تعطیلش کنیم.
مشتریان ما از بخشهای مختلف؛ اعم از بانکها و مؤسسات مالی، صنایع، سازمانهای دولتی و خصوصی، بیمهها و مجتمعهای بزرگ تجاری و اداری و مالها و تقریباً همه صنایع هستند.
در مورد رگولاتوری کسبوکارهای نوپا و مشکلات آن زیاد صحبت میشود، اما کسبوکارهای قدیمیتر صنعت آیتی کمتر در این باره حرف میزنند. این به معنای آن است که مشکل خاصی ندارند؟ اگر هست، اینها چه هستند؟ آیا رگولاتور در حوزه کاری شما توانسته تنظیمگری مناسبی انجام دهد؟
من فکر میکنم موضوع مشکلات و موضوع رگولاتوری، در عین حال که از هم جدا هستند، با یکدیگر ارتباط دارند. مسلماً استارتاپها به این خاطر که تازه وارد حوزه کسبوکار میشوند، با بسیاری از قوانین و مسائل این صنعت آشنایی ندارند و ممکن است احساس کنند درگیریشان با تنظیمگری زیاد است. بهخصوص صنعت آیتی پیچیدگیهای بسیاری دارد. در صورتی که در حوزههای قدیمیتر نیز همین است. عمر این صنعت در جهان حدود ۶۰، ۷۰ سال است و در ایران هم اگر موضوع را از زمانی که Main frameها وارد کشور شدند در نظر بگیریم، تقریباً همقدمت با جهان است. اما از آنجا که آیتی کمکم نقش خود را بهعنوان بخشی از اقتصاد بازی میکند، مسائل تنظیمگری جدیتر خواهد شد؛ بهخصوص که الان در دوران اقتصاد دیجیتال قرار داریم. به نظر میآید از شرکتهای نوپا حمایتهایی میشود که از دل آنها شرکتهای بزرگی به وجود آمدهاند، اما بسیاریشان هم نابود شدهاند یا در اندازههای کوچک باقی ماندهاند. شرکتهای بزرگ یکسری مشکلات دارند و کوچک و متوسطها مشکلاتی دیگر…
شرکت ما تقریباً از آغاز فعالیت سازمان نظام صنفی رایانهای بهعنوان یکی از اعضای سازمان وارد این چالشها شده است. من از دوره اول سازمان نظام صنفی در کمیسیون شبکه و مراکز داده فعالیت داشتم و به همراه باقی اعضا، مشکلات رگولاتوری، بیمه، مالیات و هر آنچه امروز صنعت ما با آن درگیر است؛ مانند معضلات تولید، تأمین، صادرات و واردات را پیگیری میکردیم. ما ۱۳، ۱۴ سال است در مورد تست و تأیید نمونه تجهیزات اکتیو با سازمان تنظیم مقررات در رویارویی نزدیک هستیم تا به آنها ثابت کنیم کاری که در حال حاضر در حوزه واردات انجام میدهند، اشتباه است.
چه کاری میکنند و ایرادی که شما میگیرید، چیست؟
این موضوعی قدیمی است. در حوزه تجهیزات اکتیو مثل سوئیچها و روترها و تجهیزات امنیت شبکه یکسری قوانین داشتیم که هر چیزی وارد مملکت میشود، باید یک نمونهاش برای تست به آزمایشگاه برود. آن هم توسط برخی آزمایشگاههایی که گاهی انحصاری عمل کرده و هر طور دلشان بخواهد رفتار میکنند؛ مثلاً قیمت را به دلخواه خود تعیین میکنند و زمان زیادی برای تست میگیرند. در حالی که بسیاری از این تجهیزات از برندهای معروف جهان هستند که انواع و اقسام استانداردها را دارند؛ اما به خاطر شرایط خاص مملکت ما و تحریمبودنمان دچار امنیتزدگی شدهایم و میگوییم بهخاطر اینکه نمیشود ارتباط مستقیم با مثلاً شرکت سیسکو گرفت یا جاهایی که اینها را در جهان تست میکنند، پس ما باید در ایران حتماً این تجهیزات را تست کنیم.
همین موضوع باعث شده بود در سالهای بسیار دور؛ یعنی حدود ۱۰ سال پیش، قاطیکردن هایتک و لوتک اتفاق بیفتد و مدتی در گمرکات، تجهیزات را کیلویی برآورد قیمت میکردند. با پیگیریهای مداوم سازمان نظام صنفی و سایر دوستانی که در حوزه مخابراتی فعالیت میکنند، این تعیین نرخ کیلویی از بین رفت و به تست و تأیید نمونه تبدیل شد. آییننامهای وجود داشت که بهتنهایی توسط آزمایشگاهها و سازمان تنظیم مقررات با شرایط خاصی و ذهن CT یعنی کامیونیکیشنی، نه آیتی یعنی اینفورمیشنی با آن برخورد شده بود. ما طی سالها توانستیم این مسئله را متوقف کنیم و دو، سه سالی است که در حوزه امنیت و تست تجهیزات همکاری نزدیکی با سازمان تنظیم مقررات و سازمان فناوری اطلاعات داریم تا بتوانیم آییننامهها و بخشنامههایشان را تغییر دهیم.
در حوزه پسیو هم مشکلات دیگری وجود دارد، مثل اینکه تعداد زیادی تولیدکننده تجهیزات کیبلینگ وجود دارد که کابل تولید میکنند، اما تولیدکننده اتصالات بسیار کم است. تولید کابل بسیار ارزنده است، اما گاهی سازمانها کابل را بهتنهایی نمیخواهند. بهعلاوه کابل ایرانی ممکن است با تجهیزات جاهای دیگر همخوانی درستی نداشته باشد. در آنجا هم یکسری مشکلات در حوزه واردات وجود دارد که درگیرش هستیم و با وزارت صمت، گمرکات، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، سازمان فناوری اطلاعات و سازمان تنظیم مقررات در این زمینه تعامل داریم. معتقدم هر مشکلی که در اینجا حل شود، در نهایت به استارتاپها نیز کمک خواهد کرد.
اینکه استارتاپها چگونه باید فعالیتشان را شروع کنند و ادامه دهند و مسائلی از این دست، در تخصص افراد خاص است و من در این رابطه تجربه چندانی ندارم، اما میدانم سیاستها در مورد استارتاپها اشتباه بوده و بارها گفتهایم حاکمیت علاوه بر حمایت از خود استارتاپها که خوب است و باید انجام شود، حمایت از شرکتهای باسابقه را نیز انجام دهد تا اینها بتوانند از خدمات و محصولات استارتاپها استفاده کنند، ولی متأسفانه این حمایت انجام نمیگیرد. الان هم در رابطه با موضوع دانشبنیانها همین اتفاق در حال وقوع است و محملی برای کوچ افراد و شرکتها شده است. از نظر برخی ممکن است کوچ شرکتها و نیروی انسانی مهم نباشد، اما باید در نظر داشت سالها در کشور هزینه میشود تا اندیشمندانی پدید آیند که از مجموعه دادههایی که به دست میآورند، اطلاعات ایجاد کنند و از اطلاعات، دانش بیافرینند و این دانش را به هوش و خرد تبدیل کنند و در نهایت ارزشی ایجاد شود که قابل قیمتگذاری نیست. اینها را ما بهراحتی از دست میدهیم!
بخشی به این دلیل است که نحوه حمایت از این استارتاپها و دانشبنیانها غلط بوده، بخشی به این علت که تنظیمگری مناسب اتفاق نیفتاده و قسمتی هم به این خاطر که حمایت از شرکتهای باسابقه انجام نشده که بتوانند اینها را به نحوی جذب کرده و شرکتها و افراد را در کشور حفظ کنند. البته در مهاجرت آنها مسائل اقتصادی و سیاسی نیز دخیل است.
شرکتهای کوچک و بزرگ بسیاری از وضعیت مهاجرت نیروی متخصص و کمبود آن در بازار کار میگویند. آنها ناچار شدهاند برای جبران این کمبود، خود دست به آموزش نیروی کار بزنند. نیروی کاری که ممکن است او هم پس از چندی که تجربه کار به دست آورد، مهاجرت کند. در مجموعه شما وضعیت به چه ترتیب است؟ شما نیز با این مشکل مواجه بودهاید؟ برای حل آن چه راهکاری اندیشیدهاید؟
وضعیتی که شرح دادید، کموبیش در همه شرکتها دیده میشود. در حوزههایی ممکن است این مهاجرت بسیار بیشتر باشد، مثل نرمافزار و حوزههای جدید و مهارتهای خاص که کمبود نیروی متخصص در آن هست، مانند مراکز داده. در هر صورت آنها که به این نتیجه میرسند یقیناً به سطحی از دانش و آگاهی رسیدهاند که سعی در مهاجرت دارند، چون میدانند در کشورهای دیگر میتوانند جذب بازار کار شوند و درآمد خوبی داشته باشند. عدهای هم که میمانند، ممکن است تعهد شخصی نسبت به مام وطن داشته باشند.
ما نیز بهطور محسوس در استخدامهایمان میبینیم که نیروی متخصص مجرب بسیار بسیار کم است و بهکارگیری آنها بسیار سخت… بهخصوص بین شرکتهای بزرگ و شرکتهای کوچک و متوسط رقابت عجیبی جریان دارد که معمولاً شرکتهای بزرگ بهخاطر تأمین منابع مالیشان در جذب این افراد موفقترند و به اکوسیستم صدمه میزنند. البته آنها هم احتمالاً چارهای ندارند.
بله، مهاجرت در شرکت ما هم کاملاً محسوس است و طی این ۲۲ سال دوستان بسیاری را از دست دادهایم و با توجه به شرایط کنونی ناچار شدهایم از نیروهای تازه فارغالتحصیل یا صفرکیلومتر استفاده کنیم و کمکم پرورششان بدهیم. بازار مضیقه این افراد متخصص را حس میکند.
شما بهعنوان شرکتی که با شرکتهای خارجی در ارتباط است، تأثیر تحریم بر صنعت آیتی را چگونه ارزیابی میکنید؟ عدهای تحریم را نعمت میدانند که پیشرفتهایی را در کشور رقم زده و برخی میگویند زیانهای تحریم بهمراتب از منافع آن بیشتر بوده است. اگر تحریمها برداشته شود، شرکتی مثل لاوانارتباط میتواند با سایرین در عرصه جهانی رقابت کند؟
فکر میکنم کره جنوبی مثال خوبی باشد برای اینکه ببینیم بدون تحریم در بازار جهانی میتوان فعالیتهای بزرگی انجام داد. لزومی ندارد حتماً تحریم وجود داشته باشد تا باعث شود کشوری چنین قدرت بگیرد. به هر حال برای کاسبان تحریم مسلماً این موضوع نعمت بوده؛ همانطور که الان موضوع فیلترینگ برای کاسبان VPN نعمت است. کاری به مسائل جنبی و امنیتیاش ندارم، اما به هر حال یک عده از این شرایط بهره مالی میبرند. آنچه من در مورد تحریم میدانم، این است که بازار ما در اثر آن از لحاظ ارتباط با بازار جهانی بسیار زیاد محدود شده است. در شرکت ما کاری که در صورت داشتن ارتباط آزاد با جهان میتوانستیم در ۱۰ دقیقه انجام دهیم، الان باید ماهها برایش انتظار بکشیم. نمیدانم ارزش این زمان انتظار را باید چگونه محاسبه کنیم. قطعاً در مراودات، صادرات و واردات، تأمین، ارسال و ورود ارز همه با مشکل مواجه هستیم. اقتصاددانان بسیاری هم درباره تأثیرات آن نوشتهاند که میشود با آنها درباره تأثیر این موضوعات صحبت کرد و من اطلاعات زیادی در موردش ندارم. چیزی که برای من بهعنوان مدیر یک شرکت ملموس است، همان است که گفتم؛ به همین علت مشکلات عدیدهای با کارفرماها پیدا میکنیم و جریمههایی به ما تحمیل میشود، زیرا نمیتوانیم در زمان و موعد مقرر پروژههایمان را تحویل دهیم. هیچ کدام در اختیار ما نیست، اما متأسفانه جایی در قرارداد نمیتوان این مشکلات را ذکر کرد. گاهی نمیدانیم قراردادهای ریالی را چگونه با ارز متناسب کنیم و ضررهای زیادی متحمل میشویم. این بخشی است که به مسائل مالی مربوط میشود. بخشی هم ارتباطات دانشی است؛ یعنی تبادل اطلاعات و دانش با جهان.
ممکن است تحریم در بخشهایی برای تولید داخلی خوب بوده باشد، اما بهطور کلی ضربه خود را زده است. این را هم بگویم که نتیجه آن تولیدات باکیفیت نبوده است. مثل خودروسازیمان که سالهاست متوقف شده و بسیاری دیگر از صنایع که نتوانستهاند در محیط رقابتی قرار بگیرند و رشد و بالندگی بیابند. البته در صنعت آیتی نبود محصول خارجی، مشابه ایرانیاش را ایجاد کرده، مثل اسنپ در مقابل اوبر یا دیجیکالا در مقابل آمازون. اما اینها هم در سطح ایران است و اگر دروازههای تحریم گشوده شود، نهایتاً ممکن است همین آمازون دیجیکالا را قورت بدهد و شرکتهای بیرونی هم ما را.
در شش، هفت هفته اخیر مشکلاتی برای صنف آیتی پیش آمده، همانطور که برای تمام مردم کشور پیش آمده است. بیانیههای مختلف داده شده و جلسات متنوعی برگزار شده و همه از مشکلاتی صحبت میکنند که مسئله فیلترینگ برای جامعه پدید آورده است؛ مشکلاتی که صرفاً برای کسبوکارهای کوچک اینستاگرامی نیست و باقی کسبوکارها هم از آن متضرر شدهاند. پیشبینیتان از آینده در صورت ادامهیافتن این روند چیست؟
در حال حاضر باید به حال صنف آیتی گریست. اگر گزارشهای اتاق بازرگانی را که درباره اکثر صنوف نوشته شده ببینید، متوجه میشوید که با توجه به شرایط فعلی برای همه اقتصاد ایران باید گریه کرد.
خواهینخواهی دنیای مجازی بخش عمدهای از زندگی ما شده و بسیاری از فعالیتها به آن سمت سوق پیدا کرده است. فیلترشدن اینستاگرام و واتساپ بنا بر آمارهایی که نهادهای صنفی میدهند، به بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط صدمه زده و بر اساس گزارش اتاق بازرگانی، به کسبوکارهای بزرگ نیز آسیب رسیده است. مسئله فقط این نیست که شما در اینستاگرام فعالیتی انجام میدهید، بلکه مسئله اقتصاد دیجیتال است که بسیار بههمپیوسته و درهمتنیده است. مثلاً ما اینجا برای بازاریابی دیجیتال، برندینگ و شناساندن خودمان و رساندن اطلاعات به سایرین، هزینه بسیار زیادی کردهایم تا بتوانیم به جایی در این موضوع برسیم و حالا متوقف شده است. حتماً شرکتهایی هستند که با صدهابرابر هزینههایی که ما انجام دادیم، پول خرج کردهاند و حالا نمیتوانند بهرهای از آن ببرند. من آماری ندارم، اما طبق آخرین گزارشهایی که اتاق بازرگانی ارائه داده، حدود ۸۰ میلیارد دلار به این بازار صدمه وارد شده است. تأثیرات جنبی هم بسیار زیاد است. دوستی میگفت خیلیها دوزیستی هستند و کسی که در اینستاگرام فعالیت میکرده، مغازهاش را هم داشته است. بله، ولی بسیاری از اینها هم نداشتهاند. کسی هم که مغازه داشته، برای این بوده که میخواسته در یک شهر دورافتاده تمام چیزی را که داشته، به تمام ایران بفروشد که اگر نتواند این کار را انجام دهد، به مشکل برمیخورد. بسیاری از مسائل اقتصاد دیجیتال روی فضای مجازی است. بانکها و بیمهها و صنایع به این فضا وابستهاند. بسیاری از صنایع با هوش مصنوعی کار میکنند. گزارش اتاق میگوید اینها از ارتباطات نرمافزاری روی بستر اینترنت استفاده میکنند و همه اینها متوقف شده یا خیلی بهکندی انجام میشود. همین باعث شده تولیدات ما در حوزه صنعت کاهش پیدا کند. هنوز پس از سالها روی شبکه ملی اطلاعات نتوانستهاند اقدام درستی انجام دهند که لااقل ارتباطات داخلی متوقف نشود.
در ارتباط با پیامرسانهای داخلی باید گفت شاید خودمان بتوانیم از آنها استفاده کنیم، ولی اجبار شرکتهای بیرونی به این کار بیمعنی است. استفاده داخلی نیز به شرطی است که زیرساختهای لازم وجود داشته باشد، ولی با گوگل و تمام ابزارهایی که دارد چه میکنید؟ چه چیزی در ازایشان دارید؟ مگر تنها پیامرسان است؟ مگر تنها مشابهی دستوپاشکسته از اینستاگرام است؟ آیا باید منتظر بمانیم تا این پلتفرمها خودشان را به اینستاگرام و واتساپ برسانند؟ در این فاصله باید چه کنیم؟ رکود این دوره چه بلایی بر سر ما خواهد آورد؟
وضعیت ما در تحریمها و این اختلالات گسترده اینترنت، وضعیت تحریم در تحریم است. همیشه مثالی میزنم از چیزی که یک روز راننده مینیبوسی در دوران دانشجویی برایم گفت. زمان جنگ بود. راننده میگفت آقا بیرون که جنگ است و از در و دیوار آتش میبارد. مشتری میآید و میگوید پنج تومان زیاد است و چهار تا فحش و بدوبیراه میگوید. حالا فرض کن بروی خانه و در خانه هم جنگ باشد و ببینی همسر و بچهات توی سرت میزنند که چرا پول کم آوردی و نمیتوانی تأمین مایحتاج کنی، خب این باعث نابودی شخص میشود. خانه باید سنگر باشد. الان هم حکم کسبوکارها همین است. در بیرون که با تحریم مواجهاند و در داخل هم که باید سنگر باشد، تحریمهای داخلی وجود دارد. خب صاحب آن کسبوکار یا دیوانه میشود یا خودکشی میکند و از بالای ساختمان میپرد یا سگ گازش میگیرد و… خلاصه اتفاقی برایش میافتد. ما با هزار مشکل چیزی را وارد میکنیم، بعد میآییم داخل، باز با مشکل روبهرو هستیم؛ باید در گمرکات، تعرفهها یا تست تأیید نمونه گیر کنیم. در شرایطی که در حال حاضر شرکتها توانایی پرداخت حقوق کارمندان خود را ندارند، باید سر ماه بیمه پرداخت شود و اگر پرداخت نکنیم، جریمه میشویم و مفاصاحساب نمیدهند و در لیست سیاه قرار میگیریم.
از طرفی گردش نقدینگی هم نداریم. در بانکها سیاست انقباضی حکمفرماست. وام تسهیلاتی که من سال گذشته میتوانستم بگیرم، دوبرابر تسهیلاتی است که امسال میتوانم بگیرم. شرکت من رشد کرده و قوام یافته، اما میگویند چون پول در حسابت نیست، پس نمیتوانیم وام بدهیم. وقتی سیاست انقباضی است نه کارفرمایم به من پول میدهد و نه کار هست که انجام بدهم و پول به حسابم بیاید و اگر کار هم باشد، برای انجامدادنش به همین پول تو احتیاج دارم. چه کار باید بکنم؟ سه ماه یکبار هم که برای ارزش افزوده باید سهم پولی که نگرفتهایم را بپردازیم. مالیات سالانه نیز به همین ترتیب! مجموعهای از مشکلات داخلی داریم که فشار را مخصوصاً روی شرکتهای کوچک و متوسط افزایش میدهد. البته شرکتهای بزرگ هم اتفاقاً متضرر میشوند، شاید خیلی بیشتر، زیرا «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر»…
ما چه از لحاظ صنفی و چه از نظر شرکتی، شرایط را درک میکنیم؛ به شرط اینکه طرف مقابل هم شرایطمان را درک کند. ما سعی میکنیم خودمان را با شرایط سازگار کنیم و با مشکلات کنار بیاییم و راه و روشهای دیگری بیابیم، اما اگر از آن طرف هیچگونه حمایتی نشود، مسلماً نهفقط کسانی که در دنیای مجازی و با پلتفرمهای متا فعالیت میکنند، بلکه کسانی که در دنیای فیزیکی هم فعال هستند، با همان مشکلات و مسائل روبهرو میشوند و این اندوهناک است. نابودی شرکتها باعث بیکاری افراد میشود؛ بهطور مستقیم کارمندان خودشان و بهطور غیرمستقیم کسانی که با آنها همکاری دارند، از پیک موتوری گرفته تا فروشگاهها و شرکتهای دیگر که با هم یک زنجیره را میسازند. سالها دانش، تجربه، اعتماد و اعتباری که در داخل و خارج از کشور بهدست آوردهایم نیز از بین میرود. من نمیدانم اینها چطور جایگزین میشود. اعتبار و اطمینان چگونه در داخل و خصوصاً خارج از کشور ترمیم خواهد شد؟ خارجیها میگویند ما چیزهایی را که شما میگویید، نمیفهمیم. جنستان حاضر است و پولتان را بفرستید. اگر نمیفرستید، دیگر به شما کالا نمیدهیم. این یک اکوسیستم است و همه درگیرش هستیم و خارج از آن چارچوب نیستیم. صدمات این اتفاقات دوباره به کل سیستم اقتصادی کشور برمیگردد و وارد اقتصاد عموماً دولتی ما هم میشود و آن را هم متوقف و پنچر میکند. تورم که وجود دارد، در اثر این اتفاق رکود هم بهوجود میآید و رکود تورمی حاصل میشود و اوضاع از این که هست، بدتر میشود و آمار بیکاری و مهاجرت افزایش مییابد.
کسی که تازه وارد چرخه کسبوکار شده، ممکن است داراییاش یک کولهپشتی باشد که بردارد و برود یا به وضعیت حاضر معترض شود. اما کسی که سالهاست شرکتی را تأسیس کرده و اعتباری دارد، چطور باید آن را نگه دارد که لااقل در همان جایی که مانده متوقف شود و سقوط نکند؟ اگر اینطور ادامه پیدا کند، ما باید برای حفظ شرکت از جیب بخوریم و وقتی از جیب میخوریم، یعنی باید از سرمایهمان استفاده کنیم که این بهمعنای کاهش قدرت تأمین مالی و اقتصادی شرکتهاست. بسیاری از شرکتها به همین دلیل تعطیل خواهند شد و این چرخه اگر ادامه پیدا کند، فکر میکنم در حوزه آیتی نیز با رکود مواجه شویم. سالهاست که میگویند ایران در رکود است و توسعه صفردرصدی دارد و در حد چند دهم درصد رشد میکند، ولی در تمام این سالها در حوزه آیتی رشد ۱۷، ۱۸درصدی را شاهد بودیم که الان با این تفاسیر آن هم به صفر یا زیر صفر تنزل خواهد کرد.
اینها اجتنابناپذیر است و باید دولتمردان تدابیر مناسبی برای این مسئله بیندیشند. زندگی همه ما در سرتاسر ایران به اینترنت وابسته است. از دورترین روستاها تا بزرگترین شهرها. این مشکلات، بسیاری از برنامههای خود دولت مثل دوبرابرکردن اقتصاد سالانه و دوبرابرکردن اشتغال و… را هم نابود خواهد کرد. امیدوارم گوش شنوایی وجود داشته باشد و صدای مردم را هم بشنود و در نهایت مسائل حل شود تا ما در یک بستر آرام، بیدغدغه، بیتورم و بیتحریم بتوانیم زندگی کنیم و چرخ اقتصاد را بچرخانیم.